قرارداد تسلیحاتی پاکستان و لیبی را باید نقطه عطفی در مسیر تحول نقش‌پذیری/نقش‌یابی اسلام‌آباد در نظام بین‌الملل دانست. این توافق ابزار جدیدی برای نفوذ ژئوپلیتیکی در اختیار سیاست خارجی پاکستان قرار می‌دهد

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه مروتی* - قرارداد تسلیحاتی چندمیلیارددلاری میان پاکستان و ارتش ملی لیبی را باید یکی از معنادارترین تحولات اخیر در راهبرد کلان اسلام‌آباد دانست؛ تحولی که فراتر از منطق یک معامله تسلیحاتی یا قرارداد تجاری، نشانه‌ای از بازتعریف جایگاه پاکستان در معادلات امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی و حتی نظام بین‌الملل است. توافقی با ارزشی برآوردی میان ۴ تا ۴.۶ میلیارد دلار، در واقع اعلام ورود پاکستان به مرحله‌ای تازه از کنشگری فعال دفاعی است؛ مرحله‌ای که در آن صادرات نظامی به ابزاری چندلایه برای اقتصادسازی، قدرت‌سازی و نفوذ راهبردی تبدیل شده است.

پاکستان به دنبال تغییر جایگاه جهانی

در بستر جهانی‌ای که با فرسایش نظم‌های تثبیت‌شده، تشدید رقابت قدرت‌ها و بازآرایی بازار تسلیحات همراه است، این قرارداد بیانگر بلوغ صنعتی و اعتمادبه‌نفس فزاینده پاکستان در حوزه دفاعی است. کشوری که تا همین سال‌های نه‌چندان دور عمدتاً به‌عنوان مصرف‌کننده یا تولیدکننده‌ای محدود برای نیاز‌های داخلی شناخته می‌شد، اکنون به‌طور آگاهانه در حال گذار به جایگاه یک صادرکننده مؤثر و راهبردمحور تسلیحات است. این گذار نه تصادفی است و نه صرفاً محصول یک فرصت مقطعی؛ بلکه نتیجه انباشت تجربه عملیاتی، سرمایه‌گذاری در صنایع بومی دفاعی و پیوند دادن منطق امنیتی با الزامات اقتصادی است.

بعد اقتصادی همکاری نظامی

برای پاکستان، اهمیت این قرارداد پیش از هر چیز در بعد اقتصادی و صنعتی آن نهفته است. در شرایطی که اقتصاد کشور با فشار‌های ساختاری، کمبود ارز خارجی و نیاز به منابع پایدار درآمدی مواجه است، صادرات دفاعی به‌تدریج به یکی از معدود حوزه‌هایی تبدیل شده که می‌تواند هم‌زمان ارزآوری، اشتغال تخصصی و ارتقای فناوری را به همراه داشته باشد. این قرارداد تنها فروش چند سامانه تسلیحاتی نیست، بلکه فعال‌سازی زنجیره‌ای از تولید، آموزش، پشتیبانی فنی و خدمات پس از فروش را در پی دارد که می‌تواند به تقویت خوداتکایی صنعتی و کاهش وابستگی‌های خارجی پاکستان بینجامد. به بیان دیگر، این توافق مصداق عملی راهبردی است که نخبگان نظامی و سیاسی پاکستان طی سال‌های اخیر از آن با عنوان اقتصاد صادرات‌محور دفاعی یاد کرده‌اند.

در این چارچوب، نقش جنگنده JF-17 صرفاً یک مؤلفه فنی نیست، بلکه حامل یک پیام راهبردی است. پاکستان با عرضه این هواپیمای چندمنظوره که به‌صورت مشترک با چین توسعه یافته، خود را به‌عنوان تأمین‌کننده‌ای معرفی می‌کند که قادر است گزینه‌ای مقرون‌به‌صرفه، انعطاف‌پذیر و کم‌هزینه از نظر سیاسی در اختیار خریداران قرار دهد. مزیت اصلی در اینجا نه فقط قیمت پایین‌تر نسبت به محصولات غربی نیست، بلکه توان ارائه یک بسته امنیتی جامع است؛ بسته‌ای که آموزش، نگهداری، پشتیبانی فنی و حتی امکان تولید مشترک را شامل می‌شود. چنین رویکردی پاکستان را از فروشنده صرف سلاح به ارائه‌دهنده راه‌حل امنیتی ارتقا می‌دهد؛ جایگاهی که در بازار جهانی تسلیحات تنها در اختیار تعداد محدودی از بازیگران قرار دارد.

ابعاد ژئوپلتیکی همکاری نظامی

در سطح ژئوپلیتیکی، این قرارداد نشان‌دهنده درک عمیق اسلام‌آباد از نقش صادرات تسلیحات به‌عنوان ابزار نفوذ است. تعامل مستقیم فرماندهی نظامی پاکستان با رهبران ارتش ملی لیبی و انعقاد توافق همکاری دفاعی، حاکی از آن است که اسلام‌آباد به‌روشنی صادرات نظامی را بخشی از دیپلماسی فعال خود می‌داند. حضور پاکستان در لیبی به معنای ایجاد یک جای پای پایدار در شمال آفریقاست؛ منطقه‌ای که طی سال‌های اخیر به میدان رقابت فشرده بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده و کنترل بر مسیر‌های انرژی، امنیت دریایی و نفوذ سیاسی در آن اهمیت فزاینده‌ای یافته است. ورود پاکستان به این فضا، اگرچه محتاطانه و تدریجی است، اما از نظر راهبردی می‌تواند دامنه مانور سیاست خارجی این کشور را به‌طور محسوسی گسترش دهد.

ابعادمنطقه‌ای همکاری نظامی

از منظر منطقه‌ای، این قرارداد در خلأ شکل نگرفته است. لیبی همچنان کشوری چندپاره و بی‌ثبات است که توازن قدرت در آن به‌شدت تحت تأثیر مداخلات خارجی قرار دارد. تجهیز ارتش ملی لیبی می‌تواند وزن نظامی این بازیگر را افزایش داده و بر معادلات داخلی اثر بگذارد. با این حال، آنچه اهمیت بیشتری دارد، این واقعیت است که تسلیحات در چنین محیطی صرفاً ابزار نظامی نیستند، بلکه به اهرم چانه‌زنی سیاسی و مؤلفه‌ای تعیین‌کننده در آرایش قدرت تبدیل می‌شوند. از این منظر، نقش پاکستان نه فقط به‌عنوان فروشنده سلاح، بلکه به‌عنوان بازیگری که به‌طور غیرمستقیم در بازتعریف موازنه‌ها مشارکت می‌کند، قابل ارزیابی است.

بهره‌سخن

در نهایت، قرارداد تسلیحاتی پاکستان و لیبی را باید نقطه عطفی در مسیر تحول نقش‌پذیری/نقش‌یابی اسلام‌آباد در نظام بین‌الملل دانست. این توافق پاکستان را از جایگاه یک بازیگر حاشیه‌ای به صادرکننده‌ای قابل‌اعتنا در بازار جهانی تسلیحات نزدیک می‌کند، اقتصاد دفاعی آن را تقویت می‌سازد و ابزار جدیدی برای نفوذ ژئوپلیتیکی در اختیار سیاست خارجی کشور قرار می‌دهد. تداوم این مسیر، البته نیازمند انسجام راهبردی، مدیریت هوشمند ریسک و هماهنگی دقیق میان نهاد‌های نظامی، صنعتی و دیپلماتیک است. اگر چنین توازنی حفظ شود، قرارداد لیبی را می‌توان نه یک رویداد استثنایی، بلکه آغاز فصل تازه‌ای از نقش‌آفرینی راهبردی پاکستان در معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دانست.

*کارشناس مسائل جنوب آسیا و شبه قاره

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۰۳ ۰۴ دی ۱۴۰۴
لیبی بیچاره
آخرین اخبار