
باشگاه خبرنگاران جوان - در سالهای اخیر، بازیهای رایانهای و ویدئویی به بخش جداییناپذیر زندگی بسیاری از کودکان تبدیل شدهاند. کافی است نگاهی به خانهها بیندازیم؛ جایی که مشغلههای کاری و کمبود وقت باعث میشود والدین، برای سرگرمکردن فرزندان خود، سادهترین راه یعنی سپردن آنها به موبایل، تبلت و... را انتخاب کنند؛ بازی هایی که در ظاهر راه حلی بیدردسر برای پرکردن اوقات فراغت کودک هستند، اما در عمل دریچهای به دنیایی پیچیده را باز میکنند که نه تنها پر از رنگ و هیجان و موسیقی است، بلکه سرشار از روایتها، الگوها و پیامهایی است که گاه بهصورت آشکار و گاه در لایههای پنهان، بر ذهن و شخصیت کودک تأثیر میگذارند. بازیهای دیجیتال امروز، به لطف فناوریهای نوین و هوش مصنوعی، دیگر صرفاً سرگرمی نیستند. آنها میتوانند دوست و همبازی باشند، داستانگو و معلم باشند و حتی ارزشها و باورهای تازهای را بیآنکه کودک متوجه شود، به او منتقل کنند.
از اسباببازی تا هوش مصنوعی
در گذشته، اسباببازیها فرصتی برای تقویت خلاقیت، مهارتهای اجتماعی و یادگیری بودند. والدین هم با همبازیشدن با فرزندشان، بسیاری از چارچوبهای فکری و رفتاری را در قالب بازی و داستانگویی به او منتقل میکردند. اما با پیشرفت فناوری هم اسباببازیهای سنتی جای خود را به بازیهای دیجیتال دادند و هم والدین به اندازه گذشته فرصت کافی برای بازی کردن با کودکان خود را نداشتند؛ بنابراین شخصیتهای هوشمند و دنیای تعاملی این بازیهای دیجیتال، نقش همبازی را برعهده گرفتند. در این شرایط دیگر این والدین نیستند که پیام و ارزشها را منتقل میکنند، بلکه طراحان بازیها هستند که پیام را منتقل میکنند. در شرایطی که استقبال از بازیهای موبایلی و رایانهای خارجی به دلالیل مختلفی از جمله تصویرسازی و گرافیک بهتر و ... بیشتر از بازیهای ایرانی است، یکی از نکات قابل توجه باید بررسی تاثیر بازیهایی باشد که متناسب با فرهنگ و ذائقه کودک ایرانی طراحی نشده است و حتی ممکن است اهدافی متفاوت را دنبال کند.
بازی دیجیتال؛ ابزاری برای تغییر فرهنگ و ذائقه
آنچه واضح است اینکه بسیاری از بازیهای دیجیتال تنها برای سرگرمی ساخته نمیشوند و قرار است ضمن سرگرمی، پیام یا محتوایی را منتقل کنند. روایتها، قهرمانها و مأموریتهای آنها میتوانند حامل پیامهای فرهنگی، سیاسی یا رفتاری باشند. زمانی که قهرمان محبوب یک کودک، شخصیتی با ارزشهای غیربومی و متفاوت است، ناخودآگاه ذائقه فرهنگی و الگوی ذهنی او نیز در همان مسیر شکل میگیرد. اینجاست که مسئله از یک انتخاب خانوادگی فراتر میرود و به موضوعی فرهنگی تبدیل میشود که آینده یک نسل را تحتتأثیر قرار میدهد.
تکرار روزانه و مداوم تجربه بازی سبب میشود بازیها برخلاف کتاب یا فیلم، تجربهای تعاملی ایجاد کند که کودک، صرفاً تماشاگر یا شنونده نباشد و به بازیگر و تصمیمگیرندهای فعال در این جهان مجازی تبدیل شود. همین ویژگی باعث میشود که او، ارزشها و پیامهایی را که بازی در بطن روایت خود جای داده، عمیقتر در او نفوذ کند.
وقتی کودکی بخش عمدهای از روز خود را در دنیای بازیهای دیجیتال سپری میکند، باورها و نگرشهای او با ارزشهای آن بازیها همسو میشود. در چنین شرایطی، والدینی که میخواهند نگرشی متفاوت را به فرزند خود بیاموزند، ممکن است با مقاومتی ناخودآگاه روبهرو شوند. کودک، آموختههای بازی را واقعیتر از توصیههای خانه و مدرسه میبیند و همین، تناقضی رفتاری و هویتی را رقم میزند.
پیش از ایجاد شکاف به فکر آن باشیم
این روزها بازیهای دیجیتال دیگر تنها یک سرگرمی نیستند؛ بلکه ابزاری قدرتمند برای تثبیت عقیده و شکلدهی به رفتار نسل آینده است. این بازیها، بهواسطه جذابیت بصری، روایتهای چندلایه و ارتباط تعاملی، تأثیری عمیقتر و ماندگارتر از بسیاری از منابع آموزشی یا سرگرمیهای سنتی بر ذهن کودک میگذارند. والدین، حتی اگر به ناچار بخشی از تربیت فرزند خود را به این فضا بسپارند، باید بدانند که هر مأموریت، هر شخصیت و هر داستان در یک بازی، بخشی از جهانبینی کودک را میسازد. غفلت از این واقعیت میتواند باعث شود نسلی پرورش یابد که معیارهایش برای بخشهای مختلفی از زندگی مانند دوستیابی، کسب موفقیت، احساس شکست و... برگرفته از الگوهای ساختهشده در فضای مجازی باشد. حالا در ابعاد وسیعتر، تصویر آیندهای که در آن نوجوانان و جوانان، انتخابهای سیاسی، اجتماعی و حتی بخشهای مهمی از سبک زندگی خود را بر اساس آموزههای قهرمانان دیجیتال میگیرند، تا حدی نگرانکننده است. این روند، اگر بدون نظارت و آگاهی والدین ادامه پیدا کند، میتواند شکافی عمیق میان ارزشهای خانوادگی و اجتماعی و الگوهای ذهنی نسل بعد ایجاد کند؛ شکافی که ترمیم آن، بسیار دشوار و زمانبر خواهد بود.
منبع: ایسنا