گاهی که از خانه بیرون میروم، میگویم شاید وقتی برگردم حسن آقا پشت در باشد. شاید زنگ بزنند و بگویند ۱۰ روز دیگر میآید. میدانم شهید شده، ولی چون پیکری از او نیامده، این انتظار را همیشه دارم.
همسر شهید پورهنگ گفت: توی روضههای امام حسن و امام رضا علیهم السلام از بچگی شنیده بودیم که میگفتند پارههای جگرشان توی تشت میآمد و عزیزانشان میدیدند.
آقازاده شیکپوشی بود، با اینکه میتوانست انتخابهای دیگری برای زندگیاش داشته باشد، اما، چون از بچگی شیفته راه شهدا بود مسیر دفاع از حرم عمه سادات را انتخاب کرد.