شهر در دست دست فروشان!

به

؛ شايد در طول سال اين افراد را ميان معابر و خيابانها و كوچه ها سياحت كني ولي انگار هر چه بيشتر به عيد نوروز نزديك مي شويم چشمانمان عادت بيشتري به ديدنشان مي كند.

بعضي از اينها به اقتضاي سنتهاي عيد نوروز جنس كارشان فصلي است مثل همان حاجي فيروز خودمان با همان دايره زنگي و لباسهاي قرمز و صورت سياه و با خواندن اشعار نمكين و مخصوص به خود كه آم خواه ناخواه به ههمراه سال نو وجودشان را مي بيند و صدايشان را مي شنود و اصلا انگار دوست دارد اين ديدن و شنيدن را ولي از قصه عمو نوروز و حاجي فيروز كه بخواهيم كمي فاصله بگيريم.

حكايت اين روزها مي شود پياده روهايي كه به تصرف دست فروشان دوره گرد درآمده و بساط فروشاني كه بساط خودشان را كنار خابان پهن كرده اند و آنقدر اين تصرف زياد شده كه اجازه رفت و آمد را براي مردم كمي مشكل به نظر مي آيد .

بخشي از اين دستفروشان دوره گرد همان كساني هستند كه كسب و كارشان ربطي به عيد و سال نو نداشته و در طول سال حضورشان پررنگ مي نمايد حتي در اتوبوسها و متروها.

اين افراد هم شامل كساني مي شوند كه مبادرت به فروش اقلام و كالاهاي مختلف مي نمايند و هم در برگيرنده دسته اي مي شود كه كارشان با ضرب و ساز و آهنگ و حتي خواندن بيش مي رود حتي در برخي از موارد ديده شده اتوبوس هم از وجودشان ناراضي بوده و با آنها برخورد مي كنند هر چقدر به شب عيد و سال نو نزديك تر مي شويم وجود دستفروشان دوره گرد هم بشتر محسوس مي شود انتظارها بر اين است كه سازمانها و نهادهاي مربوطه اقدام به جمع آوري آنها نموده و در جايگاهي منابس كه براي رفت و آمد و تردد مردم مشكل ساز نشود ساماندهي كنند حالا بايد ديد كي و كجا و چگونه قرار است اين اتفاق حاصل شود./ل