باشگاه خبرنگاران جوان؛ رضوان پاک منش - پیکرهایی تراشخورده از جنس کوه، با شاخهایی بلند و پیچان که همچون شاخههای کهن بلوط، تاریخ را به دوش میکشند. این جانوران، نه تنها از زیباترین و مقاومترین گونههای حیاتوحش ایراناند، بلکه بخشی از حافظهی طبیعی و فرهنگی مردمان لرستان بهشمار میآیند.
کل و بزهای لرستان بیشتر در رشتهکوههای زاگرس میزیند؛ مناطقی، چون اشترانکوه، گرین، مانشت، و تاف که پوشیده از درختان بلوط ایرانی، بنه، و ارژناند. این حیوانات با محیط کوهستانی خشن خو گرفتهاند و از دیوارههای سنگی چنان بالا میروند که گویی با کوه یکی شدهاند.
نرها، موسوم به کل، شاخهایی بلند و منحنی دارند که گاهی تا یک متر هم میرسد. مادهها، یعنی بزها، شاخهایی کوتاهتر و بدنی ظریفتر دارند. رنگ بدنشان از خاکی روشن تا قهوهای تیره متغیر است؛ ترکیبی که آنها را در دل صخرهها استتار میکند.
کل و بز کوهی نقش کلیدی در پویایی اکوسیستم زاگرس دارند. آنها در چرخهی تغذیهای کوهستان، هم چراگر گیاهان هستند و هم طعمهی طبیعی برای گوشتخوارانی مانند پلنگ ایرانی. حضورشان شاخص سلامت زیستبوم کوهستان است؛ جایی که هر گلهی زندهی آن، نشانی از تعادل میان انسان و طبیعت دارد.
اما در دهههای اخیر، شکار بیرویه، کمبود چراگاه بهدلیل چرای دامهای اهلی، و تخریب زیستگاه، جمعیت این گونه را بهشدت کاهش داده است. بسیاری از مناطق لرستان که زمانی پر از صدای سم کل و بز بود، امروز سکوتی سنگین به خود گرفتهاند.
پیوند با فرهنگ و اسطوره
در فرهنگ مردم لرستان، کل و بز کوهی تنها یک حیوان نیست، بلکه نماد شجاعت، آزادی و مقاومت است. در ترانهها و مثلهای لری، کل کوهی گاه به جوانی دلاور تشبیه میشود که کوه را به تسخیر خود درمیآورد. در نقوش صخرهای باستانی لرستان نیز تصویر بز با شاخهای بلند بارها دیده میشود؛ گویی از دیرباز، بشر این سرزمین، در او تصویری از قدرت و بقاء یافته است.
در هنر فلزکاری لرها نیز، بز کوهی نقشی تکرارشونده دارد. بر روی اشیای مفرغیِ سههزار ساله، میتوان بزهایی را دید که با شاخهای مارپیچ در حال جهیدناند تندیسهایی از حرکت، زندگی و طبیعت زندهی زاگرس است.
ضرورت حفاظت
امروز بیش از هر زمان دیگری، کل و بزهای لرستان نیازمند حفاظتاند. محیطبانان مناطق حفاظتشدهای، چون «اشترانکوه»، «هشتادپهلو»، «سیاهکوه»، و «قالیکوه» در تلاشاند تا با محدودکردن شکار، کنترل چرا، و آموزش جوامع محلی، از نابودی این میراث زنده جلوگیری کنند.
با اینحال، بقای آنها تنها با قوانین و پاسگاهها تضمین نمیشود؛ بلکه به تغییر نگرش ما نسبت به طبیعت وابسته است. تا زمانی که مردم لرستان و ایران، کل و بز را نه «شکار» بلکه «سرمایهی زیستی» خود بدانند، امید به بازگشت گلهها به کوهستان باقی است.
کل و بزهای لرستان، فرزندان کوه و بادند؛ جانهایی که قرنهاست میان صخرهها دویدهاند و هنوز، از بلندیهای زاگرس بر ما مینگرند. اگر آنها را از دست بدهیم، بخشی از روح لرستان را از دست دادهایم روحی که در صدای نی چوپانان، در نقشهای مفرغی و در شعرهای محلی جاری است.