
باشگاه خبرنگاران چوان؛ مهدی سیف تبریزی *- در دومین سالگرد عملیات طوفان الاقصی، که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط نیروهای مقاومت فلسطینی به رهبری حماس کلید خورد، جهان با یکی از هولناکترین تراژدیهای انسانی روبهرو است: جایی که رژیم صهیونیستی، با حمایتهای بیشرمانه و بیوقفه ایالات متحده و دولتهای اروپایی، غزه را به قتلگاهی سیستماتیک تبدیل کرده و بیش از ۶۶ هزار فلسطینی بیگناه – عمدتاً زنان، کودکان و غیرنظامیان – را به کام مرگ کشانده است. این عملیات، که همچون فریادی از عمق ستمدیدگی و مقاومت در برابر اشغالگری طولانیمدت رژیم صهیونیستی بود، نه تنها مرزهای دفاعی و امنیتی این رژیم را درهم شکست، بلکه پرده از چهره واقعی "هیمنه شکستناپذیر" آن برداشت و جهان را وادار به بازنگری در روایتهای جعلی «دفاع از خود» و«مظلومیت» رژیم کرد.
رژیم اشغالگر، که با میلیاردها دلار کمک تسلیحاتی از سوی آمریکا – بیش از ۲۰ میلیارد دلار تنها در دو سال اخیر – و سکوت یا حمایت ضمنی اروپا، به عنوان یک ماشین جنگی عمل میکند، پاسخی وحشیانه داد که به نسلکشی آشکار در غزه منجر شد: بمباران بیمارستانها، مدارس، پناهگاهها و حتی مناطق مسکونی، جایی که کودکان زیر آوار مدفون میشوند، زنان بیدفاع هدف قرار میگیرند و گرسنگی به عنوان سلاحی سازمانیافته علیه مردم مظلوم به کار گرفته میشود.
دو سال جنگ ویرانگر، غزه را به جهنمی روی زمین تبدیل کرده، جایی که زیرساختها به طور کامل نابود شده، قحطی عمدی حاکم است و نسلکشی سیستماتیک ادامه دارد. با این حال، طوفان الاقصی، همچون طوفانی که ابرهای تاریک فراموشی را میشکافد، مسئله فلسطین را از اعماق حاشیه و فراموشی بیرون کشید و آن را به کانون توجه جهانی تبدیل کرد، در حالی که روایت مظلومیت رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهان فروپاشید و نفرت از این رژیم در دل جوامع غربی و مسلماننشین ریشه دواند.
پرسش کلیدی این یادداشت تحلیلی این است: آیا طوفان الاقصی، با وجود هزینههای انسانی هولناک و فاجعهبار، در ترازوی استراتژیک، تاریخی و بلندمدت، وزنهای سنگینتر از ویرانیهایش دارد؟ واکاوی عمیق زمینههای داخلی و بینالمللی این عملیات، دستاوردها، هزینهها و تاثیرات جهانی آن نشان میدهد که مقاومت فلسطینیان نه تنها ناگزیر و ضروری بود، بلکه پلی محکم به سوی عدالت جهانی ساخت و رژیم اشغالگر را در باتلاق انزوا و ضعف فرو برد.
ابعاد داخلی: محاصره، سرکوب و خفقان در غزه و سرزمینهای اشغالی
عملیات طوفان الاقصی، همچون انفجاری ناگهانی از عمق دههها ناامیدی و سرکوب، ریشه در سیاستهای سیستماتیک رژیم صهیونیستی دارد که غزه را به «بزرگترین زندان روی زمین» تبدیل کرده است – توصیفی دقیق که ایلان پاپه، تاریخنگار برجسته اسرائیلی و منتقد صهیونیسم، در کتاب خود با عنوان «The Biggest Prison on Earth: A History of the Occupied Territories» (منتشرشده در ۲۰۱۷) به کار میبرد. پاپه در این اثر، با استناد به اسناد تاریخی و آرشیوی رژیم صهیونیستی، استدلال میکند که از سال ۱۹۶۷ به بعد، سرزمینهای اشغالی فلسطینی به عنوان یک "مگا-زندان" طراحی شدهاند، جایی که فلسطینیان تحت کنترل مطلق نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی قرار دارند و هرگونه مقاومت با مجازات جمعی پاسخ داده میشود.
او به طور مفصل توصیف میکند که چگونه رژیم صهیونیستی، از طریق محاصره، شهرکسازی و کنترل مرزها، فلسطینیان را به حاشیه رانده و غزه را به نمادی از «زندان باز» تبدیل کرده، جایی که زندانیان – یعنی مردم غزه – آزادانه حرکت نمیکنند، اما رژیم هر لحظه میتواند آنها را مجازات کند. پاپه تأکید میکند که این سیاستها ریشه در استراتژیهای اولیه صهیونیستی برای «پاکسازی قومی» دارند، جایی که هدف نهایی، حذف تدریجی فلسطینیان از سرزمینهایشان است، و محاصره غزه بخشی از این استراتژی بلندمدت است.
از سال ۲۰۰۷، زمانی که حماس کنترل غزه را به دست گرفت، رژیم اشغالگر محاصرهای کامل و غیرانسانی را تحمیل کرد که اقتصاد این نوار ساحلی کوچک را کاملاً فلج کرد و دو میلیون فلسطینی را در شرایطی غیرقابل تحمل قرار داد. پیش از عملیات طوفان الاقصی، نرخ بیکاری در غزه به سطوح فاجعهباری رسیده بود: طبق گزارشهای سازمان بینالمللی کار (ILO) در ۲۰۲۳، نرخ بیکاری کلی در غزه ۴۵.۱ درصد بود، در حالی که نرخ کلی بیکاری در فلسطین اشغالی حدود ۳۵ درصد گزارش شده بود.
جوانان، که بخش عمده جمعیت غزه را تشکیل میدهند، بیشترین آسیب را دیدند: نرخ بیکاری در میان جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله به ۶۳ درصد رسید، و بیش از ۶۱ درصد مشاغل موجود در غزه از بین رفته بودند. فقر نیز به طور گستردهای شیوع داشت؛ ۸۱.۵ درصد جمعیت غزه زیر خط فقر ملی زندگی میکردند، و ۷۱ درصد پناهندگان فلسطینی در اردوگاههای متراکم با نرخ بیکاری ۴۶.۶ درصد دست و پنجه نرم میکردند. این آمارها، که توسط سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی و سازمان ملل تأیید شده، نشاندهنده یک بحران اقتصادی ساختاری است که رژیم صهیونیستی عمداً آن را ایجاد و حفظ کرده تا مقاومت را تضعیف کند.
محاصره رژیم صهیونیستی دسترسی به منابع حیاتی را به شدت محدود کرد: بیش از ۶۲ درصد جمعیت غزه نیاز به کمک غذایی داشتند، و اکثر خانوارها تنها ۶ تا ۸ ساعت آب لولهکشی هر ۳ تا ۵ روز یکبار دریافت میکردند. گزارشهای سازمان عفو بینالملل (Amnesty International) در سال ۲۰۲۵ تأکید میکنند که این محاصره، نقض آشکار حقوق بشر و مجازات جمعی است، جایی که دسترسی به آب، برق، دارو و مواد غذایی به شدت محدود شده و تنها ۱۰ درصد آب غزه قابل شرب بود. ساعات برقرسانی روزانه اغلب به کمتر از چهار ساعت میرسید، که این امر منجر به بحرانهای بهداشتی شدید، مرگهای ناشی از کمبود تجهیزات پزشکی و فساد مواد غذایی میشد. دیدهبان حقوق بشر (HRW) در گزارش سال ۲۰۲۵ خود، این شرایط را «بحران انسانی دائمی» توصیف کرده و اشاره میکند که رژیم صهیونیستی با کنترل مرزها و واردات، عمداً اقتصاد غزه را فلج کرده تا مردم را به تسلیم وادارد.
شکست توافقات دیپلماتیک متعدد، مانند توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰، که رژیم صهیونیستی به هیچیک از تعهداتش پایبند نماند، فشار بر فلسطینیان را دوچندان کرد. سازمان ملل متحد در گزارشهای پیش از اکتبر ۲۰۲۳، گزارش داد که رژیم هزاران هکتار زمین فلسطینی را در کرانه باختری مصادره کرده و بیش از ۲۲ شهرک جدید غیرقانونی را تأیید نموده، که این اقدامات مستقیماً نقض قطعنامههای شورای امنیت مانند قطعنامه ۲۴۲ است. HRW این شهرکسازیها را «نقض سیستماتیک حقوق مالکیت» و بخشی از سیاست آپارتاید رژیم توصیف کرده، جایی که فلسطینیان از خانههای خود رانده میشوند تا جایشان را شهرکنشینان صهیونیست بگیرند. اهانتهای مداوم به مسجد الاقصی، مقدسترین مکان مسلمانان پس از مکه و مدینه، جرقههای خشم را شعلهور ساخت.
در سال ۲۰۲۳، بیش از ۴۸ هزار شهرکنشین مسلح تحت حفاظت نیروهای رژیم به محوطه مسجد وارد شدند و محدودیتهای شدیدی برای نمازگزاران فلسطینی اعمال شد. Amnesty در گزارش ۲۰۲۵ خود، این تجاوزات را "تحریک عمدی و نقض حقوق مذهبی" میداند که هدف آن کنترل ایدئولوژیک و پاکسازی قومی است. پاپه در کتابش به طور خاص به این اهانتها اشاره میکند و میگوید که رژیم با هدف قرار دادن مقدسات، نه تنها هویت مذهبی فلسطینیان را مورد حمله قرار میدهد، بلکه سعی در از بین بردن پیوند فرهنگی و تاریخی آنها با سرزمین دارد.
وضعیت وخیم اشتغال، فقر گسترده و پیشرویهای مداوم رژیم در سرزمینهای اشغالی، گزینههای دیگری برای فلسطینیان باقی نگذاشت. حماس، که سالها از عملیات بزرگ اجتناب میکرد تا از تشدید محاصره جلوگیری کند، در نهایت به عملیاتی پیشگیرانه روی آورد، زیرا دیپلماسی بنبست خورده بود و زندگی روزمره در غزه به مرز فروپاشی رسیده بود. گزارشهای تحلیلی مانند آنچه در کارنگی اندومنت منتشر شده، تأکید میکنند که این شرایط داخلی، نیروهای مقاومت را به اقدامی جسورانه واداشت تا چرخه سرکوب را بشکند.
رژیم صهیونیستی با حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا – بیش از ۲۰ میلیارد دلار کمک نظامی در دو سال اخیر – این محاصره را تشدید کرد، اما نتوانست روحیه مقاومت را خاموش کند. پاپه نتیجهگیری میکند که این «زندان» نه تنها فیزیکی، بلکه ایدئولوژیک است: رژیم با کنترل مرزها، اقتصاد و حتی هویت فرهنگی، فلسطینیان را به حاشیه رانده و آنها را به سمت مقاومت ناگزیر سوق داده است.
ابعاد بینالمللی: عادیسازی روابط و فراموشی آرمان فلسطین
از منظر بینالمللی، عملیات طوفان الاقصی پاسخی مستقیم به پروژههای عادیسازی روابط بود که آرمان فلسطین را به حاشیه رانده و به فراموشی سپرده بود. توافقات صلح ابراهیمی (Abraham Accords) در سال ۲۰۲۰، که روابط رژیم صهیونیستی با امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان را عادی کرد، بدون حل مسئله اشغال و حقوق فلسطینیان پیش رفت و به "فراموشی" کامل آرمان فلسطین کمک کرد. حماس این توافقات را تهدیدی وجودی میدانست، زیرا مذاکرات احتمالی عربستان سعودی با اسرائیل – بخشی از همان پروژه – فلسطینیان را کاملاً رها میکرد و تمرکز را بر منافع اقتصادی تغییر میداد.
گزارشهای تحلیلی شورای آتلانتیک در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که جنگ غزه، عادیسازی را متوقف کرد و کشورهای عربی را تحت فشار افکار عمومی قرار داد، جایی که اعتراضات گسترده در خیابانهای عربنشین خواستار قطع روابط با رژیم شد. در سپتامبر ۲۰۲۵، پنج سال پس از امضای ابراهیم آکوردز، گزارشها نشان میدهد که این توافقات همچنان پابرجا ماندهاند، اما گسترش آنها به کشورهای جدید مانند عربستان، سوریه یا لبنان – که ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش به آن اشاره کرده – به دلیل جنگ غزه و فشار افکار عمومی متوقف شده است. نتانیاهو در مصاحبههای اخیر خود ادعا کرده که ابراهیم آکوردز نه تنها endangered نشده، بلکه گسترش خواهد یافت، اما واقعیت نشان میدهد که جنگ غزه و جنایات رژیم، این پروژه را به چالش کشیده و افکار عمومی عربی را علیه آن بسیج کرده است.
این پروژهها، با حمایت مستقیم ایالات متحده تحت دولت بایدن و سپس ترامپ در دومین دوره، رژیم را به عنوان «شریک اقتصادی» تثبیت میکردند، اما عملیات الاقصی با برجسته کردن جنایات رژیم، روند عادیسازی را مختل نمود و مسئله فلسطین را به اولویت منطقهای و جهانی بازگرداند. علاوه بر این، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC)، که از هند از طریق عربستان، اردن و اسرائیل به اروپا میرسید، بخشی از این استراتژی بود تا نقش ایران را کاهش دهد و اسرائیل را به هاب اقتصادی تبدیل کند.
گزارشهای ژئوپولیتیکال مونیتور و شورای آتلانتیک در ۲۰۲۵ تأکید میکنند که جنگ غزه و بیثباتی ناشی از آن، IMEC را به تعویق انداخت و ریسکهای امنیتی را افزایش داد، جایی که سرمایهگذاریهای میلیاردی اکنون در هالهای از ابهام قرار دارند و پیشرفت آن تنها روی کاغذ باقی مانده است. تحلیلها نشان میدهد که بدون جنگ غزه، IMEC میتوانست زمان حمل و نقل را ۴۰ درصد کاهش دهد، اما اکنون به دلیل بیثباتی، ترکیه به عنوان جایگزین مطرح شده و نقش اسرائیل تضعیف شده است.
حماس در بیانیههای خود پس از عملیات، تصریح کرد که این اقدام برای جلوگیری از «عادیسازی و فراموشی آرمان فلسطین» انجام شد، و نتایج نشان میدهد که موفق بوده است. دولتهای اروپایی، مانند بریتانیا و فرانسه، که ابتدا سکوت کردند یا حمایت کردند، تحت فشار افکار عمومی مجبور به بازنگری شدند. وتوهای مکرر آمریکا در شورای امنیت – بیش از شش مورد تا سپتامبر ۲۰۲۵ – مانع محکومیت رژیم شد، اما این حمایتها اکنون به عنوان شریک جرم شناخته میشوند. در نهایت، عملیات الاقصی پروژههای عادیسازی را به چالش کشید و نشان داد که بدون حل مسئله فلسطین، هیچ صلح پایداری در منطقه ممکن نیست.
دستاوردهای فلسطینیان: ضربه مهلک به هیمنه نظامی و اطلاعاتی رژیم
طوفان الاقصی دستاوردها استراتژیک عظیمی برای فلسطینیان به ارمغان آورد، نخست با فرو ریختن هیمنه ادعایی نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی. شکست اطلاعاتی فاجعهبار ۷ اکتبر ۲۰۲۳، که اجازه داد حماس بدون هشدار عمده حمله کند، یکی از بزرگترین رسواییهای تاریخ موساد و ارتش اسرائیل بود و توسط کارشناسان «بدترین شکست اطلاعاتی در تاریخ اسرائیل» توصیف شد. گزارش رسمی ارتش رژیم (IDF) در فوریه ۲۰۲۵ اعتراف کرد که «IDF در مأموریت حفاظت از غیرنظامیان شکست خورده» و عدم آمادگی برای حمله گسترده، منجر به «فاجعه کامل» شد.
گزارشهای نیویورک تایمز و هاآرتص در ۲۰۲۵ فاش میکنند که رژیم بیش از یک سال پیش از حمله از برنامههای حماس آگاه بود، اما «نقص تحلیلی» و غفلت فاحش، هشدارها را نادیده گرفت و سیستمهای جاسوسی پیشرفتهاش را بیاثر کرد. موساد و شین بت، با ابزارهای پیشرفته مانند جاسوسی سایبری و نفوذ انسانی، نتوانستند حمله را پیشبینی کنند؛ حماس با استراتژیهای فریب، از جمله اطلاعات غلط و تمرینهای نظامی ساختگی، سیستمهای رژیم را گمراه کرد. نفوذ نیروهای مقاومت به پایگاههای نظامی، اسارت صدها سرباز و نابودی سیستمهای دفاعی مانند گنبد آهنین، تصویر «ارتش شکستناپذیر» را نابود کرد.
دو سال بعد، در ۲۰۲۵، این شکستها رژیم را فلج کرده؛ استعفاهای متعدد مقامات اطلاعاتی و نظامی، از جمله رئیس شین بت و رئیس اطلاعات IDF، و اعتراف نتانیاهو به «شکست تاریخی»، هیمنه رژیم را زیر سوال برد.
گزارشهای داخلی رژیم نشان میدهد که اعتماد عمومی به ارتش به پایینترین سطح رسیده، با تنها ۴۰ درصد اعتماد در نظرسنجیهای داخلی. حماس با فریب رژیم و بیاثر کردن ابزارهای جاسوسی، ضربهای اطلاعاتی وارد کرد که حتی ارتش اسرائیل در گزارشهایش به «ناکارآمدی کامل» اذعان دارد. این دستاوردها، رژیم را در باتلاق غزه گیر انداخت و اعتماد عمومی به ارتش را کاهش داد، که برای فلسطینیان پیروزی بلندمدتی در برابر اشغالگری است. تحلیلهای ژئوپولیتیکال فیوچرز در ۲۰۲۵ تأکید میکنند که این شکست، رژیم را ضعیفتر از همیشه کرده و گزینههای نظامیاش را محدود ساخته، زیرا نه تنها اطلاعاتی، بلکه یک شکست در امنیت ملی و دکترین دفاعی بود.
هزینههای سنگین برای فلسطینیان: جنایات رژیم و ویرانی غزه
علیرغم دستاوردها، فلسطینیان و حماس ضربات ویرانگری دریافت کردند. رژیم صهیونیستی با بمباران بیوقفه و سیستماتیک غزه، بیش از ۶۶،۲۲۵ فلسطینی را کشت، که بیش از ۷۰ درصدشان غیرنظامی بودند، شامل ۳۱ درصد کودکان و ۱۶ درصد زنان. وزارت بهداشت غزه و دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA) گزارش میدهند که تا اکتبر ۲۰۲۵، بیش از ۱۶۸،۹۳۸ زخمی ثبت شده، با ۲۵ درصد آسیبهای جدی و دائمی، و ۴۵۵ نفر، شامل ۱۵۱ کودک، از گرسنگی ناشی از محاصره مردهاند.
تخریب زیرساختها فاجعهبار بود: طبق آمار بانک جهانی و UNOSAT در ۲۰۲۵، ۷۸ درصد ساختمانهای غزه آسیب دیده یا نابود شده، شامل ۸۹ درصد مسکن، ۸۴ درصد مراکز بهداشتی، مدارس و شبکه آب.
UNRWA گزارش میدهد که حملات به مدارس و بیمارستانها مداوم است، با ۷۷۲ حمله به مراکز درمانی، که منجر به کشته شدن پزشکان، بیماران و ویرانی سیستم بهداشت شده. رژیم با ایجاد قحطی سازمانیافته – از طریق محاصره کامل، بمباران مزارع، انبارهای غذایی و قطع آب – گرسنگی را به ابزاری برای نسلکشی تبدیل کرد؛ کارشناسان سازمان ملل غزه را در آستانه قحطی کامل توصیف میکنند، با ۲۳۵ مرگ ناشی از سوءتغذیه تا اکتبر ۲۰۲۵، عمدتاً کودکان. HRW و Amnesty این اقدامات را «جنایت جنگی»، «نابودی عمدی» و «جنوساید» میدانند، جایی که رژیم آب را قطع کرده و دسترسی به کمکهای بشردوستانه را مسدود نموده. حمایت تسلیحاتی آمریکا و اروپا – شامل فروش بمبهای دقیق از آلمان و انگلیس – این جنایات را ممکن ساخت، و وتوهای آمریکا مانع عدالت بینالمللی شد. حماس نیز به شدت آسیب دید؛ هزاران مبارز کشته شدند و ساختار تشکیلاتیاش تضعیف گردید، هرچند روحیه مقاومت حفظ شد. این هزینهها، اگرچه سنگین، بخشی از مبارزه برای آزادی است.
بازگشت مسئله فلسطین به صدر جهان و شکست روایت صهیونیستی
طوفان الاقصی مسئله فلسطین را به اولویت جهانی تبدیل کرد و روایت "مظلومیت" رژیم را شکست. اعتراضات عظیم در آمریکا و اروپا، با تمرکز بر دانشگاهها، جنبش تحریم، بایکوت و سرمایهزدایی (BDS) را تقویت کرد؛ بیش از ۱۰۰ دانشگاه آمریکایی و اروپایی در ۲۰۲۴-۲۰۲۵ روابط با رژیم را قطع کردند و تحریمهای آکادمیک ۶۶ درصد افزایش یافت. BDS در ۲۰۲۵ رشد بیسابقهای داشت، با کمپینهای جدید علیه شرکتهای کامپلیت در جنایات رژیم، و تاثیر آن در نیمه دوم ۲۰۲۴ measurable بود.
در آمریکا، نظرسنجیهای گالوپ و نیویورک تایمز در ۲۰۲۵ نشان میدهد ۵۳ درصد مردم نظر منفی به رژیم دارند، ۳۵ درصد با فلسطینیان همدردی میکنند، و حمایت از عملیات نظامی رژیم به ۳۲ درصد کاهش یافته – کمترین سطح تاریخی. در کشورهای حامی رژیم مانند آمریکا، اعتراضات خیابانی و دانشگاهی (مانند هاروارد و کلمبیا) نفرت از رژیم را آشکار کرد، با نسل جوان غربی رژیم را "اشغالگر جنایتکار" معرفی میکند.
رژیم برای کنترل روایت، به خرید رسانههای اجتماعی و پروپاگاندا روی آورد؛ گزارشهای نیویورک تایمز و آنادولو در ۲۰۲۵ فاش کرد که رژیم میلیونها دلار (۵۰ میلیون دلار با گوگل و X) برای تبلیغات آنلاین خرج کرده تا قحطی را انکار کند، با پرداخت تا ۷۰۰۰ دلار به اینفلوئنسرها per post، استفاده از AI برای تصاویر جعلی، و فشار به پلتفرمها. نتانیاهو اذعان کرد که پلتفرمهایی مانند تیکتاک برای «شستشوی مغزی» ضروری هستند، اما این تلاشها شکست روایت رژیم را تأیید میکند، زیرا BDS و اعتراضات جهانی، اسرائیل را به انزوا کشاندهاند. تا سپتامبر ۲۰۲۵، ۱۵۷ کشور – بیش از ۸۰ درصد اعضای سازمان ملل – فلسطین را به رسمیت شناختند، شامل فرانسه، انگلیس، کانادا، استرالیا، پرتغال، بلژیک، و دیگران، که این تغییر مستقیماً نتیجه عملیات و فشار جهانی است.
تاثیر بر پروژههای اقتصادی و عادیسازی
عملیات طوفان الاقصی پروژههای اقتصادی رژیم را به شدت مختل کرد. کریدور IMEC، که قرار بود اقتصاد اسرائیل را تثبیت کند و نقش ایران را کاهش دهد، با جنگ غزه متوقف شد؛ تحلیلهای آتلانتیک کانسیل و Euronews در ۲۰۲۵ نشان میدهد بیثباتی منطقهای، سرمایهگذاریها را به تعویق انداخت و زمان ترانزیت را نامطمئن کرد، و پروژه عمدتاً روی کاغذ مانده. عادیسازی با عربستان، که بخشی از صلح ابراهیمی بود، به دلیل فشار افکار عمومی و حماس، متوقف شد؛ گزارشها تأکید میکنند که حمله ۷ اکتبر مذاکرات را مختل کرد و کشورهای عربی روابط را بازنگری نمودند. این اختلال، اهمیت ژئوپلیتیک فلسطین را احیا کرد و رژیم را از تثبیت اقتصادی محروم ساخت.
آیا طوفان الاقصی ارزشش را داشت؟
با وجود هزینههای انسانی فاجعهبار – بیش از ۶۶ هزار کشته، ۱۶۸ هزار زخمی و ویرانی کامل غزه – طوفان الاقصی از منظر استراتژیک ارزشمند بود. ضربه مهلک به هیمنه رژیم، که دو سال نتوانست مقاومت را نابود کند، اسرائیل را ضعیف کرد و گزینههای نظامیاش را محدود ساخت. جلوگیری از عادیسازی و IMEC، بسیج افکار عمومی جهانی، افزایش به رسمیت شناختن فلسطین به ۱۵۷ کشور، و تغییر نظرسنجیها (۵۳% نظر منفی در آمریکا)، دستاوردهایی بلندمدت هستند که حماس و فلسطینیان را تقویت میکنند. عملیات، با زنده نگه داشتن آرمان فلسطین، رژیم را در انزوای جهانی قرار داد و حمایت آمریکا-اروپا را زیر سوال برد، که پیروزی بزرگی برای مقاومت است. بدون این عملیات، فلسطین فراموش میشد و اشغال ابدی میگردید؛ بنابراین، علیرغم درد، ارزش استراتژیک آن غیرقابل انکار است و مسیر عدالت را هموار کرد.
پیروزی استراتژیک مقاومت فلسطینی
دو سال از عملیات طوفان الاقصی میگذرد و رژیم صهیونیستی همچنان به کشتار سیستماتیک مردم غزه ادامه میدهد، با بمباران مداوم بیمارستانها، مدارس، پناهگاهها و مناطق مسکونی، که هزاران کودک، زن و غیرنظامی را قربانی کرده و غزه را به یک ویرانه مطلق تبدیل نموده است. تا اکتبر ۲۰۲۵، مرگ و میر روزانه در غزه به طور متوسط ۱۰۰ نفر رسیده، که بخش عمده آن ناشی از عملیات نظامی رژیم یا تیراندازی در «کریدور انسانی غزه» است، و تنها در ۲۴ ساعت اخیر، ۸۵ فلسطینی کشته شدهاند. رژیم اشغالگر نه تنها به تهدیدهای آشکار روی آورده – مانند هشدار وزیر دفاع کاتز مبنی بر اینکه هر کس در غزه سیتی بماند "تروریست یا حامی تروریسم" محسوب میشود – بلکه با تشدید محاصره، مردم را به خروج اجباری واداشته و بحران انسانی را عمیقتر کرده است.
حمایت بیشرمانه ایالات متحده و دولتهای اروپایی، با وتوهای مکرر در شورای امنیت و ارسال تسلیحات پیشرفته، این جنایات را تشویق و ممکن ساخته، اما نتوانسته روحیه مقاومت فلسطینیان را خاموش کند. حماس، علیرغم آسیبهای سنگین، همچنان در حال بررسی پیشنهادهای صلحی مانند طرح ترامپ است، اما فلسطینیان بر این باورند که این طرحها بیشتر به نفع رژیم اشغالگر هستند و جنگ را پایان نمیدهند. عملیات طوفان الاقصی، با رویکرد جسورانه و استراتژیک فلسطینیان، نه تنها هیمنه نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را درهم شکست، بلکه مسئله فلسطین را به نماد جهانی عدالت و مقاومت تبدیل کرد و امید به آزادی را در دل میلیونها انسان زنده نگه داشت. این عملیات، علیرغم ویرانیهای فاجعهبار و هزینههای انسانی غیرقابل تصور – که اکنون به بیش از ۶۶ هزار کشته رسیده و همچنان در حال افزایش است – رژیم را به چالش نهایی کشاند و اثبات کرد که مقاومت، حتی در برابر ماشین جنگی پیشرفتهای مانند رژیم صهیونیستی، همیشه پیروز است.
دو سال گذشته نشان داد که طوفان الاقصی نه تنها ضربهای به هیمنه رژیم وارد کرد، بلکه جهان را وادار به حمایت از آرمان فلسطین کرد؛ از اعتراضات جهانی و به رسمیت شناختنهای جدید گرفته تا توقف پروژههای عادیسازی، همه دستاوردهایی هستند که هزینههای سنگین را توجیه میکنند. در نهایت، این عملیات یادآوری است که عدالت، هرچند با درد و خون به دست آید، اجتنابناپذیر است و رژیم اشغالگر، با همه حمایتهای غربی، نمیتواند مقاومت مردم مظلوم غزه را برای همیشه سرکوب کند. آینده فلسطین، با الهام از طوفان الاقصی، روشنتر از همیشه به نظر میرسد، جایی که جهان دیگر نمیتواند چشم بر جنایات رژیم ببندد.
*کارشناس بینالملل
بسپارند ..بله ارزش داشت ..ولی هزینه سنگین پرداختند
انشالله پیروزی نزدیک است
بله ارزش داشت ولی هزینه سنگینی فلیسطینی ها پرداختند
برای همه مردم ارادیخواه و عدالت خواه
انگار برخی عادت دارند فقط تا نوک بینی خودشون رو ببینند و جز مادیات و دو دوتای چهارتای دنیا هیچ چیز دیگه ای براشون مهم نیست.
احسنت، پس الان ایران هم کلی ساختمان شیک و آسمان خراش و ... دارد. پس چرا الان یکسری دائم غر میزنید و برخی میگن کاش فلانی حمله کند ما راحت بشیم و.... می بینی کلی تناقض در رفتار و گفتار شما هست. مشکل این هست که دوست دارید دائم سمت باد حرکت کنید!!!
تازه دستاورد اصلیش در آینده نمایان خواهد شد...