
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - در آستانه جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به شدت به واردات معادن و فلزات حیاتی از کشورهای خارجی وابسته شده بود، در حالی که مقامات به آسیبپذیریهای زنجیره تأمین این منابع هشدار داده بودند. کنگره در سال ۱۹۳۹ قانونی را تصویب کرد که ذخیرهسازی ملی دفاعی را ایجاد کرد. اما وقتی ایالات متحده یک سال بعد وارد جنگ شد، نیازهای فوری دفاعی کشور به مراتب از تواناییهای داخلی و ذخایر جدید بسیار بیشتر بود.
رئیسجمهور فرانکلین روزولت مجبور شد کنترل ذخایر را به یک نهاد جدید به نام «شرکت ذخیره فلزات»، که توسط صنعتگران غیرنظامی اداره میشد، منتقل کند. این نهاد به سرعت در سراسر جهان به دنبال خرید یا معاوضه مواد مورد نیاز بود. برای حفظ اقتصاد جنگ، دولت و صنایع خصوصی همچنین عملیات معدنکاری و فرآوری داخلی را گسترش دادند، مواد جایگزین مصنوعی را مهندسی کردند و فناوریهایی برای بهبود بهرهوری معادن را تأمین مالی کردند. در حالی که ایالات متحده در نهایت جنگ را بهطور قاطعانه برد، نبود آمادگی اولیه باعث هزینههای اضافی و تأخیرهای پرهزینه در افزایش تولید تانکها، هواپیماها و مهمات شد.
امروزه، ایالات متحده در وضعیت مشابهی قرار دارد که در اواخر دهه ۱۹۳۰ بوده است. مقامات دولتی و تحلیلگران مستقل مدتهاست که درک کردهاند که ایالات متحده دوباره بهشدت به دشمنان خارجی، عمدتاً چین، برای مواد معدنی حیاتی، فلزات و عناصر نادر وابسته است. این منابع، که اجزای کلیدی فناوریهای پیشرفته، زیرساختهای انرژی و سیستمهای دفاعی هستند، نقش حیاتی در اقتصاد صلحآمیز و امنیت ملی ایالات متحده دارند. در دهه گذشته، واشنگتن گامهای معناداری برای رفع آسیبپذیریهای زنجیره تأمین خود برداشته است.
با این حال، این تلاشها هنوز هم بسیار کم و ناکافی هستند. اگر درگیری جدی بین ایالات متحده و چین در مکانهایی همچون تنگه تایوان یا دریای چین جنوبی رخ دهد، چین میتواند به راحتی تمام صادرات مواد حیاتی خود به ایالات متحده و متحدانش را متوقف کند. برخلاف سال ۱۹۴۰، دشمن اصلی نظامی ایالات متحده هماکنون همان کشوری است که بیشتر مواد معدنی و عناصر نادر مورد نیاز برای تولید سیستمهای دفاعی و فناوری پیشرفته را تولید میکند و کنترل تقریباً ۹۰ درصد از فرآوری این مواد را در اختیار دارد.
در ۱۵ سال گذشته، پکن نشان داده است که آماده است از انحصار خود بر تأمین و فرآوری منابع استراتژیک برای مجازات دشمنانش استفاده کند. در سال ۲۰۱۰، چین صادرات برخی عناصر نادر به ژاپن را به دلیل اختلافی بر سر جزایر دیائو یو (که در ژاپن به نام سنکاکو شناخته میشود) متوقف کرد. چین همچنین صادرات مواد معدنی حیاتی و عناصر نادر به ایالات متحده را در واکنش به کنترلهای صادراتی و تعرفههایی که دولتهای بایدن و ترامپ اعمال کرده بودند، محدود کرده است. بدون یک پاسخ فوری و مؤثر برای کاهش خطرات زنجیره تأمین خود، ایالات متحده ممکن است نتواند بهطور کافی بر فشار چین غلبه کند.
پس از پایان جنگ سرد، وزارت دفاع ایالات متحده تصمیم گرفت که ۹۹ درصد از ذخایر ملی مواد معدنی حیاتی و عناصر نادر خود را که در اوج ارزش آنها حدود ۴۲ میلیارد دلار (با احتساب تورم) بود، مازاد است. بنابراین این ذخایر را فروخت و به استفاده از منابع جهانی به شیوه «تأمین به موقع» روی آورد. در سه دهه بعد، بیتوجهی واشنگتن و جاهطلبی استراتژیک پکن برای سلطه بر زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی و عناصر نادر به چین این امکان را داد که در معادن جهانی نفوذ پیدا کرده و تقریباً انحصار فرآوری و تصفیه این مواد را بهدست آورد.
امروزه، مقامات ایالات متحده گامهای مختلفی را برای مقابله با آسیبپذیریهای زنجیره تأمین خود برداشتهاند، اما این تلاشها هنوز هم بهطور کامل به اندازه کافی نبودهاند. برای تضمین زنجیره تأمین مقاوم، باید سرمایهگذاریهای بیشتری انجام شود و استراتژیهای کلانتری طراحی گردد تا ایالات متحده در مقابل تهدیدهای چین و سایر بازیگران جهانی در زمینه تأمین مواد حیاتی ایمن بماند.