
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، هفته آینده برای آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش راهی کشورهای خلیج فارس میشود. او بار دیگر تصمیم گرفته از مسیر رایج سفر به کانادا یا اروپا صرفنظر کرده و مستقیماً به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر برود—کشورهایی که در سیاست خارجی دولت ترامپ نقش اقتصادی برجستهای دارند.
این انتخاب حاکی از آن است که دولت ترامپ خلیج فارس را نهتنها بهعنوان یک متحد استراتژیک، بلکه بهعنوان میدان اصلی سیاست خارجی اقتصادی خود تلقی میکند. سیاستی که بر «معاملهمحوری» استوار است.
معاملهگری در دل بحران
یکی از اهداف اصلی این سفر، جذب سرمایهگذاری از صندوقهای ثروت ملی کشورهای حاشیه خلیج فارس است؛ منابع مالیای که میتوانند در پروژههای زیرساختی، صنعتی و فناوری در آمریکا به کار گرفته شوند. ترامپ در گذشته نیز پیشنهاد داده بود که کشورهای منطقه باید بخشی از هزینه تأمین امنیتشان را به ایالات متحده پرداخت کنند. او حضور نظامی آمریکا در منطقه را نهتنها ابزاری دفاعی، بلکه اهرم فشار اقتصادی در برابر دولتهای ثروتمند عربی میداند.
در شرایطی که قیمت نفت به پایینترین سطح چهار سال گذشته رسیده و در حدود ۶۰ دلار به ازای هر بشکه نوسان میکند، انتظار میرود واشنگتن چند قرارداد چند میلیارد دلاری برای فروش تسلیحات و همکاریهای اقتصادی با شرکای خود اعلام کند. البته با توجه به پیچیدگی و زمانبر بودن پروژههای دفاعی، احتمال عملی نشدن بخشی از این قراردادها وجود دارد.
تعرفهها و پیامی که به بازار مخابره شد
در سال گذشته، دولت ترامپ تعرفههایی ۱۰ درصدی بر واردات از کشورهای خلیج فارس اعمال کرد. اگرچه صادرات نفت و گاز از این سیاست مستثنا شدهاند، اما صنایع مهمی، چون پتروشیمی و آلومینیوم تحت تأثیر قرار گرفتهاند. این تعرفهها نهتنها هزینه واردات کالا را برای دولتهای عربی افزایش دادهاند، بلکه باعث نگرانی نسبت به سیاست اقتصادی واشنگتن و نقش آن در مدیریت اقتصاد جهانی شدهاند.
با این حال، انگیزه رهبران منطقه برای سرمایهگذاری در آمریکا تنها بهدلیل تعرفهها نیست. پادشاهان، رؤسا و امیران عرب بهدنبال حفظ رابطهای راهبردی با رئیسجمهوری هستند که اولویت نخستش را معامله میداند. در نتیجه، احتمال زیادی وجود دارد که در جریان این سفر، قراردادهای کلان تسلیحاتی و سرمایهگذاری بهطور رسمی اعلام شوند.
ایران، برنامه هستهای و دیپلماسی محتاطانه
گرچه تمرکز رسمی این سفر بر مسائل اقتصادی است، اما موضوع ایران، برنامه هستهای آن و تحولات دریای سرخ بهطور قطع در دیدارها مطرح خواهد شد. در مقایسه با سال ۲۰۱۵ که مذاکرات هستهای دولت اوباما (برجام) با مخالفت شدید عربستان و امارات همراه بود، امروز موضع دولتهای عربی نسبت به گفتوگوهای فعلی آمریکا و ایران ملایمتر و محتاطانهتر است. یکی از دلایل این تغییر، تضعیف موقعیت ایران در سالهای اخیر است—بهویژه پس از حملات اسرائیل به گروههایی در منطقه و زیرساختهای داخلی آن.
از سوی دیگر، روابط دیپلماتیک میان ایران و برخی کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی و امارات، در سالهای اخیر بهبود یافته است. با این حال، در پایتختهای خلیج فارس همچنان نگرانیهایی درباره رفتار منطقهای ایران وجود دارد؛ از جمله درباره برنامه موشکی، حمایت از حزبالله و نفوذ در سوریه. یکی از دغدغههای اصلی رهبران منطقه این است که در صورت لغو یا کاهش تحریمها، منابع مالی آزادشده به جای توسعه اقتصادی داخلی، صرف بازسازی شبکههای نیابتی ایران شود.
غزه؛ مسئلهای که فعلاً روی میز نیست
با توجه به درگیریهای اخیر در غزه و حملات گسترده ارتش اسرائیل پس از حملات حماس در اکتبر ۲۰۲۳، برخی انتظار داشتند این مسئله در سفر ترامپ به خلیج فارس مطرح شود. اما شواهد نشان میدهد که احتمالاً موضوع فلسطین و اسرائیل اولویتی در این سفر ندارد. اگرچه ممکن است همزمان با حضور ترامپ، آتشبس موقتی در غزه برقرار شود، اما اسرائیل اخیراً هزاران نیروی ذخیره را برای عملیات زمینی جدید فراخوانده و به نظر میرسد در حال آمادهسازی برای اشغال مجدد بخشهایی از غزه است.
از سوی دیگر، عربستان سعودی اعلام کرده تا زمانی که راهحل دوکشوری محقق نشود، حاضر به عادیسازی روابط با اسرائیل نیست. بنابراین، دیدارهای پیش رو بعید است به پیشرفت در روند عادیسازی یا آتشبس در غزه منجر شوند. ترامپ نیز که چشماندازی برای موفقیت در مذاکرات مربوط به آتشبس نمیبیند، عملاً موضوع غزه را کنار گذاشته و اختیار کامل را به اسرائیل داده است. او تنها گفته که آمریکا تلاش میکند کمکهای انساندوستانه را به غزه برساند—تلاشی که بیشتر به یک پاسخ کلیشهای در برابر خبرنگاران شباهت دارد تا یک سیاست مشخص.
سفر پیشروی ترامپ به خلیج فارس، بیش از آنکه یک دیدار تشریفاتی باشد، نمایشی از دیپلماسی معاملهمحور کاخ سفید است. ترامپ با وعده قراردادهای اقتصادی و تسلیحاتی، بهدنبال تقویت روابط با دولتهای ثروتمند عربی است. اما تنشهای منطقهای—از برنامه هستهای ایران گرفته تا بحران غزه—در سایه این قراردادها حضور خواهند داشت و شاید حتی مسیر توافقات اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار دهند.
منبع: شورای روابط خارجی آمریکا