افزایش تولید نفت عربستان پیش از سفر ترامپ به ریاض، تحولی در روابط اقتصادی و دیپلماتیک این کشور است.

سفر دو روزه رئیس‌جمهور ترامپ به عربستان سعودی انتظار می‌رود که بر قرارداد‌های دوجانبه متمرکز باشد، از جمله تعهد سعودی‌ها برای سرمایه‌گذاری ۶۰۰ میلیارد دلار در ایالات متحده. همکاری در زمینه توافقات تسلیحاتی و برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز برای ریاض نیز در دستور کار قرار دارد. ترامپ و میزبانش، ولیعهد محمد بن سلمان، احتمالاً در مورد نقاط بحرانی منطقه‌ای، از جمله غزه، یمن و ایران نیز گفت‌و‌گو خواهند کرد. اما حتی پیش از ترک واشنگتن، ترامپ پیروزی مهمی از ریاض کسب کرده بود، که شامل افزایش تولید نفت بود و به کاهش قیمت نفت کمک کرد.

بازار نفت در اوایل آوریل با اعلام گروهی از هشت عضو اوپک+ (سازمان کشور‌های صادرکننده نفت) که تصمیم به افزایش عرضه با سه برابر نرخ پیش‌بینی شده قبلی داشت، غافلگیر شد. این تغییر به این دلیل بود که ائتلاف تحت رهبری سعودی‌ها بیش از یک سال تلاش کرده بود تا عرضه را محدود نگه دارد و دو بار برنامه‌ای را برای اضافه کردن تدریجی بشکه‌ها به تعویق انداخته بود تا زمانی که بازار به اندازه کافی برای این حرکت قوی شود.

ناگهان، اوایل آوریل (همزمان با نوسانات بازار‌های مالی به دلیل جنگ تجاری)، این گروه تولیدی اعلام کرد که قصد دارد تولید خود را در ماه مه با ۴۱۱,۰۰۰ بشکه در روز افزایش دهد—سه برابر حجم قبلی که اعلام شده بود؛ و فقط هفته گذشته، این تصمیم را برای ماه ژوئن نیز تمدید کردند و این نرخ افزایش عرضه را حفظ کردند.

چرا گروه سعودی‌-رهبری تغییر ناگهانی در سیاست خود ایجاد کرده است که باعث کاهش قیمت نفت شد؟

تحلیلگران توجیهات کم‌اعتباری ارائه کرده‌اند، مانند مجازات قزاقستان و عراق به دلیل "تقلب" در سهمیه‌های تولید خود. اما توضیح محتمل‌تر ساده‌ترین است—ایجاد حسن نیت با ترامپ با هزینه‌ای نسبتاً کم. ترامپ پس از بازگشت به کاخ سفید، مصمم بود که قیمت نفت را به زیر ۶۰ دلار در بشکه بیاورد و از سعودی‌ها و صنعت نفت و گاز ایالات متحده خواسته است تا تولید را افزایش دهند. یکی از این دو طرف می‌تواند این خواسته را برآورده کند؛ دیگری نمی‌تواند، حتی اگر بخواهد.

برای حفاران آمریکایی، ترامپ تلاش کرده است تا با لغو مقررات و تسریع در صدور مجوز‌های پروژه‌ها، عرضه بیشتری را "آزاد" کند. اما حفاران آمریکایی، که اکنون بیش از ۱۳ میلیون بشکه در روز تولید می‌کنند (که رکوردی تاریخی است)، نمی‌توانند بیشتر از این تولید کنند بدون اینکه سهامداران خود را ناامید کنند. دلیل این امر این است که قیمت شکستن برای چاه‌های نفت جدید در خشکی ایالات متحده ۶۵ دلار در بشکه است، که بسیار بالاتر از محدوده ترجیحی ترامپ در حدود ۵۰ دلار است.

سرمایه‌گذاران به "سلطه انرژی" اهمیتی نمی‌دهند؛ آنها به دنبال بازده انرژی هستند. به همین دلیل است که بخش زیادی از بحث‌ها در آخرین دوره تماس‌های درآمدی شرکت‌ها بر این متمرکز بود که آیا اپراتور‌ها پرداخت سود سهام و برنامه‌های خرید سهام خود را در برابر کاهش قیمت‌های جدید حفظ خواهند کرد یا خیر. به دلیل الزام شدید به بازدهی جذاب برای سهامداران، حفاران آمریکایی در حال حاضر به دلیل افت قیمت نفت روند کندتری را پیش گرفته‌اند: شرکت‌ها از تجهیزات حفاری و تیم‌های فرکینگ کمتری استفاده می‌کنند، زیرا مدیریت‌ها در برابر هزینه‌ها محتاط‌تر شده‌اند.

در سوی دیگر، عربستان سعودی هم از لحاظ توانایی و هم انگیزه برای افزایش عرضه در این مقطع زمانی آماده است. این کشور نزدیک به ۳ میلیون بشکه در روز ظرفیت اضافی دارد که در سال‌های اخیر به منظور حمایت از قیمت‌ها به حالت غیر فعال نگه داشته شده است؛ و ریاض می‌داند که نفت شیل ایالات متحده مجبور است در پاسخ به کاهش قیمت‌ها فعالیت خود را کاهش دهد. ارائه بشکه‌های بیشتر یک پیروزی دوگانه است—کسب امتیاز از ترامپ و بازپس‌گیری بخشی از سهم بازار که در سال‌های اخیر به صادرکنندگان آمریکایی از دست رفته بود. برای حفظ پیروزی کاهش قیمت نفت، ترامپ همچنین به دستاورد ژئوپلیتیکی نیاز دارد—جلوگیری از بروز درگیری نظامی در خلیج فارس.

اینکه ترامپ آماده است تا با تهران به توافقی دست یابد که تنش‌ها با واشنگتن را کاهش دهد، برای کسی پنهان نیست؛ این انگیزه‌ای است برای چندین دور مذاکرات دیپلماتیک که در هفته‌های اخیر برگزار شده است. با این حال، اسرائیل ممکن است برنامه‌های دیگری داشته باشد. اسرائیل که مصمم است حمایت ایران از نیرو‌های نیابتی که علیه آن جنگیده‌اند را پایان دهد، به خوبی می‌داند که جمهوری اسلامی چقدر نسبت به اختلال در صادرات نفت و تأمین سوخت داخلی خود آسیب‌پذیر است.

در حالی که بیشتر توجه‌ها معطوف به تأسیسات هسته‌ای ایران است، دارایی‌های نفتی این کشور تهدیدی اساسی برای رژیم هستند. بدون صادرات نفت خام و بنزین پالایش‌شده داخلی، کشور به تعطیلی کشیده خواهد شد؛ و چندین تأسیسات کلیدی، از جمله ترمینال صادراتی جزیره خارگ و بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های ایران، در برد حملات اسرائیل قرار دارند، همانطور که حملات دوربرد این کشور علیه اهداف ایرانی در اکتبر گذشته نشان داد.

سناتور لیندسی گراهام (جمهوری‌خواه از کارولینای جنوبی) هفته گذشته به این آسیب‌پذیری اشاره کرد و از اسرائیل از طریق شبکه‌های اجتماعی توصیه کرد: "وقت آن است که به شدت به ایران ضربه وارد کنید. این کار به‌راحتی می‌تواند ایران را از کسب درآمد نفتی محروم کند. " پتانسیل تغییرات شدید قیمت نفت—از کاهش اخیر تا افزایش احتمالی—نه از حمله اسرائیلی به نفت ایران، بلکه از پاسخ احتمالی ایران ناشی می‌شود. اوپک به‌راحتی می‌تواند کمبود صادرات روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت ایران را جبران کند، اما برای احتمال بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران، که روزانه ۲۰ میلیون بشکه نفت از آن عبور می‌کند، جبرانی وجود ندارد. همچنین، تأسیسات نفتی در عربستان سعودی و کشور‌های همسایه خلیج فارس ممکن است هدف حملات ایران قرار گیرند. این تهدید ممکن است انگیزه سفر اخیر وزیر دفاع سابق سعودی، پرنس خالد بن سلطان، به تهران بوده باشد که احتمالاً به صورت حضوری به رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، گفته که پادشاهی سعودی هیچ نقشی در هرگونه تجاوز به ایران نخواهد داشت.

ترامپ پیش از این پیروزی آسانی با نفت اضافی از عربستان سعودی به دست آورده است، که به نوبه خود از حمایت ترامپ بهره‌مند خواهد شد و رقابت مؤثرتری با حفاران آمریکایی خواهد داشت. برای حفظ کاهش قیمت نفت، ترامپ همچنین به اسرائیل نیاز خواهد داشت تا از حمله به دارایی‌های نفتی آسیب‌پذیر ایران خودداری کند.

منبع: مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی آمریکا

برچسب ها: ترامپ ، نفت ، عربستان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار