باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی احمدی* - در آبان ۱۳۵۸، در برابر سفارت ایالات متحده در تهران، نیروهای انقلابی در میان التهاب روزگار، سلاحها را بر زمین نهادند و در سکوتی پرشکوه به نماز ایستادند؛ لحظهای که ایمان بر فریاد غلبه کرد و آرامش از دل طوفان برخاست.
در ساعت یازده صبح روز سیزدهم آبان ۱۳۵۸، گروهی حدود چهارصد نفره از دانشجویان مسلمان که خود را «دانشجویان پیرو خط امام» مینامیدند، به سوی ساختمان سفارت ایالات متحده در تهران رفتند. آنان بیآنکه درگیری یا مقاومتی از سوی نگهبانان سفارت رخ دهد، وارد محوطه شدند و کنترل کامل ساختمان را در دست گرفتند.
دانشجویان بازوبندهایی مخصوص بر بازو داشتند و تصویر امام خمینی، رهبر انقلاب اسلامی بر سینههایشان نصب بود؛ نشانی از ایمان و هویت سیاسیشان. کارمندان و کارکنان سفارت که در آن هنگام در محل حضور داشتند، خود را بیدرنگ تسلیم کردند. ساعتی پس از ورود دانشجویان، یکی از کارمندان سفارت نارنجکی گاز اشکآور پرتاب کرد تا اشغالکنندگان را پراکنده کند اما این اقدام بینتیجه ماند و آرامش نسبی در محوطه برقرار شد.

دانشجویان، پس از صدور نخستین بیانیه خود از داخل سفارت، کارکنان آمریکایی را در محل نگاه داشتند. بر اساس گزارشهای منتشرشده، حال گروگانها خوب بود و رفتار دانشجویان با آنان مسالمتآمیز توصیف شد؛ حتی برخی از کارمندان سفارت نیز این موضوع را تأیید کردند. کارکنان ایرانی سفارت از همان ابتدا آزاد شدند و هیچگونه بازداشت یا محدودیتی برای آنان صورت نگرفت.
تسخیر سفارت آمریکا، در واقع، واکنشی بود به سلسله سیاستهایی که ایالات متحده از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه ملت ایران آغاز کرده بود و تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داد. این اقدام، پاسخی اعتراضی به تهدیدهای خارجی علیه انقلاب نوپای ایران بود؛ تهدیدهایی که در ذهن بسیاری از دانشجویان و مردم، یادآور سالها دخالت و بیاعتمادی بود. آنان تسخیر سفارت را نه صرفاً اقدامی سیاسی که وظیفهای در پاسداری از انقلاب و آرمانهای مردمی آن میدانستند.
این تصویر، جمعی از نیروهای مسلح انقلابی را در حال برپایی نماز جماعت در مقابل سفارت ایالات متحده در تهران در آبان سال ۱۳۵۸ نشان میدهد؛ لحظهای که ایمان و اعتراض در کنار یکدیگر ایستادهاند و صحنهای ماندگار از آرامش در میانه التهاب سیاسی آن روزها را رقم زدهاند.
تصویر خیابانی خاکستری و آرام با صفی از انسانها که در سکوتی پرشکوه ایستادهاند را نشان می دهد. دستها رو به آسمان، چشمها بسته و دلها گشوده؛ گویی زمین، اندکی آرامتر نفس میکشد. میان صدای شهر و زمزمهی ایمان، تضادی زیبا جاری است، ابزار قدرت بر زمین نهاده و نشانههای بندگی به آسمان رفته است. اینجا لحظهای است که انسان، پیش از هر چیز به یاد خویشتن میافتد؛ جایی که سکوت نیایش، از فریاد هر سلاحی بلندتر است.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران*
خیلی راحت و مثل تمام کشورهای دنیا که قطع رابطه میکنند باید چندین روز مهلت میدادند برای تخلیه سفارت و قطع رابطه