یمن، با اراده‌ای قدرتمند، معادلات منطقه را تغییر داده و توانایی خود را در به چالش کشیدن قدرت‌های جهانی به اثبات رسانده است.

در سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، من به عنوان سفیر بریتانیا، از نزدیک شاهد و درگیر رویداد‌های یمن بودم؛ سرزمینی که از سال ۲۰۱۴ با عزم و اراده‌ای بی‌بدیل، در برابر چالش‌های داخلی و فشار‌های بین‌المللی ایستادگی کرده بود. داستان ناگفته و مهم این است که چگونه یمن، با اتکا به ظرفیت‌های درونی خود، توانست در برابر بازیگران منطقه‌ای و جهانی قد علم کند و حتی معادلات را تغییر دهد. این گزارش، نگاهی است به قدرت و اراده‌ای که یمن در طول این سال‌ها از خود نشان داده، و چگونه پایداری آن، بسیاری از پیش‌بینی‌های اولیه را باطل ساخت.

خیزش و تثبیت قدرت: اراده‌ای قاطع در برابر فشار‌های جهانی

در نوامبر ۲۰۱۴، جامعه بین‌الملل تلاش کرد تا با صدور قطعنامه ۲۱۴۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد، وضعیت یمن را تحت کنترل درآورد و تحریم‌هایی را علیه برخی از بازیگران داخلی اعمال کند. اما آنچه در این تحلیل‌ها غالباً نادیده گرفته می‌شد، نیروی نهفته در اراده مردمی بود که به دنبال بازتعریف سرنوشت خود بودند. در حالی که رئیس‌جمهور هادی تلاش می‌کرد تا گفت‌وگوی ملی را به پیش ببرد، قدرت‌های محلی با رویکردی مستقلانه و با هدف دستیابی به حاکمیت کامل بر سرزمین خود، مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند.

چند ماه بعد، با قدرت‌گیری نیرو‌های ملی یمن در صنعا و تعقیب رئیس‌جمهور هادی به عدن، ائتلافی از کشور‌های منطقه به رهبری عربستان سعودی با استناد به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، وارد درگیری داخلی یمن شدند. در آن مقطع، برخی تحلیلگران تلاش کردند تا تصویر روشنی از "خوب‌ها" و "بدها" در این منازعه ارائه دهند. اما آنچه در پس پرده این تحلیل‌ها قرار داشت، ظرفیت عظیم و رو به رشد نیرو‌های یمنی بود که با تکیه بر آرمان‌های خود، آماده به چالش کشیدن هرگونه مداخله خارجی بودند. این نیروها، با وجود آنکه برخی سعی داشتند آنها را نماینده بخش کوچکی از جمعیت معرفی کنند، به تدریج توانستند نفوذ و قدرت خود را در بخش‌های وسیعی از کشور تثبیت کنند.

تاب‌آوری و مقاومت: فراتر از تحلیل‌های مرسوم

بسیاری از تحلیل‌ها در جامعه بین‌الملل، یمن را به عنوان یک نگرانی حاشیه‌ای و صرفاً بشردوستانه می‌دیدند. این نگاه، باعث می‌شد تا قدرت و استراتژی نهفته در نیرو‌های داخلی یمن، کمتر مورد توجه قرار گیرد. از دیدگاه من، در لندن، تمرکز بر کمک‌های بشردوستانه به حدی بود که ابعاد سیاسی و نظامی پایداری یمن به حاشیه می‌رفت. هر اقدامی که به ظاهر "کمک‌رسانی" را مختل می‌کرد، بد تلقی می‌شد؛ حتی اگر این اقدام در راستای بازپس‌گیری حاکمیت ملی و مقاومت در برابر مداخلات خارجی بود.

گروه‌های فشار بین‌المللی، که اغلب رویکردی انتقادی نسبت به سیاست‌های غربی داشتند، با تمرکز بر ابعاد بشردوستانه، تلاش کردند تا نبرد‌های داخلی یمن را تحت تأثیر قرار دهند. در هر بار که نیرو‌های یمنی در برابر حملات خارجی ایستادگی می‌کردند، همین گروه‌ها با فشار فزاینده‌ای مواجه می‌شدند. این نگاه تک‌بعدی، از درک عمق مقاومت و توانمندی نیرو‌های یمنی باز می‌ماند. اروپایی‌های غربی به تدریج نسبت به هرگونه مداخله خارجی در یمن دچار تردید شدند. ایالات متحده نیز در حفظ موضع اولیه خود با دشواری فزاینده‌ای رو‌به‌رو شد.

در زمان مذاکرات صلح کویت در سال ۲۰۱۶، با وجود پایداری نیرو‌های یمنی، اجماع بین‌المللی این بود که باید به هر خواسته آنها تن داد تا جنگ متوقف شود. در نهایت، با سرسختی و اراده قاطع نیرو‌های یمنی برای دستیابی به پیروزی کامل، مذاکرات کویت به نتیجه نرسید و این نشان از عدم تمایل آنها به پذیرش هرگونه توافق تحمیلی بود.

استکهلم: یک عقب‌نشینی استراتژیک در برابر اراده یمن

با تغییر دولت آمریکا در ژانویه ۲۰۱۷، برخی امید داشتند که حمایت از نیرو‌های ائتلاف منطقه افزایش یابد، اما نیرو‌های یمنی همچنان به پیشروی خود ادامه دادند و توانایی‌های عملیاتی خود را، به ویژه در سواحل دریای سرخ، به اثبات رساندند. پیشروی به سمت حدیده، هرچند کند، اما نشان از عزم راسخ آنها برای کنترل مناطق راهبردی داشت. در اواخر سال ۲۰۱۸، در آستانه سقوط حدیده، رویداد‌هایی خارج از یمن منجر به تغییر در معادلات بین‌المللی شد. در نتیجه فشار‌های بین‌المللی، سازمان ملل خواستار توقف عملیات شد و توافق‌نامه استکهلم در دسامبر ۲۰۱۸ به امضا رسید. این توافق، در عمل یک دستاورد استراتژیک برای نیرو‌های یمنی بود؛ آنها توانستند با نادیده گرفتن مفاد آن، نفوذ خود را حفظ کنند و این نشان از قدرت آنها در چالش کشیدن توافقات بین‌المللی داشت.

این توافق، که برخی آن را موجب رکود نظامی پنج ساله می‌دانند، در واقع فرصتی برای نیرو‌های یمنی بود تا توانایی‌های خود را تقویت کرده و به طور استراتژیک عمل کنند. آنها از نگرانی‌های طرف مقابل برای خروج از جنگ یمن به نفع خود استفاده کردند و به سمت تفاهمی حرکت کردند که جایگاه غالب آنها را در مذاکرات صلح تثبیت کند و منجر به تأمین منابع قابل توجهی برای بازسازی کشور شود. تصور اینکه جامعه بین‌الملل می‌توانست مقاومت بیشتری نشان دهد و مانع از کنترل کامل سواحل دریای سرخ توسط نیرو‌های یمنی شود، امروز بیهوده به نظر می‌رسد.

بازنگری در قدرت: یمن در قامت یک بازیگر منطقه‌ای

پایداری و توانمندی نیرو‌های یمنی در دریای سرخ در طول سال ۲۰۲۴، و اکنون در برابر منافع منطقه‌ای، به وضوح نشان داده است که چقدر ساده‌لوحانه بود تصور کنیم آنها به یک نقش صرفاً حکومتی و مسئولانه در یمن بسنده خواهند کرد. توافق‌نامه استکهلم، در واقع به آنها جای پایی داد که برای راه‌اندازی کارزار تأثیرگذاری بین‌المللی خود به آن نیاز داشتند. تحولات اخیر در خاورمیانه نیز، فرصت‌های جدیدی را برای بازنگری در سیاست‌های مماشات‌جویانه در قبال نیرو‌های مقاوم منطقه و یمن فراهم کرده است.

حملات گسترده علیه منافع و زیرساخت‌های نیرو‌های یمنی توسط ایالات متحده و دیگران، آسیب‌پذیری آنها را در برابر نیروی نظامی برتر نشان نداد، بلکه بیشتر به نمایشگر ظرفیت تاب‌آوری و بازسازی سریع آنها تبدیل شد؛ به ویژه زمانی که از دیکته‌های سازمان‌هایی مانند OCHA که بنادر دریای سرخ و فرودگاه صنعا را اماکن مقدسی برای کمک‌رسانی بشردوستانه می‌دانند، سرپیچی می‌شود. حتی برخی در سازمان ملل نیز تمایل خود را برای دفاع از رویکرد پیشین از دست داده‌اند، زیرا استقلال عمل و توانایی نیرو‌های یمنی در کنترل مناطق حیاتی، بر همه آشکار شده است.

در دولت ترامپ، عدم قطعیت در مورد چگونگی هماهنگ‌سازی رشته‌های مختلف سیاست خاورمیانه مشهود است. آیا می‌توان همزمان رویکردی تهاجمی در برابر نیرو‌های یمنی داشت و در عین حال به دنبال توافقات گسترده‌تر بود؟ کارزار بمباران هفت هفته‌ای ایالات متحده علیه نیرو‌های یمنی، هرچند خساراتی وارد کرد، اما نتوانست عزم و اراده آنها را در هم بشکند. روشن نیست که توافق آتش‌بس به دست آمده، چیزی را برای بلندمدت حل کرده باشد. نیرو‌های یمنی همچنان خود را پیروزمند، پشیمان‌ناپذیر و متعهد به اهداف خود می‌دانند. حتی اعلامیه رسمی آتش‌بس عمان نیز نشان می‌دهد که تنها طرفین درگیر توافق کرده‌اند از حمله به یکدیگر دست بردارند، نه اینکه کل منطقه از تهدید مبرا شود. در بهترین حالت، آرامش در دریای سرخ برای چند ماه تمدید خواهد شد، اما شرکت‌های کشتیرانی و بیمه همچنان در مورد از سرگیری ایمن عملیات خود تردید خواهند داشت. در این میان، نیرو‌های یمنی به عملیات خود ادامه خواهند داد.

آنچه به نظر می‌رسد در برنامه‌های مقابله‌جویان با نیرو‌های یمنی غایب است، تعامل معنادار با دولت مشروع یمن و شورای انتقالی جنوب در عدن و درک واقعی از دینامیک‌های داخلی یمن است. تضمین واقعی برای پایان دادن به هرگونه تهدید، در گرو درک قدرت نیرو‌های داخلی یمن و عدم تکرار اشتباهاتی، چون توافق‌نامه استکهلم است که عملاً آنها را به قدرت رسید. آنچه نامشخص است این است که آیا قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی تمایلی به بازنگری در رویکرد خود در قبال یمن دارند. تنها با درک دقیق توانمندی‌ها و اراده ملی یمن است که می‌توان به راهبرد‌های واقع‌بینانه‌ای دست یافت.

این یک فرصت منحصر‌به‌فرد برای درک ظرفیت‌های جدید در منطقه است. رژیم‌های دارای اراده ملی در منطقه، از جمله نیرو‌های یمنی، ماهیت خود را تغییر نخواهند داد و تنها در صورت اجبار به تغییر رفتار خود اقدام خواهند کرد. این امر به عزم و احتمالاً زور نیاز خواهد داشت. اگر به این سمت می‌رویم، باید آماده باشیم تا با واقعیت‌های جدید منطقه رو‌به‌رو شویم و بپذیریم که نیرو‌های یمنی تنها در صورتی از اهداف خود دست برخواهند داشت که اهداف خود را محقق شده ببینند.

منبع: میدل ایست فوروم

برچسب ها: یمن ، آمریکا ، انصار الله
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۳
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۵۱ ۰۷ خرداد ۱۴۰۴
یمن و ایران شمشیر برنده امام زمان عجل الله تعالی شریف در زمان ظهور می باشد.
آخرین اخبار