انقلاب اسلامی ایران و همچنين تحولاتی که از سال 2010 در خاورمیانه رخ داده نشان ميدهد که رژیم های خودکامه میبایست جای خود را به حکومت های اسلامی بدهند.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، با مرور تاریخ میبینیم اولین ضربه غرب هنگامی بود که در اوایل دهه 1990 «جبهه نجات اسلامی» در الجزایر در اولین دور انتخابات پیروز شد. فرانسه زود وارد عمل شد و شورای نظامی حاکم را وادار به کودتا کرد. پس از گذشت یک هفته از این موضوع، اتحادیه اروپا با اهدای 292 میلیون دلار به حکومت نظامی الجزایر، بیشرمانه از کودتای نظامی این کشور حمایت کرد.

در 1996،«حزب رفاه» ترکیه 21درصد از آراء ملی را از آن خود کرد و ملزم به تشکیل دولتی ائتلافی با «حزب راه حقیقت»شد.بااین حال، این دولت در کودتای 28 فوریه که با همکاری آمریکا و اسرائیل و تایید اتحادیه اروپا شکل گرفته بود، سرنگون شد. دادگاه اروپایی حقوق بشر بدون گرفتن ایرادی به مشروعیت قانونی حزب رفاه ترکیه، آن را منحل شده اعلام کرد.

در سال 2006، انتخاباتی آزاد در فلسطین برگزار شد که به پیروزی حماس انجامید. کارتر این انتخابات را صحیح و عادلانه اعلام کرد. اما اسرائیل بیش از 40تن از وزرا و معاونین و سخنگوی دولت را دستگیر کرد و به زندان انداخت. در پی این اقدام، آمریکا و اتحادیه اروپا اعلام کردند که وظیفه ی انجام این کار به اسرائیل محول شده بود.

انتخابات مصر که در آن محمد مرسی 52درصد آراء را از آن خود کرد نیز کاملا صحیح و عادلانه بود. اما یک سال بعد، ارتش این کشور با کمک آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپا دولت مرسی را سرنگون کرد.

بنا به دلایلی روشن، مسلمانان نمیتوانند آزادی شان را به غربی ها بفروشند. غرب قوانین بازی را تعیین میکند. مسلمانان داخل بازی میشوند و زمانیکه غرب احساس کند بازنده میدان است، پایان بازی را اعلام میکند. مثل این است که در بازی فوتبال بازیکنی که نمیخواهد شکست تیمش را بپذیرد، هفت تیری به دست بگیرد و با تهدید بازیکنان رقیب، آزادانه گل بزند و برای تیمش امتیاز کسب کند. غرب با بهره گیری از روش های «جالب!» با ترغیب ارتش و کودتاگران، زمینه را برای روی کار آمدن رژیم های سرکوبگر فراهم می آورد.

اوضاع کنونی، همانطور که از تظاهرات پارک گزی ترکیه پیداست، نشان میدهد که غرب ازین پس میبایست روش نوینی را برای پیشبرد اهدافش بکار گیرد. کاملا روشن است که «حزب عدالت و توسعه» با حربه های قانونی نمیتواند از قدرت برانداخته شود؛ یعنی نمیتوان از طریق انتخابات این حزب را از میدان به در کرد زیرا از سال 2003، این حزب در تمامی انتخابات محلی و ملی پیروز شده است. کسانی که از روش های مناسب برای زیرسوال بردن دولت ناامید شده اند، به خیابان ها ریخته و ادعا میکنند که دولت آزادی را از آنان سلب و در سبک زندگی شان مداخله کرده است. آنان به این بهانه ها به خیابان ها آمده اند و هیچ توجیه عینی برای اثبات حرفهایشان ندارند. آنان رفتار پلیس را در درگیری هایی که خود آغازگر آن هستند بزرگتر از آنچه هست جلوه میدهند تا تظاهرات خود را به وقایعی عظیم تبدیل کنند. هر تظاهرات و مقابله با پلیس باعث ایجاد موج جدیدی از خشونت و اعتراض میشود. بنابراین، سعی بر این است که این زدوخورد های خیابانی را به انقلابی بزرگ مبدل سازند. آنگاه محافل غربی به منظور زیرسوال بردن مشروعیت دولت ترکیه، مدام حرف از "نقض حقوق بشر" میزنند.

در مقابل،رجب طیب اردوغان با فراخوان تظاهرات در شهرهای آنکارا، استانبول، سامسون، قیصریه و ارزروم به مقابله با تظاهرات میدان تقسیم میرود تا با شرکت صدهاهزار نفری مردم نشان دهد که تظاهرات خیابانی را میتوان اینطور پاسخ داد. پیام اردوغان این بود: "من میتوانم شما را چه در انتخابات و چه در تظاهرات خیابانی شکست دهم." به همین شکل، میبینیم که اخوان المسلمین نیز در مصر برای مقابله با دخالت غربی ها  و در جواب تظاهراتی که علیه مرسی در میدان التحریر شکل گرفت در میدان مسجد رابعه العداویه تظاهرات بزرگی را رقم میزنند.

روش صحیح این است که از اعتراضات خیابانی برای تظاهرات صلح آمیز استفاده شود و برای تغییر قدرت سیاسی از انتخابات مردمی کمک گرفته شود.


برچسب ها: آزادی ، مسلمانان ، غرب ، ایران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار