باشگاه خبرنگاران جوان؛ نفیسه خلیلی - بابک کایدان، نویسنده سینما و تلویزیون درباره وضعیت فیلمنامههای فیلمها و سریالهای اخیر و عدم موفقیت آنها در جذب مخاطب، با وجود حضور چهرههای شناختهشده، گفت: دلایل متعددی وجود دارد، که دو عامل اصلی آن ضعف فیلمنامهنویسی، مشخص نبودن وضعیت کارگروهها و مشاوران و ناظران فیلمنامه در پلتفرمها و دشوار بودن جلب نظر سلیقه مخاطب امروز است.
کایدان با بیان این مطلب که بسیاری از داستانها اصل خلق شخصیت دوستداشتنی را فراموش کردهاند، افزود: آنها اصل مهمی که بتواند برای مخاطب دغدغه ایجاد کند، فراموش کردهاند. ما میتوانیم داستانی خلق کنیم، که شخصیت و تصمیمگیریهایش برای مخاطب مهم و تاثیرگذار باشد، مخاطب بتواند معضلش را درک و با او همراهی کند. ولی متاسفانه این اتفاق کمتر میافتد. شاید به این دلیل که از نویسندگان باتجربه استفاده نمیشود.
نویسنده سریال «دلدادگان» عامل دوم را تغییر سلیقه مخاطب دانست و گفت: مسئله دوم این است که جهان نسبت به ۱۰ سال پیش تغییر کرده و این تغییر در ایران بسیار تصاعدی بوده است. یعنی علاوهبر تغییرات عجیب و غریبی که پشتسر گذاشتیم، سلیقه مخاطب به دلیل مواجهه با سریالهای روز دنیا بسیار متنوع شده است. به همین دلیل، جلب رضایت چنین مخاطبی دشوار شده است. علاوهبر آن، مخاطب هم به سمتی از درگیریها و مشغلههای اقتصادی و بحرانهای امنیتی و سیاسی روبهرو شده، که از لحاظ روانشناسی اجتماعی شاید تماشای یک سریال نتواند آنقدر روی او تاثیر بگذارد. شاید آنقدر مشتاق نباشد که بخواهد یک سریال را تماشا کند.
وی با بیان اینکه تمام این عوامل دست به دست هم میدهد تا خروجی کارهای تولید شده نتواند «خیابان خلوتکن» باشد، گفت: بهنظرم کاملاً اثبات شده که هیچ بازیگری نجاتدهنده هیچ کاری به تنهایی نیست. هرچند در فیلمهای سینمایی این موضوع متفاوت است و ممکن است در یک ژانر کمدی یک بازیگر آنقدر خلاق باشد که بتواند با توانمندی خود یک اثر سینمایی را نجات دهد. ولی در کارهای ملودرام و سریالی حتی محبوبترین بازیگر نمیتواند به تنهایی یک اثر را نجات دهد. چون اصل یک اثر بر پایه داستان است و تا زمانی که نکتهها رعایت نشود، بازیگر هم ناجی نخواهد بود.
کایدان در پاسخ به این سوال که با این وجود در این شرایط اجتماعی - اقتصادی، همچنان سریالهای نوستالژیک برای مخاطب جذاب است، گفت: سریالهای نوستالژی و قدیمی از این جهت جذاب است که مخاطب را به گذشته میبرد. یعنی به دورانی میبرد که مخاطب حال خوب داشته است. در واقع، حس آرامش مربوط به گذشته را یادآوری میکند. وگرنه آن سریالها هم از لحاظ فنی، قصهپردازی، بازی و موقعیتها ایراد زیاد داشتند. با این حال، علت جذاب بودن آن قصهها به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بازگشت به دوره نوستالژیک است. بنابراین، کارهای آن موقع گرمای بخصوصی داشت و انرژیای به کارها تزریق میشد که نتیجهاش را مخاطب میدید.
نویسنده سریال «دارا و ندار» در بخش دیگر گفتوگو در واکنش به صحبتهای برخی نویسندگان که میگویند شرایط کنونی جامعه باعث شده نتوانیم به سمت کمدی برویم، توضیح داد: بله، کاملاً صحیح است. فعالیت من هم در این سالها کم شده است؛ مگر اینکه مورد خاصی پیش بیاید، یا برای ارتزاق مجبور شویم دست به کارهایی بزنیم. وگرنه بخاطر تحولات بسیار گسترده کشور نمیتوانیم به سمت یکسری از موضوعات برویم و یا حتی شاید درست نباشد با آن شوخی کنیم. مثلاً زمانی بود که من «آینه بغل» را کار کردم، که نگاه طنز به فاصله طبقاتی داشت. اکنون این موضوعات آنقدر تلخ است، که نمیتوان به سمتش رفت. یا اکنون من نمیتوانم چیزی شبیه «رحمان ۱۴۰۰» بنویسم. در شرایطی که همهچیز بنبست است، شما باید روزنهای برای خنداندن پیدا کنید. آن موقع است که مخاطب همراهیات میکند.
وی ادامه داد: اما در شرایطی که همهچیز به طور وحشتناک عجیب است، اگر بخواهید کمدی بنویسید همه تصور میکنند شاید دیوانه هستید. بعضی موضوعات آنقدر تلخ است که نمیتوان کمدیاش کرد. به همین دلیل، خود آدم هم معذب میشود سمت این موضوعات برود. اصلاً نوشتن کمدی در شرایط تراژدی موجود از لحاظ اقتصادی، بحرانهای مردم و... کار دشواری است. این عوامل باعث میشود تا دوستان نویسنده در مقطعی کار نکنند، تا ببیند سیر تحولات به چه سمتی حرکت میکند. شروع یک اثر سریالی یا سینمایی تا فرآیند تولید و پخش، حدود یکسال، یکسال و چند ماه طول میکشد. بعد در کشوری که وقایع لحظهای به وقوع میپیوندد، قصه منِ نویسنده کهنه میشود. مگر میشود وقایع را تا چقدر پیشبینی کرد؟ به همین دلیل، نویسندگان ترجیح میدهند در این شرایط دست نگه دارند، که بعد از ثبات شدن وضعیت به طرح و ایده برسند.