
باشگاه خبرنگاران جوان - اگرچه داشتن رابطهای صمیمی با شریک عاطفی و در نظر گرفتن او بهعنوان بهترین دوست میتواند به احساس نزدیکی و همراهی بیشتر منجر شود، اما نبود روابط دوستی خارج از این پیوند ممکن است به کاهش حمایت اجتماعی و احساس تنهایی بینجامد.
در دنیای روابط امروزی، بسیاری از افراد همسر خود را نهتنها به عنوان شریک عاطفی، بلکه بهعنوان بهترین دوست نیز میدانند. این موضوع عجیب یا غیرمعمول نیست. وقتی دو نفر بخش بزرگی از زندگی خود را با هم سهیم میشوند، رازهایشان را با یکدیگر در میان میگذارند و روزمرگیها و احساساتشان بههم گره میخورد، شکلگیری یک دوستی عمیق در کنار رابطهی عاشقانه طبیعی بهنظر میرسد. با این حال، تحقیقات جدید حاکی از آن است که وقتی شریک عاطفی نقش جایگزین تمام دوستان دیگر در زندگی فرد را بازی کند، این پیوند میتواند اثرات منفی پنهانی بر سلامت روان و اجتماعی فرد بگذارد.
محققان دانشگاه ایالتی کلرادو ایالات متحده در پژوهشی تلاش کردند تا تفاوت بین افرادی را که شریک زندگیشان را بهترین دوست خود میدانند و افرادی که میان رابطه عاطفی و دوستیهای دیگر تمایز قائلاند، بررسی کنند. یافتههای این مطالعه نشان داد افرادی که خارج از رابطه عاشقانه خود یک شبکهی حمایتی قوی ندارند، در بلندمدت با پیامدهای منفی مواجه میشوند. مطابق این پژوهش که با عنوان «برچسبها چه میگویند؟ بررسی رابطه بین دوست صمیمی و شریک عاشقانه با کیفیت زندگی» در نشریهی روابط اجتماعی و شخصی منتشر شده، تنها ۱۴.۴ درصد از بزرگسالان در رابطه، شریک عاطفی خود را «بهترین دوست» خطاب کردهاند. در حالی که این افراد میزان صمیمیت بیشتری را در روابطشان تجربه میکردند، اما در عین حال، از حمایت اجتماعی کمتری از سوی دیگر دوستان خود برخوردار بودند.
در این مطالعه، ۹۴۰ فرد بزرگسال آمریکایی که همگی در رابطهای عاشقانه بودند و دستکم یک دوست صمیمی نیز داشتند، شرکت کردند. یافتهها نشان داد افرادی که شریک عاطفیشان را بهترین دوست خود میدانستند، به طور قابل توجهی حمایت اجتماعی کمتری از سوی سایر دوستانشان دریافت میکردند. دکتر جوزف لِینو، روانشناس و معاون مرکز سلامت خانواده در دانشگاه نیویورک، که در این پژوهش حضور نداشت اظهار داشت: «این یافته منطقی است. وقتی شریک عاطفیتان را بهترین دوست خود میدانید، به احتمال زیاد شبکهی اجتماعی شما کوچکتر از زمانی است که علاوه بر رابطهی عاشقانه، یک دوست صمیمی مستقل هم دارید. در چنین شرایطی، زمان و انرژیتان را تنها بر روی یک رابطه متمرکز میکنید و سایر روابط را نادیده میگیرید.»
در این تحقیق، کیفیت رابطه و سطح رفاه کلی افراد بر اساس معیارهایی مانند صمیمیت احساسی، تعامل روزمره، همراهی، دریافت حمایت اجتماعی، میزان استرس و احساس تنهایی ارزیابی شد. شرکتکنندگان تا ۷ دوست خود را فهرست کردند و برای هرکدام مشخص کردند که آیا آنها «دوست»، «دوست صمیمی»، «شریک عاطفی» یا ترکیبی از اینها هستند. تنها ۳۶.۴ درصد از شرکتکنندگان، شریکشان را جزو دوستان خود ذکر کرده بودند و تنها ۱۴.۴ درصد آنها را بهترین دوست خود نام بردند. افرادی که شریک عاطفیشان را بهترین دوست خود نامیده بودند، میزان همراهی و صمیمیت بالاتری را گزارش کردند اما در مقابل، روابط دوستی خارج از رابطهشان ضعیفتر بود. به عبارت دیگر، آنها دوستان کمتری داشتند و روابط دوستی موجود نیز عمق چندانی نداشت.
این در حالیست که نداشتن یک شبکهی حمایتی خارج از رابطه عاطفی میتواند بهطور جدی بر احساس خوشبختی و رضایت از زندگی تأثیر منفی بگذارد. طبق گزارش هافپست و بر اساس دادههای مرکز پژوهشی پیو، ۶۱ درصد از آمریکاییها داشتن دوستان نزدیک را «بسیار مهم» یا «فوقالعاده مهم» میدانند. در مقابل، تنها ۲۳ درصد از آنها ازدواج را بسیار یا فوقالعاده مهم ارزیابی کردهاند. این دادهها نشان میدهد که انسانها برای یک زندگی شاد و طولانی، نیاز به روابط اجتماعی فراتر از رابطه عاطفی دارند. بر اساس همین یافتهها، داشتن یک شریک عاطفی که همزمان بهترین دوست شما نیز هست، به خودی خود مشکلی ندارد؛ به شرط آنکه فرد همچنان به دوستیهای خارج از رابطه رسیدگی کند.
این افراد اگرچه در حوزهی صمیمیت عاطفی امتیاز بالاتری کسب کردهاند، اما کیفیت روابط اجتماعیشان در سایر حوزهها کاهش یافته است. این موضوع نشان میدهد برای داشتن یک زندگی کامل و رضایتبخش، تنها وجود یک رابطه عاشقانه صمیمی کافی نیست. دکتر لینو در ادامه افزود: «اینکه شریک عاطفیتان را بهترین دوستتان بدانید، بهخودی خود بد نیست. چنین رابطهای میتواند حس همراهی بیشتری ایجاد کند، لذت بیشتری از فعالیتهای مشترک به همراه داشته باشد و امنیت عاطفی بیشتری فراهم کند.» با این حال، وی تأکید کرد که افراد باید هویت و دنیای اجتماعی مستقلی برای خود داشته باشند.
دوستان خارج از رابطه نقش حیاتی در زندگی ایفا میکنند: آنها در زمان بروز اختلاف با شریک عاطفی، به فرد گوش میدهند، در مواقع نیاز به استراحت از رابطه حضور دارند و در صورت پایان رابطه، به بازسازی زندگی کمک میکنند. دوستان، دیدگاه جدیدی ارائه میدهند، به حفظ تعادل ذهنی کمک میکنند و هویت فردی را تقویت مینمایند. اتکا صرف به شریک عاطفی برای پر کردن خلأ اجتماعی، فشار زیادی بر رابطه وارد میکند و خطر وابستگی ناسالم را افزایش میدهد. در پایان باید گفت، یک زندگی غنی به داشتن دوستان بستگی دارد. نیازی نیست فرد دایره وسیعی از دوستان داشته باشد، حتی چند دوست صمیمی نیز کافی است. موضوع این نیست که شریک عاطفی کافی نیست، بلکه این است که شما بیش از آنکه فقط «شریک عاطفی کسی» باشید، یک انسان کامل با نیازهای اجتماعی متنوع هستید.
منبع: فرارو