در سمنان، زمین‌های ساده تمرین، روزی مبدأ پرواز شدند؛ جایی که دویدن، تمرین ایمان بود و خاک، آغاز افلاک.

باشگاه خبرنگاران؛ سیده نسترن حسن آبادی- در شهری که دیوارهایش هنوز بوی غیرت می‌دهند، صدای دویدن جوانانی شنیده می‌شود که روزی بر زمین تمرین قدم زدند و حالا بر قله جاودانگی ایستاده‌اند. باد از میان زمین‌های قدیمی ورزشگاه این استان می‌گذرد و بر چمن‌های خشک‌شده‌ای می‌وزد و بر رد کفش‌هایی می‌وزد که ایمان را تمرین می‌کردند.

اینجا هر خاک‌ریز، ادامه همان زمین بازی است و هر نسیم، حامل نام‌هایی که با توپ و باور به میدان رفتند.

ورزشگاه‌ها، حافظان خاموش ایمان و ایثار

در یادمان شهدای ورزشکار سمنان، میان قاب‌های خاموش و دیوارهای پوشیده از خاطره، بوی خاک باران‌خورده‌ای می‌پیچد؛ یادآور زمین‌هایی که جوانان با کفش‌های پاره و توپ‌هایی که برای غیرت می‌دویدند، نه برای مدال! اما امروز رد گام‌هایشان از خاک تا آسمان امتداد یافته است.کفش‌های خاک‌خورده هنوز کنار یکی از عکس‌ها جا مانده‌اند؛ همان کفش‌هایی که روزی روی چمن دویدند و روزی دیگر بر خاک جبهه ایستادند.توپ فوتبال جا ماند، اما دل‌هایشان توپ آتشینی شد که بر تاریکی تاخت؛ برای آنان، ورزش تمرین عضله نبود؛ تمرین روح بود. هر گام بر خاک، تمرینی برای ایستادن در میدان ایمان.

جایی که دویدن، تمرین ایمان بود/ وقتی زمین ورزش، تماشاگر ایمان می‌شود

در گوشه‌ی ورزشگاه تختی سمنان، بر دیوار رختکن، هنوز نام‌هایی محو دیده می‌شود؛ نام‌هایی که یادگار نسلی که از ورزش، مکتب استقامت ساخت.مربی سالخورده‌ای با چشمانی نمناک می‌گوید:اینجا یاد گرفتیم اگر زمین خوردی، باید دوباره بایستی؛ درست مثل زندگی.

روی یک دیوار، یادداشتی زردرنگ و کمرنگی به جا مانده است: هر مسابقه تمرینی است برای روزی که باید از همه‌چیزت بگذری، نه فقط از رقیبت.برای آنان، ورزش تمرین عضله نبود، تمرین روح بود. هر گامشان بر خاک، تمرینی برای ایستادن در میدان ایمان.

از لباس ورزش تا لباس رزم؛ از چمن سبز تا خاک سرخ

در قاب قدیمی تیم فوتبال «آزادی سمنان»، چهره‌هایی آفتاب‌خورده کنار توپی نشسته‌اند. همان‌ها بعدها در فکه، شلمچه و مجنون جاودانه شدند:

ابوالفضل بزرویی، عطاءالله صحافی، ایرج و کیومرث نوروزی، علی‌اکبر نیکو، ابوالقاسم اصلاحی، محمدرضا شمس‌الدین، جلال و حسن طاهریان، مجید نیکذات، محمدعلی احمدی و محسن طاهریان.

از زمین خاکی تا آسمان ایثار؛ جایی که دویدن به پرواز ختم شد

می‌گفتند: تمرین امروز فقط برای مسابقه نیست؛ شاید فردا باید سریع‌تر از گلوله بدوی؛ و چند ماه بعد، همان کفش‌های ورزشی زیر خاک خوزستان جا ماندند. میان لباس ورزشی و لباس رزم، تنها یک تصمیم فاصله بود؛ تصمیمی از جنس ایمان.

از سوت داور تا سوت اعزام

مادر شهید کیومرث نوروزی‌فر هنوز صدای سوت مسابقه را به یاد دارد؛ می گوید: وقتی سوت داور زده می‌شد، از همه جلوتر می‌دوید. وقتی هم سوت اعزام را زدند، باز از همه جلوتر رفت.در نگاه آن نسل، سوت داور و سوت اعزام، دو آغاز متفاوت برای یک مسابقه بودند؛ مسابقه‌ای که جایزه‌اش جاودانگی بود.

شهید نوروزی‌فر همیشه می‌گفت: ورزشکار باید رزمنده باشد؛ چون زمین تمرین، مقدمه‌ی میدان نبرد است.

از تشک کشتی تا خاک جبهه، از داوری تا داوطلبی، از والیبال تا پرواز — ایمان همه را به هم رساند

پهلوانی که فن آخرش، پرواز بود / بر تشک ایثار؛ فن آخر، ایمان

شهید سیامک افرادی، کشتی‌گیر خوش‌نام سمنانی، پیش از حضور در مسابقات بین‌المللی، دعوتی دیگر را لبیک گفت و بر تشک ایثار، فن آخرش را با ایمان زد.هم‌سنگرش، شهید محمد اردکانی‌زاده از دامغان، مردی بود که از دل فقر برخاست، به مربیگری رسید و با وجود معافیت، داوطلبانه عازم جبهه شد. او پیش از رفتن می‌گفت: «در کشتی آموختم تعادل مهم‌تر از قدرت است؛ در زندگی هم باید میان ایمان و ترس تعادل داشت.»

از زمین خاکی تا آسمان ایثار؛ جایی که دویدن به پرواز ختم شد

رد گام‌ها از چمن تا خاک جبهه

شهید محمدرضا شمس‌الدین، نوجوانی از تیم آزادی سمنان، در ۱۵ سالگی کفش فوتبالش را با پوتین عوض کرد و در جزیره ام‌الرصاص به آسمان پیوست. چهار ماه بعد، در جزیره ام‌الرصاص آسمانی شد. پیکرش ده سال بعد بازگشت تا بار دیگر نامش در ورزشگاه سمنان طنین‌انداز شود؛یکی از هم‌بازی‌ها گفت:او کوچک‌ترین بازیکن تیم بود، اما بزرگ‌ترین در ایمان.

از زمین خاکی تا آسمان ایثار؛ جایی که دویدن به پرواز ختم شد

والیبالیستی که تا آسمان پرید ؛ پرش از زمین تا جاودانگی

شهید محمد چوزوکلی از گرمسار، والیبالیست بلندپروازی بود که پرواز را تنها در زمین تجربه نکرد. این والیبالیست گرمساری، در سردشت آخرین اسپک خود را به سوی آسمان زد ؛ هم چون پروازی بی‌فرود!

مربی‌ که با ایمان داوری کرد

شهید عطاءالله صحافی، دبیر ورزش و مربی تیم آزادی، سال‌ها شاگردانش را به اخلاق دعوت می‌کرد و با ایمان داوری زندگی را آموخت. می‌گفت: در میدان ورزش، قهرمان شدن مهم نیست؛ قهرمان ماندن در میدان انسانیت مهم است.یکی از آشنایان وی، می‌گوید: با همان حقوق معلمی برای بچه‌های یتیم کفش می‌خرید، بی‌آنکه کسی بفهمد. می‌گفت روزی کسانی هم برای فرزندان ما همین کار را خواهند کرد.او در عملیات والفجر ۸ لباس رزم پوشید و شاگردانش هنوز نامش را در تمرین‌ها فریاد می‌زنند.

از زمین خاکی تا آسمان ایثار؛ جایی که دویدن به پرواز ختم شد

وقتی توپ، پیام صلح شد

توپ ساده‌ی آنان، روزی بر زمین‌های خاکی غلتید و روزی دیگر بر خاک جنوب. همان توپ، امروز نماد صلح است؛ یادگاری از نسلی که جنگید تا کودکان امروز در زمین بازی آزاد بدوند.مادری یکی از شهیدان این تیم ، به عکس پسرش نگاه می‌کند و می‌گوید: وقتی لباس ورزشی‌اش را می‌پوشید برق خاصی در چشمانش بود... همان برق را روز آخر هم دیدم، زمانیکه لباس رزم پوشید.

ورزشگاه‌هایی که هنوز نفس می‌کشند؛ نفس خاک، صدای ایمان

در مدارس و ورزشگاه‌های سمنان، هنوز نامشان بر دیوارها نفس می‌کشدهر زمین تمرین، یادآور بازی ناتمام ایمان است. مربی جوانی می‌گوید: به شاگردانم می‌گویم این زمین فقط جای رکورد نیست، جای یادآوری است؛ قهرمانان واقعی همین‌جا تمرین کردند و تا آخرین لحظه در بازی ماندند.زمین‌های خاکی هنوز بوی عرق و اشک می‌دهند؛ خاکی که زیر هر قدم، خاطره‌ای می‌تپد.

نسل امروز؛ ادامه‌دهندگان بازی ناتمام

در سالن‌هایی که نام شهید بر سر درشان می‌درخشد، جوانان امروز تمرین می‌کنند. شاید ندانند زیر سقفی نفس می‌کشند که با ایمان ساخته شده است. هر دویدن، هر پاس، هر فریاد شادی، ادامه همان بازی ناتمام است؛ بازی ایمان، بازی زندگی.

سمنان؛ زمین غیرت، آسمان ایمان

سمنان شهری آرام بر نقشه جغرافیا، اما قله‌ای بلند در نقشه ایثار دارد. اینجا زمین هنوز بوی عرق و اشک می‌دهد؛ جایی که غیرت نفس می‌کشد. از دامغان تا شهمیرزاد، از مهدی‌شهر تا گرمسار، نام شهدای ورزشکار چون نسیم بر زبان‌هاست.یکی از پیشکسوتان می‌گوید: آن روزها برای سلامت وطن می‌دویدند، امروز ما برای سلامت تن؛ اما هر دو، در یک مسیر.اینجا زمین هنوز بوی عرق و اشک را با هم دارد؛ جایی که غیرت، نفس می‌کشد.

پایان بازی، آغاز جاودانگی

با غروب آفتاب، در زمین‌های خاکی سمنان، کودکان هنوز بازی می‌کنند. توپ می‌غلتد، خاک بلند می‌شود و صدای خنده در هوا می‌پیچد. شاید ندانند همین توپ، روزی از خط مقدم گذشته است.در دویدن امروز، ادامه همان پرواز است؛ پروازی از خاک تا افلاک.. آنان رفتند تا ما بمانیم و بدویم، تا زمین ورزش به آسمان ایثار متصل بماند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.