باشگاه خبرنگاران جوان - برگزاری کنسرت مهران مدیری در دبی با بلیتهایی از ۳۹۹ تا ۱۵۰۰ درهم، نخستین محور نقد کاربران بود. بسیاری تفاوت این قیمتها با کنسرت هنرمندان مطرح بینالمللی، از جمله همایون شجریان در دبی را یادآور شدند؛ کنسرتی که بهصورت رایگان برگزار شد و حتی اجرای شهریور او نیز با بلیتهای ۴۲۵ تا ۷۲۵ درهم فروخته شده بود. کاربران این مقایسهها را نشانهای از «نامتوازن بودن قیمتگذاری» دانستهاند. این تضاد، نقطه شروع سوالهای فراوانی شد؛ «در بازار موسیقی، چه عاملی باعث میشود مخاطب چنین هزینهای بپردازد؟ آیا معیار انتخاب، کیفیت است یا صرفاً نام؟»
با انتشار ویدئوهایی از لحظات مختلف اجرا، موجی از نقدها شکل گرفت. بسیاری گفتند که اجرای مدیری از نظر تکنیکی نه تنها در سطح استاندارد یک اجرای حرفهای در سالن مهمی مثل دبی اپرا نیست، بلکه حتی در برخی بخشها با مشکلات آشکار کوک، جملهبندی و کنترل صدا همراه است. اما مسئله تنها اجرای مدیری نبود؛ مسئله فضایی بود که او در آن قرار گرفت. فضایی که در آن، تشویقهای ممتد سالن و نوازندگانی که پشت سر او حرفهای ساز میزدند، در ظاهر این تصور را تقویت میکردند که «همهچیز خوب است». در حالی که بسیاری از همان تشویقکنندگان نیز میدانستند مدیری خواننده حرفهای نیست.
این همان نقطهای است که بخشی از کاربران شبکههای اجتماعی به آن اشاره کردند؛ اینکه مدیری روی صحنه میایستد و آواز میخواند، یعنی او باور دارد که صدایی قابل عرضه بهعنوان کنسرت دارد. اما درد اصلی — به تعبیر برخی تحلیلگران — اینجاست که جمع قابل توجهی از افراد پیشرو و پشتصحنه، به دلایلی مختلف ترجیح میدهند حقیقت را نگویند. ترجیح میدهند تشویق کنند، همراهی کنند، حتی اگر میدانند سطح اجرا با استاندارد آواز کلاسیک یا پاپ جدی فاصله دارد.
در این میان، عدم واکنش حرفهای از سمت گروه نوازندگان نیز محل بحث شد. اینکه در میان آنان ظاهراً کسی نبوده که تذکر دهد برخی قطعات، بهویژه قطعههایی مانند آثار خوانندگانی که آثارشان پیچیدگی ملودیک و وسعت صوتی خاصی دارند، مناسب توانایی یک خواننده غیرمتخصص نیست. این سکوت عمومی، از نگاه بخشی از کاربران، نشانهای از تغییری عمیقتر در فرهنگ تولید هنر است؛ جایی که کیفیت هنری در برابر «برندسازی شخصی» عقب مینشیند.
در نهایت، مسئله این کنسرت نه یک اجرای بد یا خوب، بلکه فاصله میان «انتظار واقعی» و «ارزشگذاری احساسی» است. جایی که مدیریت، شهرت و محبوبیت تلویزیونی جایگزین توان صوتی و سواد موسیقایی میشود؛ و این همان نقطهای است که بسیاری از کاربران با لحنی آرام، اما طعنهآمیز پرسیدند: «خب که چی؟ اینکه مدیری کنسرت برگزار میکند و سالن پر میشود، چه چیزی را درباره موسیقی و مخاطب امروز نشان میدهد؟» برگزاری کنسرت مهران مدیری در دبی با بلیتهایی از ۳۹۹ تا ۱۵۰۰ درهم، نخستین محور نقد کاربران بود. بسیاری تفاوت این قیمتها با کنسرت هنرمندان مطرح بینالمللی، از جمله همایون شجریان در دبی را یادآور شدند؛ کنسرتی که بهصورت رایگان برگزار شد و حتی اجرای شهریور او نیز با بلیتهای ۴۲۵ تا ۷۲۵ درهم فروخته شده بود. کاربران این مقایسهها را نشانهای از «نامتوازن بودن قیمتگذاری» دانستهاند. این تضاد، نقطه شروع سوالهای فراوانی شد؛ «در بازار موسیقی، چه عاملی باعث میشود مخاطب چنین هزینهای بپردازد؟ آیا معیار انتخاب، کیفیت است یا صرفاً نام؟»
با انتشار ویدئوهایی از لحظات مختلف اجرا، موجی از نقدها شکل گرفت. بسیاری گفتند که اجرای مدیری از نظر تکنیکی نه تنها در سطح استاندارد یک اجرای حرفهای در سالن مهمی مثل دبی اپرا نیست، بلکه حتی در برخی بخشها با مشکلات آشکار کوک، جملهبندی و کنترل صدا همراه است. اما مسئله تنها اجرای مدیری نبود؛ مسئله فضایی بود که او در آن قرار گرفت. فضایی که در آن، تشویقهای ممتد سالن و نوازندگانی که پشت سر او حرفهای ساز میزدند، در ظاهر این تصور را تقویت میکردند که «همهچیز خوب است». در حالی که بسیاری از همان تشویقکنندگان نیز میدانستند مدیری خواننده حرفهای نیست.
این همان نقطهای است که بخشی از کاربران شبکههای اجتماعی به آن اشاره کردند؛ اینکه مدیری روی صحنه میایستد و آواز میخواند، یعنی او باور دارد که صدایی قابل عرضه بهعنوان کنسرت دارد. اما درد اصلی — به تعبیر برخی تحلیلگران — اینجاست که جمع قابل توجهی از افراد پیشرو و پشتصحنه، به دلایلی مختلف ترجیح میدهند حقیقت را نگویند. ترجیح میدهند تشویق کنند، همراهی کنند، حتی اگر میدانند سطح اجرا با استاندارد آواز کلاسیک یا پاپ جدی فاصله دارد.
در این میان، عدم واکنش حرفهای از سمت گروه نوازندگان نیز محل بحث شد. اینکه در میان آنان ظاهراً کسی نبوده که تذکر دهد برخی قطعات، بهویژه قطعههایی مانند آثار خوانندگانی که آثارشان پیچیدگی ملودیک و وسعت صوتی خاصی دارند، مناسب توانایی یک خواننده غیرمتخصص نیست. این سکوت عمومی، از نگاه بخشی از کاربران، نشانهای از تغییری عمیقتر در فرهنگ تولید هنر است؛ جایی که کیفیت هنری در برابر «برندسازی شخصی» عقب مینشیند.
در نهایت، مسئله این کنسرت نه یک اجرای بد یا خوب، بلکه فاصله میان «انتظار واقعی» و «ارزشگذاری احساسی» است. جایی که مدیریت، شهرت و محبوبیت تلویزیونی جایگزین توان صوتی و سواد موسیقایی میشود؛ و این همان نقطهای است که بسیاری از کاربران با لحنی آرام، اما طعنهآمیز پرسیدند: «خب که چی؟ اینکه مدیری کنسرت برگزار میکند و سالن پر میشود، چه چیزی را درباره موسیقی و مخاطب امروز نشان میدهد؟»
منبع: فارس