
باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعظم پورکند - در روزهای اخیر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد که به میانجیگری در جنگ روسیه و اوکراین پایان میدهد. این تصمیم پس از ماهها تلاش ناموفق دیپلماتیک برای رسیدن به آتشبس بین کییف و مسکو گرفته شد.
تامی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اعلام این خبر تأکید کرد: «دیگر به هر بهانهای برای میانجیگری به نقاط مختلف جهان پرواز نخواهیم کرد. اینک زمان آن است که طرفین خود طرحهای مشخص برای پایان جنگ ارائه دهند.»
این اعلام نشاندهنده خستگی آمریکا از بنبست مذاکرات پس از سه سال جنگ است.
دونالد ترامپ در ۱۸ آوریل هشدار داد: «اگر یکی از طرفین مذاکرات را خراب کند، آنها را احمقهایی وحشتناک خطاب خواهیم کرد و از فرآیند کنار میکشیم.»
جی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، نیز اول مه گفت: «پایان جنگ به این زودیها ممکن نیست. حالا دیگر مسئولیت با روسیه و اوکراین است که به توافق برسند.»
تلاشهای آمریکا در ماههای اخیر ناموفق بوده است. پیشنهاد آتشبس ۳۰ روزه و توقف حملات به زیرساختهای غیرنظامی که با امتناع مسکو مواجه شد. مذاکرات محرمانه با مقامات روس در عربستان سعودی که باعث نگرانی اوکراین و متحدان اروپایی شد. افزایش حملات روسیه به اوکراین همزمان با مذاکرات، از جمله حملات اخیر به کییف.
ترامپ در پستی در Truth Social خطاب به پوتین نوشت: «از حملات به کییف راضی نیستم. کاملاً غیرضروری و زمانبندی وحشتناکی دارد. ولادیمیر، دست بردار! هفتهای ۵۰۰۰ سرباز میمیرند. بیایید قرارداد صلح را نهایی کنیم.»
کییف طرحهای آتشبس آمریکا را پذیرفته، اما هشدار داده که تعلل روسیه یک تاکتیک وقتکشی است. مقامات اوکراینی نگرانند که کاهش نقش آمریکا، موقعیت چانهزنی آنها را تضعیف کند.
این تغییر جهت نشان میدهد دولت ترامپ به بیفایده بودن ادامه مذاکرات در شرایط فعلی باور دارد و میخواهد مسئولیت ادامه جنگ را به دوش روسیه و اوکراین بیندازد. احتمالاً در صورت عدم پیشرفت، حمایت نظامی از اوکراین را نیز کاهش دهد.
تصمیم ناگهانی ترامپ، در حالی که همچنان درگیری نظامی و بحران انسانی در منطقه ادامه دارد، واکنشهای متعددی را در محافل بینالمللی، سیاسی و حقوقی برانگیخته است. تحلیل این اقدام از منظر روابط بینالملل، حقوق بینالملل و تأثیرات آن بر بازیگران کلیدی این بحران، مانند اوکراین، روسیه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، ضروری به نظر میرسد.
از منظر روابط بینالملل، رویکرد ترامپ را میتوان در چارچوب نظریه رئالیسم تحلیل کرد. رئالیستها معتقدند که کشورها بر اساس منافع ملی و توازن قوا تصمیم میگیرند. خروج از فرآیند میانجیگری میتواند نشانهای از این باشد که ترامپ دیگر سودی در ادامه این نقش برای آمریکا نمیبیند. او ممکن است بر این باور باشد که درگیری جاری هیچ منفعت راهبردی مستقیمی برای ایالات متحده ندارد یا اینکه هزینههای ادامه دخالت دیپلماتیک بیش از مزایای آن است. از این رو، کنار کشیدن از نقش میانجیگر میتواند اقدامی تاکتیکی برای تمرکز بر اولویتهای داخلی و جلب رضایت حامیان سیاسی او باشد.
در مقابل، برخی بر همکاریهای چندجانبه و نهادهای بینالمللی تأکید دارند و چنین اقدامی را عقبگردی در مسیر صلح میدانند. به عقیده آنها میانجیگری آمریکا میتوانست مسیر مذاکره و پایان جنگ را تسهیل کند. توقف این روند، هم از لحاظ نمادین و هم از نظر عملی، میتواند به تضعیف امیدها برای صلح از راه دیپلماتیک منجر شود و پیامدهای گستردهتری برای نظم بینالملل داشته باشد.
در چارچوب حقوق بینالملل هیچ الزام حقوقی صریحی برای ادامه میانجیگری آمریکا وجود ندارد، اما قدرتهای بزرگ بینالمللی مانند ایالات متحده، مسئولیت اخلاقی دارند تا از طریق ابزارهای صلحآمیز به حل و فصل بحرانها کمک کنند. خروج از میانجیگری در اوکراین، ممکن است به عنوان شانه خالی کردن از این مسئولیت بینالمللی تلقی شود و به تضعیف اعتبار دیپلماتیک آمریکا در سطح جهانی بینجامد.
پیامدهای این تصمیم برای اوکراین میتواند بسیار سنگین باشد. اولاً، این کشور ممکن است با کاهش حمایت دیپلماتیک و سیاسی مواجه شود؛ حمایتی که تاکنون نقش مهمی در حفظ روحیه مقاومت داخلی و جلب حمایت بینالمللی ایفا کرده است. ثانیاً، اوکراین ممکن است تحت فشار بیشتری برای ورود به مذاکرات با روسیه و پذیرش شرایطی قرار گیرد که شاید منافع و تمامیت ارضی آن را تهدید کند. ثالثاً، خروج آمریکا از روند صلح میتواند به تضعیف روحیه نیروهای مقاومت و افزایش تهدیدات نظامی منجر شود.
از سوی دیگر، روسیه میتواند این تصمیم را به عنوان فرصتی استراتژیک تلقی کند. کنار رفتن آمریکا ممکن است فضا را برای تحرکات نظامی یا سیاسی گستردهتر فراهم سازد. افزون بر این، کرملین احتمالاً از نظر تبلیغاتی بهرهبرداری کرده و آن را نشانهای از افول نفوذ غرب تلقی خواهد کرد. همچنین، این فضا میتواند برای ورود دیگر بازیگران بینالمللی مانند چین، اروپا یا ترکیه بهعنوان میانجی فرصت ایجاد کند؛ کشورهایی که ممکن است مواضع همدلانهتری با روسیه داشته باشند.
برای ناتو، این اقدام زنگ خطری جدی است. آمریکا یکی از ارکان اصلی ناتو محسوب میشود و عقبنشینی از یک بحران بزرگ در قاره اروپا، میتواند اعتماد متحدان اروپایی به حمایت آمریکا را متزلزل سازد. از این منظر، اروپا ممکن است در صدد تقویت توانمندیهای دفاعی مستقل خود برآید و پروژههایی مانند ارتش مشترک اروپایی را با جدیت بیشتری پیگیری کند. همچنین، در نبود رهبری آمریکا، اختلافات داخلی در ناتو ممکن است تشدید شده و هماهنگی در مواجهه با بحران اوکراین دشوارتر شود.
تصمیم دونالد ترامپ برای پایان دادن به میانجیگری در جنگ اوکراین، دارای ابعاد سیاسی، حقوقی و ژئوپلیتیکی عمیقی است. این تصمیم نهتنها ممکن است تأثیرات منفی بر روند صلح داشته باشد، بلکه میتواند جایگاه بینالمللی ایالات متحده را بهعنوان یک بازیگر مسئول تضعیف کرده، روسیه را در موضع قویتری قرار دهد و اتحاد غرب را تحت فشار قرار دهد. با توجه به پیچیدگی و اهمیت بحران اوکراین، هرگونه اقدام سیاسی باید با دقت و در چارچوب مسئولیتهای بینالمللی سنجیده شود.
منبع: یورو نیوز