
باشگاه خبرنگاران جوان؛ علیرضا مرادی - با گذشت بیش از هشت دهه از واقعه شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین سینما و تلویزیون ایران کمتر به این برهه حساس و پرحادثه تاریخ معاصر پرداختهاند. معدود سریالها و مستندهایی، چون «خاتون»، «در چشم باد»، «مدار صفر درجه» و «نامههای کارستن» کوشیدهاند گوشههایی از این دوران پرالتهاب را روایت کنند، اما همچنان جای خالی آثار پرشماری که بتوانند زوایای مختلف این واقعه و تبعات گسترده آن را بازتاب دهند احساس میشود.
سوم شهریور ۱۳۲۰ نه تنها یک تاریخ بلکه نقطه مغفول سرنوشت ایران معاصر است. در این روز نیروهای ارتش سرخ شوروی از شمال و ارتش بریتانیا از جنوب با سرعتی بیسابقه وارد خاک ایران شدند. اندکی بعد نیروهای آمریکایی نیز در جنوب مستقر شدند. بهانه رسمی اشغال حضور کارشناسان آلمانی در ایران و نگرانی متفقین از نفوذ آلمان نازی بود، اما دلایل اصلی اهمیت ژئوپلیتیک ایران، منابع نفتی و نیاز متفقین به راه امنی برای ارسال تجهیزات جنگی به شوروی بود. ایران که پیشتر اعلام بیطرفی کرده بود عملاً در برابر فشار این قدرتها ناتوان ماند.
رضاشاه که در دو دهه حکومت خود کوشیده بود ارتش مدرنی بنا کند در برابر فشار متفقین تاب نیاورد. اشغال ایران به سقوط و کنارهگیری او از سلطنت و تبعیدش به جزیره موریس انجامید. محمدرضاشاه جوان بر تخت نشست، اما اقتدار و تصمیمگیریهای او زیر سایه مستقیم نیروهای بیگانه بود. اشغال ایران پیامدهای گستردهای به همراه داشت از بحران اقتصادی و قحطی بزرگ که جان هزاران نفر را گرفت تا ورود ایدئولوژیها و جریانهای سیاسی جدید که فضای اجتماعی و سیاسی ایران را برای سالهای بعد شکل داد.
از منظر اجتماعی اشغال ایران به معنای حضور مستقیم نیروهای خارجی در شهرها و روستاها، تغییر در مناسبات اقتصادی و حتی ورود فرهنگهای بیگانه بود. از منظر سیاسی آغاز سلطنت محمدرضاشاه با محدودیتهای جدی همراه شد و نفوذ قدرتهای خارجی در سیاست داخلی ایران به اوج رسید. این رخداد تاریخی همچون آینهای است که بسیاری از مسائل امروز ایران در ریشههای آن قابل شناسایی است. با این وجود جایگاه این واقعه در هنرهای نمایشی و تصویری بسیار کمرنگ باقی مانده است.
با وجود گستردگی و اهمیت این واقعه تولیدات سینمایی و تلویزیونی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن پرداختهاند انگشتشمارند. بسیاری از سریالها تنها بخشی از داستان خود را به فضای شهریور ۲۰ اختصاص دادهاند و کمتر اثر مستقلی برای بازنمایی همهجانبه این رویداد ساخته شده است. جالب آنکه در سینمای ایران اصلا به این موضوع پرداخته نشده و تنها فیلم «یتیمخانه ایران» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی به وقایع قحطی بزرگ جنگ جهانی اول و نقش بریتانیا در آن پرداخته بود. هرچند این فیلم به طور مستقیم به شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم مربوط نمیشود، اما به لحاظ مفهومی و تاریخی همخانواده این واقعه است و نشان میدهد که چگونه قدرتهای خارجی در برهههای مختلف تاریخ ایران نقشآفرینی کردهاند. همین پیوستگی میان جنگ جهانی اول و دوم اهمیت روایت تصویری شهریور ۲۰ را دوچندان میکند.
خاتون (شبکه نمایش خانگی)
«خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان یکی از معدود آثاری است که مستقیماً وقایع اشغال ایران را به بستر داستانی خود آورده است. این سریال داستان زندگی خاتون، زنی از طبقه اشرافی ایران را روایت میکند که با ورود نیروهای بیگانه و تغییرات اجتماعی ناشی از جنگ مسیر تازهای در زندگیاش آغاز میشود. درام عاشقانه سریال درهمتنیده با فضای سیاسی ـ اجتماعی دوران اشغال است. حضور افسران بیگانه، فضای پلیسی و امنیتی تهران اشغالی و روایت از مقاومتهای پراکنده مردم بخشی از عناصر مهم این اثر است.
منتقدان، اما معتقدند که «خاتون» در حالی که میتوانست بستری برای بازنمایی دقیقتر و عمیقتر اشغال ایران باشد بیش از اندازه به داستان عاشقانه بین خاتون و شخصیتهای اطرافش پرداخته و از جزئیات تاریخی غافل مانده است. با این حال همین سریال توانسته است برای نخستین بار بخشی از فضای شهریور ۱۳۲۰ را به مخاطب امروز نشان دهد و در ذهن نسل جدید تصویری از آن روزها بسازد.
نامههای کارستن (شبکه مستند)
این مینیسریال مستند به کارگردانی عطا پناهی با استفاده از اسناد و نامههای تاریخی به اشغال ایران پرداخته است. روایت این مستند بر پایه اسناد کمتر شناختهشده و نامههایی است که واقعیت روزمره مردم و سیاستمداران آن دوران را آشکار میکند. از ورود نیروهای خارجی به خاک ایران گرفته تا نحوه تعامل آنان با دولت وقت از تبعات اقتصادی گرفته تا تغییرات اجتماعی همگی در این مستند بازتاب یافتهاند.
«نامههای کارستن» به لحاظ پژوهشی غنی و برای مخاطبان علاقهمند به تاریخ معاصر ایران ارزشمند است. با این حال محدودیتهای مستند باعث شده جنبههای دراماتیک و تأثیرگذاری احساسی آن کمتر باشد.
اشغال (مستند)
این مستند که بیشتر از طریق فضای مجازی منتشر شده یکی دیگر از منابع تصویری درباره شهریور ۲۰ است. «اشغال» به طور مستقیم بر حمله نیروهای شوروی و انگلیس به ایران تمرکز دارد و پیامدهای سیاسی و اجتماعی آن را بررسی میکند. این مستند بیشتر بر تحلیلهای تاریخی و گفتوگو با پژوهشگران متکی است و در آن کمتر به بازسازیهای نمایشی پرداخته شده است. اهمیت این اثر در ثبت و بازخوانی واقعیتهای مغفولماندهای است که کمتر در کتابهای درسی یا رسانههای عمومی به آن پرداخته شده است.
مدار صفر درجه (تلویزیون)
سریال «مدار صفر درجه» به کارگردانی حسن فتحی بیشتر به ماجرای جنگ جهانی دوم و شرایط اروپا به ویژه فرانسه تحت اشغال نازیها میپردازد. اما در بخشهایی از داستان اشاره مستقیمی به اشغال ایران توسط متفقین شده است. یکی از اپیزودهای سریال حمله نیروهای انگلیس و شوروی به ایران را مرور میکند.
هرچند سهم این واقعه در کلیت سریال اندک است، اما همین اشاره نیز نشان از جایگاه تاریخی شهریور ۲۰ در ذهن نویسندگان و کارگردان اثر دارد. این سریال به کارگردانی حسن فتحی توانست در زمان پخش خود مخاطبان گستردهای جذب کند و به واسطه پرداختن به موضوعات بینالمللی زمینهای برای توجه دوباره به تاریخ معاصر ایران ایجاد کندد.
در چشم باد (تلویزیون)
«در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی یکی از مهمترین آثار تاریخی تلویزیون ایران است. این سریال با روایت سرگذشت سه نسل از یک خانواده ایرانی تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی را پوشش میدهد. در میانه این روایت طولانی بخشی به اشغال ایران در شهریور ۲۰ اختصاص دارد.
حضور نیروهای متفقین در شهرها، فشار بر مردم و تغییرات اجتماعی آن زمان در این بخش به تصویر کشیده شده است. هرچند «در چشم باد» تمرکز اصلی خود را بر انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول گذاشته، اما توانسته تصویری کلی و اثرگذار از فضای اشغال ایران نیز ارائه دهد.
کلاه پهلوی (تلویزیون)
این سریال به کارگردانی مرحوم ضیاءالدین دری بیشتر بر تغییرات اجتماعی و فرهنگی دوره رضاشاه ازجمله تغییر در پوشش، سبک زندگی و مناسبات مدنی تمرکز دارد. اما با ادامه یافتن داستان تا اوایل دهه ۱۳۲۰ به فضای منتهی به اشغال ایران نیز نزدیک میشود. اشارات غیرمستقیم به شرایط سیاسی و تنشهای اجتماعی آن دوره در خلال روایت دیده میشود. «کلاه پهلوی» هرچند مستقیماً به اشغال ایران نمیپردازد، اما به دلیل بازنمایی فضای اجتماعی آن روزگار میتواند در فهرست آثار مرتبط قرار گیرد.
سرزمین مادری (تلویزیون)
اثر کمال تبریزی یکی از سریالهایی است که به طور مستقیم وقایع دهه ۱۳۲۰ را دستمایه قرار داده است. داستان با محوریت یک خانواده ایرانی آغاز میشود و تأثیر اشغال ایران توسط متفقین بر زندگی آنها و جامعه را نشان میدهد. پرداختن به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی اشغال از ویژگیهای این سریال است. با وجود چالشها و مشکلات در روند پخش و ممیزیها «سرزمین مادری» یکی از مهمترین تلاشهای تلویزیون برای نمایش تصویری واقعیتر از شهریور ۲۰ بوده است.
سووشون (نمایش خانگی)
رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور یکی از شاخصترین آثار ادبیات معاصر کشورمان در زمینه بازنمایی اشغال ایران است. این رمان با روایت زندگی در شیراز بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ به وضوح به حضور نیروهای متفقین، قحطی، نارضایتی مردم و اثرات اجتماعی اشغال پرداخته است.
حالا تازهترین تلاشهای دنیای تصویر برای بازنمایی اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ اقتباس نمایشی نرگس آبیار از رمان سووشون با اثری به همین نام است. این سریال که به تازگی نمایش آن آغاز شده توانسته بار دیگر این واقعه را به میان افکار عمومی بیاورد. سریال «سووشون» به واسطه پشتوانه ادبی قوی یکی از جدیترین تلاشها برای بازنمایی شهریور ۲۰ در قالب نمایشی به شمار میرود.
مستندهای خارجی
در عرصه بینالمللی، مستندهای متعددی درباره نقش ایران در جنگ جهانی دوم ساخته شده است. شبکه BBC چندین مستند درباره «پل پیروزی» (Persian Corridor) تولید کرده که در آن به اهمیت ایران به عنوان مسیر انتقال کمکهای متفقین به شوروی پرداخته میشود. در این مستندها، موقعیت ژئوپلیتیک ایران و نقش حیاتی آن در پیروزی متفقین پررنگ است. همچنین برخی تولیدات روسی نیز به حضور ارتش سرخ در شمال ایران پرداختهاند. اگرچه این آثار عمدتاً با رویکرد جانبدارانه و در چارچوب منافع قدرتهای جهانی ساخته شدهاند، اما برای شناخت جایگاه جهانی ایران در جنگ جهانی دوم منابعی مهم محسوب میشوند.
مرور آثار نمایشی و مستند نشان میدهد که واقعه شهریور ۱۳۲۰ با وجود اهمیت بیبدیلش بازنمایی اندکی در قاب سینما و تلویزیون ایران داشته است. جز معدود سریالها و مستندهایی که به آن پرداختهاند بسیاری از ابعاد این رخداد همچنان ناگفته مانده است. از سقوط رضاشاه تا پیامدهای اجتماعی و اقتصادی اشغال، از مقاومتهای مردمی تا نقش ایران در معادلات جهانی جنگ دوم همه و همه ظرفیتهایی هستند که میتوانند دستمایه آثار نمایشی پرشمار قرار گیرند.
البته که کمبود تولید در این حوزه میتواند دلایل مختلفی ازجمله هزینه بالای تولید آثار تاریخی، حساسیتهای سیاسی و کمبود پژوهشهای دقیق باشد. اما بیتوجهی به این رخداد، محرومکردن نسلهای امروز و فردا از شناخت بخشی حیاتی از تاریخ معاصر ایران است.
به نظر میرسد بازآفرینی شهریور ۱۳۲۰ در قالبهای هنری و تصویری برای بازشناسی هویت تاریخی و اجتماعی ایران ضرورتی است و انتظار میرود هنرمندان و نهادهای فرهنگی با جسارت بیشتری به سراغ این موضوع بروند و روایتهای تازهای از آن ارائه کنند روایتهایی که نه تنها گذشته را روشن کنند، بلکه چراغی برای فهم بهتر امروز باشند.