
باشگاه خبرنگاران جوان ؛ حسین مهدی تبار - چین اعلام کرده است که نمیتواند اجازه دهد روسیه در جنگ با اوکراین شکست بخورد، زیرا چنین شکستی به ایالات متحده اجازه میدهد تا تمام تمرکز و منابع خود را به سمت مهار چین در منطقه اقیانوس آرام و فراتر از آن معطوف کند. این منطق بهطور کامل در مورد ایران نیز صدق میکند. ایران بهعنوان یک متحد استراتژیک کلیدی در خاورمیانه، نقشی حیاتی در حفظ توازن قدرت جهانی و جلوگیری از سلطه کامل آمریکا بر مناطق حساس ژئوپلیتیکی ایفا میکند. اگر ایران در یک درگیری احتمالی با اسرائیل یا در نتیجه فشارهای آمریکا و متحدانش شکست بخورد یا بهطور کامل از صحنه ژئوپلیتیکی حذف شود، چین با پیامدهای گستردهای در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و استراتژیک مواجه خواهد شد. این گزارش بهطور مفصل توضیح میدهد که چرا چین باید در کنار ایران بایستد و چه خطراتی برای پکن در صورت شکست ایران وجود دارد، با تأکید بر این که حمایت از ایران برای چین نه تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. چین باید توجه کند از منظر آمریکاییها تضعیف ایران، تضعیف چین هم هست.
ایران؛ بازیگری کلیدی در خاورمیانه
ایران بهعنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه، نقشی محوری در استراتژی جهانی چین برای مقابله با هژمونی آمریکا ایفا میکند. خاورمیانه به دلیل منابع عظیم انرژی، موقعیت جغرافیایی استراتژیک و تأثیر آن بر تجارت جهانی، برای چین از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایران، با کنترل تنگه هرمز که حدود 20 درصد از تجارت جهانی نفت از آن عبور میکند، یکی از مهمترین تأمینکنندگان نفت خام چین است. انرژی ایران تنها منبع انرژی و نفتی است که تحت سلطه آمریکا نیست و در مواقع بحران، این مسئله برای چین میتواند حیاتی باشد. در شرایطی که بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت، مانند عربستان سعودی و امارات، تحت نفوذ مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا قرار دارند، ایران بهعنوان یک تأمینکننده مستقل، تضمینی برای امنیت انرژی چین در برابر فشارهای احتمالی آمریکا فراهم میکند. اگر ایران در نتیجه یک درگیری نظامی با اسرائیل یا فشارهای تحریمی و نظامی آمریکا تضعیف شود، توانایی این کشور برای تأمین نفت به چین به خطر خواهد افتاد. این امر میتواند منجر به افزایش قیمتهای انرژی، اختلال در زنجیره تأمین و آسیب جدی به اقتصاد چین شود. برای مثال، در سال 2023، ایران حدود 10 درصد از نیازهای نفتی چین را تأمین کرد. اگر این منبع به دلیل درگیری یا تحریم قطع شود، چین مجبور خواهد شد به بازارهای پرنوسانتر یا گرانتر روی بیاورد، که میتواند هزینههای تولید و حملونقل را افزایش دهد و به تورم داخلی در چین دامن بزند. این موضوع بهویژه در شرایطی که چین در حال رقابت اقتصادی با آمریکا است، میتواند به یک نقطه ضعف جدی برای پکن تبدیل شود.
ابتکار کمربند و جاده به ایران وابستگی دارد
علاوه بر مسائل انرژی، شکست ایران میتواند ابتکار کمربند و جاده چین را به خطر بیندازد. این ابتکار، که هدف آن ایجاد شبکهای از مسیرهای تجاری و زیرساختی در سراسر آسیا، اروپا و آفریقا است، به شدت به ایران بهعنوان یک گره کلیدی وابسته است. ایران با موقعیت جغرافیایی خود، بهعنوان پلی بین آسیای مرکزی، خاورمیانه و اروپا عمل میکند. تضعیف تهران، توانایی پکن برای گسترش نفوذ اقتصادی خود در منطقه و کاهش وابستگی به مسیرهای تجاری تحت کنترل آمریکا، مانند تنگه مالاکا، را محدود میکند. برای مثال، اگر ایران به یک دولت ضعیف یا تحت کنترل غرب تبدیل شود، آمریکا میتواند از طریق متحدان خود در منطقه، مانند اسرائیل یا کشورهای عربی خلیج فارس، نفوذ چین در این مسیرها را محدود کند، که به معنای از دست رفتن یک مزیت استراتژیک کلیدی برای چین است.
اعتبار جهانی چین در گرو حمایت از ایران
از منظر سیاسی، شکست ایران میتواند به اعتبار جهانی چین بهعنوان یک قدرت جایگزین برای آمریکا آسیب بزند. چین در سالهای اخیر تلاش کرده است تا خود را بهعنوان یک حامی کشورهای در حال توسعه و یک نیروی متعادلکننده در برابر سیاستهای تهاجمی آمریکا معرفی کند. توافقنامه همکاری 25 ساله بین چین و ایران، که شامل سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری در بخشهای مختلف اقتصاد ایران است، نمونهای از این استراتژی است. این توافق به ایران کمک کرده است تا در برابر تحریمهای آمریکا مقاومت کند و به چین امکان داده تا نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش دهد. اگر ایران در یک درگیری با اسرائیل شکست بخورد، این توافق و سرمایهگذاریهای مرتبط با آن به خطر خواهد افتاد. این امر نه تنها به معنای از دست رفتن یک شریک اقتصادی مهم برای چین است، بلکه میتواند به کشورهای دیگر در منطقه و جهان این پیام را ارسال کند که چین قادر به حمایت از متحدان خود در برابر فشارهای آمریکا نیست. چنین وضعیتی میتواند به کاهش اعتماد به چین در میان اعضای سازمان همکاری شانگهای، بریکس و سایر کشورهایی که به دنبال جایگزینی برای نظم جهانی تحت رهبری آمریکا هستند، منجر شود.
نظم غرب آسیا به ایران بستگی دارد
از منظر نظامی، شکست ایران میتواند توازن قدرت در خاورمیانه را به نفع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد و توانایی چین برای حفظ نفوذ خود در منطقه را تضعیف کند. ایران بهعنوان بخشی از محور مقاومت، شامل گروههایی مانند حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و شبهنظامیان در عراق بهطور غیرمستقیم فشار مداومی بر آمریکا و اسرائیل وارد میکند. این فشار باعث میشود که آمریکا منابع و توجه خود را در خاورمیانه تقسیم کند و نتواند بهطور کامل بر رقابت با چین در شرق آسیا، بهویژه در مورد تایوان، تمرکز کند. اگر ایران شکست بخورد، این محور مقاومت احتمالاً فرو خواهد پاشید، که به معنای کاهش فشار بر آمریکا و اسرائیل و افزایش توانایی آنها برای تمرکز بر مهار چین است. برای مثال، اگر اسرائیل موفق شود ایران را در یک درگیری نظامی تضعیف کند، آمریکا میتواند منابع نظامی خود را از خاورمیانه به اقیانوس آرام منتقل کند، جایی که چین با چالشهایی مانند مناقشات دریای چین جنوبی و مسئله تایوان مواجه است. این امر میتواند به افزایش حضور نظامی آمریکا در نزدیکی مرزهای چین منجر شود و فشار استراتژیک بر پکن را به شدت افزایش دهد.
علاوه بر این، شکست ایران میتواند به تقویت حضور نظامی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه منجر شود، که مستقیماً منافع چین را تهدید میکند. در حال حاضر، چین از طریق رزمایشهای مشترک با ایران و روسیه، مانند رزمایش "کمربند امنیت دریایی 2024"، بهطور غیرمستقیم از توان دفاعی ایران حمایت میکند. این همکاریها به ایران کمک میکند تا در برابر تهدیدات نظامی اسرائیل و آمریکا مقاومت کند. اگر ایران شکست بخورد، چین نه تنها یک شریک نظامی کلیدی را از دست خواهد داد، بلکه ممکن است شاهد افزایش پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه باشد، بهویژه در کشورهایی مانند عربستان سعودی یا امارات متحده عربی. این امر میتواند دسترسی چین به خاورمیانه را محدود کند و توانایی پکن برای ایفای نقش بهعنوان یک قدرت نظامی در منطقه را تضعیف کند.
ایران؛ بازار بزرگی برای چین
از منظر اقتصادی، شکست ایران میتواند به معنای از دست رفتن یک بازار بزرگ و یک شریک تجاری کلیدی برای چین باشد. ایران نه تنها یک تأمینکننده نفت است، بلکه یک بازار مهم برای کالاهای چینی و یک مقصد برای سرمایهگذاریهای زیرساختی است. اگر ایران در نتیجه درگیری یا فشارهای آمریکا به یک دولت ضعیف یا تحت کنترل غرب تبدیل شود، چین ممکن است دسترسی خود به این بازار را از دست بدهد. این امر میتواند به کاهش صادرات چین به منطقه و از دست رفتن فرصتهای اقتصادی در چارچوب ابتکار کمربند و جاده منجر شود. علاوه بر این، ایران بهعنوان یک عضو کلیدی در سازمان همکاری شانگهای و بریکس، به چین کمک میکند تا یک بلوک اقتصادی و سیاسی در برابر غرب ایجاد کند. شکست ایران میتواند این بلوک را تضعیف کند و به آمریکا اجازه دهد تا با تمرکز بر چین، این ابتکارات را به چالش بکشد.
یکی دیگر از پیامدهای شکست ایران، از دست رفتن تجربه این کشور در مقاومت در برابر تحریمهای غربی است. ایران طی دهههای گذشته استراتژیهای موفقی برای دور زدن تحریمها، از جمله ایجاد سیستمهای مالی مستقل و تجارت پایاپای، توسعه داده است. این تجربه میتواند برای چین در صورت مواجهه با تحریمهای مشابه از سوی آمریکا بسیار ارزشمند باشد. اگر ایران شکست بخورد، چین این شریک کلیدی و دانش او را از دست خواهد داد، که میتواند پکن را در برابر فشارهای اقتصادی آمریکا آسیبپذیرتر کند.
شکست ایران هژمونی آمریکا را تقویت میکند
در نهایت، شکست ایران میتواند به معنای تقویت کامل هژمونی آمریکا در خاورمیانه باشد، که برای چین یک فاجعه استراتژیک خواهد بود. اگر آمریکا و اسرائیل موفق شوند ایران را از صحنه خارج کنند، این امر به آنها اجازه میدهد تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهند و چین را از دسترسی به منابع انرژی، بازارها و مسیرهای تجاری محروم کنند. این موضوع بهویژه در زمانی که چین در حال رقابت با آمریکا در حوزههای فناوری، اقتصاد و نظامی است، میتواند به یک نقطه ضعف جدی برای پکن تبدیل شود. علاوه بر این، شکست ایران میتواند به معنای کاهش فشار بر آمریکا در خاورمیانه باشد، که به واشنگتن اجازه میدهد تا منابع خود را بهطور کامل بر مهار چین در شرق آسیا متمرکز کند.
نتیجهگیری
بنابراین، چین به دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی، نظامی و استراتژیک باید در کنار ایران بایستد. ایران نه تنها یک شریک کلیدی برای تأمین انرژی و توسعه اقتصادی چین است، بلکه بهعنوان یک وزنه تعادل در برابر هژمونی آمریکا عمل میکند. شکست ایران میتواند به معنای از دست رفتن یک متحد استراتژیک، تضعیف ابتکار کمربند و جاده، کاهش اعتبار جهانی چین و تقویت موقعیت آمریکا در خاورمیانه و فراتر از آن باشد. حمایت از ایران برای چین یک ضرورت است تا از تمرکز کامل آمریکا بر رقابت با پکن جلوگیری کند و منافع بلندمدت خود را در منطقه و جهان حفظ کند.