
باشگاه خبرنگاران جوان - کیومرث یزدان پناه کارشناس مسائل بین الملل و عضو هیات علمی دانشگاه در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان ، با اشاره به پیشنهاد کنسرسیوم از سوی آمریکا بیان کرد: موضوعی که وزارت امور خارجه ایران امروز مطرح کرده است، در خصوص یکی از مفاد نامه اخیر ایالات متحده آمریکا به ایران، به نظر میرسد که یک تعارض گفتمانی در اظهارات مقامات آمریکایی بهصورت مشهود دیده میشود. در واقع، مشخص نیست که آمریکاییها در این فرایند مذاکرات با ایران، دقیقا به دنبال چه موضوعی هستند. از یک سو، بهطور کامل بحث فعالیتهای هستهای ایران را انکار میکنند و ایران را تحت فشار قرار میدهند که نباید هیچگونه فعالیت هستهای داشته باشد و از سوی دیگر موضوع تشکیل یک کنسرسیوم هستهای با مشارکت کشورهای عرب منطقه خلیج فارس مطرح میشود.
وی ادامه داد: این امر، حقیقتا تناقضی آشکار را دامن میزند، مبنی بر اینکه اگر توانمندی غنیسازی وجود نداشته باشد، چگونه میتوان کنسرسیوم هستهای تشکیل داد؟ این یک قیاس معالفارق و امری عجیب و غریب است که اصولاً امکان تحقق آن وجود ندارد. در هر صورت، ابتدا باید سطحی از غنیسازی اورانیوم در سطوح غیرنظامی بهعنوان سوخت هستهای، با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا هر آنچه قرار است در توافق میان ایران و آمریکا صورت پذیرد، به رسمیت شناخته شود. پس از به رسمیت شناختن این سطح از غنیسازی اورانیوم، آنگاه موضوع مربوط به همکاری هستهای در قالب کنسرسیوم منطقهای نیز میتواند فراهم گردد. در غیر این صورت، طرح هر یک از این مباحث را میتوان بهمثابه یک تاکتیک فریب تلقی کرد؛ نوعی فرار به پیش که آمریکاییها آغاز کردهاند تا بهواسطه این تاکتیک فریب، ایران را مجاب کنند تا همچون گذشته و مشابه برجام پای میز مذاکره بیاید و توافقنامهای را امضا کند. سپس، پس از امضای توافقنامه، مجدداً تمامی تعهدات پیشین خود را نقض کنند و عملاً دست ایران را از همین فناوری هستهای بومی که به دست آورده است نیز کوتاه نمایند.
یزدان پناه افزود: طبیعی است که واکنش ایران در قبال این موضوع، واکنشی مثبت نباشد تا طرف مذاکرهکننده تصور نکند که با یک تیم مذاکرهکننده یا کشوری مواجه است که تحت فشار، ممکن است تسلیم هرگونه فرایند و خواستههای غیرمنطقی و غیرواقعبینانه طرف مقابل شود. آنچه مسلم است، به نظر میرسد ایران باید همچنان بر روی گفتمان واقعی خود، مبنی بر به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی در چارچوبهایی که برایش تعیین میشود، پافشاری کند. حال که ایران (بهعنوان مثال) سطح غنیسازی ۳.۶۷ درصد را پذیرفته است، بر همان مبنا، حق ایران ابتدا باید به رسمیت شناخته شود، این امر مورد توافق قرار گیرد، به یک سند معتبر دوسویه و سپس بینالمللی تبدیل شود و پس از آن، در مراحل ثانویه، فضا برای گفتوگوها و تشکیل کنسرسیوم همکاریهای هستهای مشترک میان کشورهایی نظیر عربستان، امارات و حتی قطر با ایران فراهم گردد.
این کارشناس بین الملل گفت: در غیر این صورت، به نظر من، در شرایط فعلی، طرح چنین بحثی، یک طرح عوامفریبانه است و به هر حال، ممکن است نهتنها گرهی از کار نگشاید، بلکه مشکلی بر مشکلات دیگر بیفزاید و آنگاه شرایط ایران را برای ادامه مذاکرات دشوارتر سازد. به همین دلیل است که ایران باید قاطعانه بر مواضع خود بایستد و طرف مقابل ایران نیز باید متوجه شود که به اصطلاح، بحث غنیسازی، یک امر فانتزی و شوخیبردار نیست که ایران بخواهد آن را متوقف یا تعلیق کند. زیرا هر اتفاقی در این زمینه رخ دهد، مسلماً فضا برای بازگشت مجدد ایران به غنیسازی در آینده، بسیار دشوار خواهد شد. از سوی دیگر، مطالبات افکار عمومی و مطالبات عمومی نیز مطرح است که در واقع، ایران باید تمامی ملاحظات ملی و داخلی خود را نیز در این زمینه مدنظر داشته باشد. در غیر این صورت، هر اتفاق دیگری ممکن است بهشدت به ضرر امنیت ملی ایران و آینده سیاسی و حاکمیتی ایران تمام شود.