گزيده‌اي‌‌ از سرمقاله‌ روزنامه‌های چهارشنبه

سرمقاله امروز روزنامه‌هاي «کیهان،تهران امروز،رسالت،سیاست روز،جمهوری اسلامی،دنیای اقتصاد »را مي‌توانيد در اينجا بخوانيد.

 مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

«هدیه مجلس به روحانی و ملت» از نگاه حسین شریعتمداری، در یادداشتی منتشر شده در ستون سرمقاله امروز (چهارشنبه) روزنامه کیهان را می خوانید:

با نزدیک شدن زمان معرفی اعضای کابینه به مجلس، گمانه‌زنی‌ها درباره ترکیب دولت آینده نیز به واقعیت نزدیکتر شده است تا آنجا که این روزها فهرست نهایی و یا تقریبا نهایی گزینه‌های آقای دکتر روحانی برای تصدی وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و معاونت‌های ریاست جمهوری یازدهم در بسیاری از محافل سیاسی بر سر زبان‌هاست.

آقای روحانی قرار است یک روز بعد از انجام مراسم تحلیف، یعنی 14‌مردادماه جاری وزرای پیشنهادی خود را به مجلس شورای اسلامی معرفی کند تا نمایندگان مردم نیز بعد از بررسی و تحقیق درباره آنها، نظر مثبت یا منفی خود را با دادن رأی اعتماد یا عدم اعتماد به دولت و ملت اعلام دارند.

با توجه به ترکیب کابینه پیشنهادی و برخی از شواهد موجود می‌توان حدس زد که آقای روحانی در انتخاب گزینه‌ها، اولا؛ از سوی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و کارگزاران به شدت تحت فشار بوده است و ثانیا؛ برای مقابله با سهم‌خواهی جریانات یاد شده، زحمت فراوانی را متحمل شده است.

توضیح بیشتر درباره این فشارها و مسائل پیرامونی آن را به بعد موکول می‌کنیم اما، چرا به این نکته که بیرون از موضوع اصلی یادداشت پیش‌روی است اشاره کرده‌ایم؟! پاسخ آن است که احساس می‌شود رئیس جمهور منتخب در انتخاب اعضای کابینه خود با مجموعه‌ای از «فشارها»، «انتظارها» و «رودربایستی‌ها» روبرو بوده است و برای خروج از این چنبره دست کمک به سوی مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت دراز کرده است. بخوانید؛

1- حضور برخی از گزینه‌ها در فهرست اعضای کابینه آقای دکتر روحانی با مواضع بارها اعلام شده ایشان نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در تضاد و تناقض نیز هست. رئیس جمهور منتخب، فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را خیانت به نظام و مردم این مرز و بوم می‌دانند.

به عنوان مثال، ایشان درباره حرکت فتنه‌گران در 25 بهمن 88 به صراحت گفته بود «فتنه‌گران با شعارهای ضدانقلابی خود موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف ایران شدند» و تاکید کرده بود «در حالی که مردم در روز 22 بهمن به شکلی کاملا باشکوه، حمایت خود را از حرکت‌های آزادیخواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنه‌گرانه صورت گرفته در 25 بهمن، تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود» آقای روحانی در ادامه از قوه قضائیه خواسته بود «نسبت به این حرکت ضد انقلابی اقدام نماید».

در فتنه 78 نیز آقای روحانی سخنران اجتماع پرشکوه مردم در روز 23 تیرماه 78 در دانشگاه تهران بود و از فتنه‌گران با عنوان اراذل و اوباش یاد کرده بود.

با این حساب، بسیار بعید است که حضور چند تن از اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در فهرست اعضای کابینه دکتر روحانی با میل و رغبت خود ایشان صورت گرفته باشد.
و یا به عنوان یک نمونه دیگر؛ آقای دکتر روحانی بارها بر ضرورت پیشرفت‌های علمی و دور بودن مراکز آموزشی از تنش‌ها و درگیری‌های خسارت‌آفرین تاکید داشته و دارند و از این روی معرفی یکی از کسانی که علاوه بر دست داشتن در فتنه 88، به هنگام مسئولیت قبلی خود نیز نقش تخریبی فراوانی در مراکز آموزشی داشته است، دور از انتظار و بیرون از خواست قلبی آقای روحانی به نظر می‌رسد.

و نمونه‌های دیگری از این دست که البته شامل تمامی وزرای پیشنهادی ایشان نمی‌شود و بسیار بعید و غیرقابل قبول خواهد بود اگر تصور شود که آقای روحانی با میل و رغبت خود به حضور وطن‌فروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در کابینه خویش تن داده باشد! و...
2- ترکیب کابینه پیشنهادی دکتر روحانی حاکی از آن است که ایشان در مقابل وزرای تحمیلی اصحاب فتنه، مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران مقاومت کرده و به تمامی آنچه مورد نظر آنها بود تن نداده است.

 زیرا جریانات مورد اشاره بارها بر تمامیت‌خواهی خود تاکید ورزیده و نشان داده‌اند بیرون از دایره بسته خویش حاضر به پذیرش هیچ فرد و جریانی نیستند بنابراین اگر انتخاب اعضای کابینه برعهده آنها بوده و قرار بود آقای روحانی در گزینش وزیران به دلخواه آنان عمل کند، برخی از وزرای پیشنهادی نمی‌توانستند و نباید در فهرست کابینه رئیس جمهور منتخب جایی داشته باشند. غرولند اخیر اصحاب فتنه و مدعیان اصلاحات علیه آقای روحانی که این روزها شتاب بیشتری گرفته است، شاهد دیگری بر صحت و درستی برداشت یاد شده است.

نمونه‌های فوق که ده‌ها نمونه دیگر نیز می‌تواند به آن اضافه شود، از وجود «فشارها»، «رودربایستی‌ها» و برخی انتظارات بی‌جا در چرخه گزینش اعضای کابینه رئیس جمهور منتخب حکایت می‌کند و این نتیجه قطعی را در پی دارد که دکتر روحانی از برخی گزینه‌های حاضر در فهرست وزرای پیشنهادی خویش رضایت ندارد.

اگر این برداشت را بپذیریم و با آن موافق باشیم که شواهد یاد شده تردیدی در صحت آن باقی نمی‌گذارد، می‌توانیم نتیجه بگیریم بزرگترین خدمت مجلس شورای اسلامی به ملت و رئیس جمهور منتخب، آن است که فهرست اعضای پیشنهادی کابینه را به نفع مردم و در جهت خواست و رغبت واقعی دکتر روحانی تغییر داده و اصلاح کند. این دقیقا همان انتظاری است که دکتر روحانی از نمایندگان مردم دارد ولی به دلیل پاره‌ای از ملاحظات و رودربایستی‌ها نمی‌تواند این خواسته قلبی خود را با صراحت و به طور علنی ابراز کند.

3- و اما، اکنون نوبت مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم است که به وظیفه قانونی و تکلیف اسلامی، انقلابی و مردمی خود عمل کنند و کابینه دولت جدید را از حضور اصحاب وطن‌فروش فتنه 88 پاکسازی کرده و از این طریق علاوه بر کمک به رئیس جمهور منتخب و خدمت به مردم شریف این مرز و بوم، دست‌های آلوده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را که در پوشش اصحاب فتنه به سوی کابینه جدید دراز شده است با قاطعیت قطع کنند. چگونه؟!

الف: مطابق نص صریح قانون اساسی، اعضای کابینه در یک چرخه دو‌مرحله‌ای انتخاب می‌شوند. معرفی از سوی رئیس جمهور منتخب و تأیید صلاحیت آنها از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با رأی اعتماد و یا عدم اعتماد به وزرای معرفی شده صورت می‌پذیرد.

مقصود قانونگذار از وضع و گنجاندن این چرخه، تاکید بر مردمی بودن مسئولیت‌ها در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است. چرخه‌ای که با اندک تفاوت ظاهری در تمامی نظام‌های مردم‌سالار جاری و ساری است.

توضیح آن که رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود ولی اعضای کابینه در حالی که نقش برجسته و تعیین‌کننده‌ای در نظام اجرایی کشور دارند، از رأی مردم برخوردار نیستند بنابراین برای تصدی وزارت که از مسئولیت‌های سرنوشت‌ساز است به رأی مردم نیاز دارند. رأی مردم به وزرای کابینه از سوی نمایندگان مجلس که برگزیده و منتخب ملت هستند تامین می‌شود.

 بنابراین نمایندگان مجلس نیز در انتخاب اعضای کابینه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند و کمترین کوتاهی و غفلت آنها می‌تواند خسارت‌بار و در پاره‌ای از موارد، فاجعه‌آفرین باشد. از این روی به جرأت و بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت که اگر خدای نخواسته نمایندگان مجلس با رأی اعتماد خود به اصحاب وطن‌فروش و نانجیب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 اجازه حضور در کابینه را بدهند، نه فقط اقدامی در حد و اندازه غفلت، بلکه مرتکب خیانت به مردم و نظام شده‌اند.

آیا غیر از این است؟! از برخی نمایندگان اقلیت مدعی اصلاحات مجلس انتظار چندانی نیست چرا که آنها- تاکید می‌شود که فقط برخی از آنها- نشان داده‌اند به حزب و گروه خود بیشتر از نظام و مردم شریف ایران اسلامی وابسته هستند. ولی از اکثریت نزدیک به اتفاق نمایندگان مجلس- چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب- انتظار نمی‌رود که با اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 همراهی داشته باشند.

همین جا گفتنی است که در رأی اعتماد یا عدم اعتماد به وزرای پیشنهادی پای اسلام و انقلاب و نظام در میان است و این وظیفه خطیر نباید تحت‌الشعاع برخی از خط‌کشی‌ها و دسته‌بندی‌های موجود در میان نمایندگان اصولگرای مجلس قرار گیرد.

ب: همانگونه که اشاره رفت، رأی عدم اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی نه فقط خدمت به مردم و نظام بلکه خدمت شایسته‌ای به آقای دکتر روحانی نیز هست و نمایندگان محترم مجلس باید یقین داشته باشند که رئیس جمهور منتخب از رأی عدم اعتماد به تعدادی از اعضای معرفی شده خشنود خواهد شد.

و اگرچه بعید نیست به ظاهر و بنا به مصالحی نسبت به عدم حضور آنها در کابینه خویش ابراز ناخرسندی کند ولی از آنجا که شواهد نشان می‌دهد اصحاب فتنه را تحت فشار و رودربایستی با برخی از سران و عوامل فتنه در فهرست گزینه‌های خود جای داده است، رأی عدم اعتماد به آنها را هدیه‌ای گره‌گشا از سوی مجلس شورای اسلامی تلقی می‌کند که راه را برای خدمت بیشتر ایشان هموارتر خواهد کرد.

حسن هانی‌زاده(کارشناس مسائل بین‌الملل)در مقاله ای با عنوان «فلسطين و طرح سازش جديد آمريكا»به تحلیل پیشنهاد اخیر وزير خارجه آمريكا مبنی بر بازگشت فلسطينيان و اسرائيلي‌ها به ميز مذاكره، برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:

در حالي كه اوضاع جهان عرب به‌ويژه مصر و سوريه وارد يك مرحله بحراني شده آمريكا با استفاده از فضاي جديد منطقه، طرح سازش جديد خود را به فلسطينيان و رژيم صهيونيستي ارائه داد.

جان كري وزير خارجه آمريكا در جريان سفراخير خود به فلسطين اشغالي طرحي متضمن بازگشت فلسطينيان و اسرائيلي‌ها به ميز مذاكره را تسليم دو طرف كرد. در اين طرح بازگشت بي‌قيد وشرط به مذاكره و ادامه اين مذاكرات در يك فرآيند زماني 9ماهه به دور از چشم خبرنگاران رسانه‌ها،مورد تاكيد قرار گرفته است.

در اين طرح بدون تعريف يك سازوكار اجرايي تاكيد شده كه بيت‌المقدس در يك مرحله زماني 10 ساله تحت نظارت يك كميته مشترك مركب از فلسطين، اسرائيل و اردن اداره خواهد شد. مذاكرات سازش فلسطين ورژيم صهيونيستي درواشنگتن در حالي آغاز شد كه موضوع بازگشت آوارگان و تشكيل دولت مستقل فلسطيني از طرح جديد آمريكا حذف شده است.

 اين مذاكرات با حضور صائب عريقات مذاكره‌كننده ارشد فلسطيني و زيپي ليوني وزير خارجه اسبق اسرائيل در واشنگتن آغاز شد اما هر دو طرف نسبت به دستيابي به يك راه‌حل قابل قبول ابراز بد بيني كردند. اين مذاكرات كه پس از يك توقف سه ساله از سر گرفته شد قطعا با پيچيد‌گي‌هاي بيشتري همراه خواهد بود زيرا در طول سه سال گذشته فعاليت‌هاي شهرك‌سازي از سوي رژيم صهيونيستي در بيت‌المقدس وكرانه غربي به‌شدت افزايش يافته است.

به موجب اين طرح قرار است روند مذاكرات بدون پرداختن به موضوع تشكيل دولت مستقل فلسطيني برمحور چانه‌زني پيرامون 10درصد از اراضي كرانه غربي صورت گيرد. اساسا تجربه 20سال گذشته به خوبي ثابت كرد كه بدون يك پشتوانه بين‌المللي ونقش نظارتي سازمان ملل هرگونه مذاكره ميان فلسطين ورژيم صهيونيستي محكوم به شكست است.

از سوي ديگر شرايط منطقه به‌ويژه اوضاع مصر به‌گونه‌اي است كه از نظر آمريكا ملت فلسطين شرايط دشواري را سپري مي‌كنند زيرا بحران مصر بر اوضاع داخلي فلسطين تاثير مستقيمي باقي گذاشته است. كودتا در مصر و درگيري‌هاي داخلي اين كشور وتشديد حملات رسانه‌هاي مصر عليه جنبش‌هاي جهادي فلسطين جايگاه حماس را در منطقه وداخل فلسطين اشغالي به‌شدت تنزل داده است.

اندكي پس از اين كودتا بود كه وزير خارجه آمريكا براي ششمين‌بار طي 6 ماه گذشته وارد فلسطين اشغالي شد وطرح خود را به رهبران فلسطين ورژيم اسرائيل ارائه داد. هر چند كه تشكيلات خودگردان فلسطين به رياست محمود عباس شرط بازگشت به مذاكرات را توقف شهرك‌سازي دانست اما اندكي بعد محمود عباس از مواضع قبلي خود عقب‌نشيني كرد. بنيامين نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي اعلام كرد كه مذاكرات صلح ارتباطي به ادامه شهرك‌سازي ندارد وتنها با آزادي حدود 110 اسير فلسطيني موافقت كرد.

بازگشت فلسطينيان به روند بيهوده مذاكرات با اعتراض گسترده ملت فلسطين مواجه شده زيرا ساكنان كرانه غربي و نوار غزه همزمان با آغاز مذاكرات دست به تظاهرات گسترده‌اي زدند. از سوي ديگر تعيين مارتين انديك سفير سابق آمريكا در تل‌آويو به عنوان نماينده آمريكا در خاورميانه به اين مفهوم است كه آمريكا تلاش مي‌كند تا رژيم صهيونيستي را از انزواي سياسي خارج كند.

مارتين انديك يكي از مدافعان سر‌سخت رژيم صهيونيستي است كه با مقامات اين رژيم روابط كاملا گرم و آشكاري دارد. به‌همين دليل پيش‌بيني مي‌شود مذاكرات آينده بار ديگر به سرنوشت مذاكرات قبلي دچار خواهد شد و دو طرف از اين مذاكرات تكراري نتيجه‌اي نخواهند گرفت.

در ادامه مقاله امروز روزنامه رسالت را به قلم محمد كاظم انبارلويي، با عنوان«جنبش دانشجويي و بازخواني فتنه 88» می خوانید:

دانشجويان چشم‌ بيدار دفاع از مرزهاي فكري و عملي انقلاب اسلامي هستند. دانشجويان جزء افسران و سربازان خط مقدم نبرد نرم با استكبار و استبداد جهاني و در راس آنها آمريكا و صهيونيسم بين الملل هستند.

يكي از نكات كليدي كه در ديدار يك‌شنبه گذشته دانشجويان با رهبر معظم انقلاب اسلامي مطرح كردند موضوع فتنه 88 و محكوم كردن تبهكاران يك جريان سياسي در همگرايي با دشمن بود.

در اين نشست دانشجوياني كه به نمايندگي از دوستانشان سخن مي‌گفتند روي 3 نكته تاكيد كردند.
1- محكوم كردن فضاسازي برخي جريان‌ها براي تطهير فتنه‌گران
2- انتقاد از فرصت‌سوزي و ظلم عظيم به انقلاب و نظام و مردم در جريان فتنه سال 88
3- اثبات مجدد سلامت نظام انتخاباتي كشور در انتخابات خرداد 92 و روشن شدن دروغ‌هاي عناصر فتنه‌گر

مقام معظم رهبري نيز در تاييد اين ديدگاه تحليلي، فرمودند؛"برخورد فتنه‌گران در انتخابات 88 نانجيبانه بود آنان با قانون‌شكني كشور را به لبه پرتگاه مي‌بردند"آنچه در اين نشست مورد دقت مقام معظم رهبري و دانشجويان قرار گرفت بازخواني فتنه 88 و بازنشر عبرت‌هاي آن بود.

چهار سال از فتنه سال 88 مي‌گذرد. حضور مردم و نخبگان سياسي وسط معركه نبرد نرم دشمن يك مانور براي آمادگي جهت صيانت از نظام و انقلاب بود. در اين مانور، امنيت و اقتدار ملي كه مورد تاراج سرويس‌هاي امنيتي و جاسوسي دشمن قرار گرفت، هوشمندانه بازسازي شد.

آنان كه اسير فريب و نيرنگ دشمن بودند. آنان كه گرفتار بخل و حسد و لجاجت بودند. آنان كه مست شيفتگي جاه و مقام بودند،‌نتوانسته با مردم و نخبگان همراهي كنند. بانگ بيدار باش رهبري هم آنها را از خواب غفلت بيدار نكرد. لذا به عنوان اسير سر از خيمه دشمن در آوردند و هنوز هم حاضر نيستند دست از لجاجت بردارند و از مردم عذرخواهي كنند.

هوشمندي رهبري معظم انقلاب باعث شد جريان فتنه از جريان اصلاحات جدا انگاشته شود تا انبوه كساني كه فريب‌سران فتنه را خورده‌ بودند به دامن انقلاب برگردند. اين راهبرد نقشه‌هاي شوم دشمن براي راه انداختن يك جنگ داخلي و نبرد خياباني را بر باد داد.
يك باره پشت سران و اهل فتنه خالي شد. آنها ماندند و يك كارنامه سياه پر از خيانت و شرارت!

ملت مسير خود را طي كرد و اعتنايي به سران روسياه فتنه نكرد و در قيام تاريخي 9 دي با فريادهاي خشمگين از آنان عبور كرد و خود را به دامنه‌هاي پيشرفت‌هاي شگفت‌انگيز و ركوردهاي حيرت‌انگيز رساند.

امروز ملت نيك مي‌داند جريان رسانه‌اي صهيونيسم بين‌الملل در پيوند با رسانه‌ها، گروه‌هاي معاند و برانداز و پول‌هاي بي‌حساب و كتاب شيوخ مرتجع عرب يك خط آتش عليه نظام پديد آورده‌اند و در اين آتش‌افروزي هدف واقعي و سيبل اصلي آنان عمود خيمه اسلام و انقلاب يعني ولايت فقيه است.

اين جريان پليد  بده بستان‌هايي در داخل ، با سرويس‌هاي امنيتي و جا سوسي دشمن دارد. لذا بايد يك چشم بيدار، اين جريان را رصد كند و در وقت خود به كمين بنشينند و ضربه خود را وارد كنند. اين چشم بيدار كسي جز جنبش دانشجويي نيست. امروزهاي سخن از انتقال مسالمت‌آميز قدرت است. مردم با راي هوشمندانه خود نهال امنيت و اقتدار ملي را آبياري كردند. نهادهاي امنيتي بايد مراقب اين جريان پليد باشند.

راهبرد اصلي اين جريان پليد و تبهكار بر حسب آنچه كه از طراحي پيام‌هاي سياسي آنها بر مي‌آ‌يد دو چيز است.
1- فعال كردن شكاف‌هاي قومي، مذهبي، سياسي براي راه ‌انداختن جنگ داخلي
2- فعال كردن هسته‌هاي ترور و كشتارهاي خونين

كارنامه سه دهه گذشته انقلاب اسلامي نشان داده است مردم در مقابله با اين راهبرد هميشه پيروز بوده‌اند و امروز ملت ايران در اوج اقتدار ملي و دولت ايران در اوج كارآمدي و مشروعيت است.

لذا اتاق جنگ استبداد و استعمار جهاني اكنون در حال عملياتي كردن اين دو ر اهبرد در جهان اسلام است. امروز مصر در آتش اختلاف و شكاف‌هاي قومي، سياسي و مذهبي مي‌سوزد. امروز سوريه و عراق در آتش صدور تروريسم از سوي غرب مي‌سوزند. غرب امروز براي حفظ امنيت رژيم صهيونيستي به اين نتيجه رسيده است كه خط مقاومت و جهاد را كور كند و كشورهاي اسلامي را كه به بركت بيدراي اسلامي لايه اول استبداد و استعمار را از كشورهاي خود بيرون كرده به خود مشغول دارد.

رفتار سياسي نخبگان و گروه‌ها،‌ فعالان سياسي در انتخابات 92 نشان داد ملت از فتنه 88 عبور كرده  و حوادث عبرت‌آموز آن را در تجربه و حافظه سياسي خود ذخيره كرده است. لذا آزادترين، سالم‌ترين، قانونمندترين،‌آرام‌ترين واخلاقي‌ترين انتخابات با همت و هوشمندي رهبري انقلاب برگزار شد. همان رهبري كه در مهار و كنترل جنگ نرم در انتخابات قبلي تجربه شگفت‌انگيزي از مديريت بحران به جاي گذاشت.

رقبا پس از اعلام نتايج رقابت را پايان يافته اعلام كرده و رفاقت‌ها را با تبريك به فرد منتخب آغاز كردند. جشن ملي پيروزي ملت در انتخابات برگزار شد اكنون در آستانه روز جهاني قدس ملت يك پارچه و يكصدا با اعلام پيروزي در جنگ نرم عليه نقشه‌هاي شوم آمريكا مي‌روند تا در مسير اصلي حركت انقلاب مواضع ضد صهيونيستي و ضد استكباري خود را با صداي بلند به جهانيان اعلام كنند.

معتقدم سر و صداي جنگ داخلي و شرارت تروريسم در دنياي اسلام هم به بركت بيداري اسلامي به زودي فروكش خواهد كرد. ملت‌ها دوباره  بر حسب وصيت امام خميني (ره) بنيانگذار جنبش‌هاي رهايي بخش اسلامي، در يك صف در برابر صهيونيسم بين‌الملل و مظالم آمريكا،خواهند ايستاد.

ترفندها و نقشه‌هاي دشمني به زودي و به سرعت نقش بر آب خواهد شد و قدرت عنكبوتي استكبار به بركت هوشياري ملت‌ها رو به تلاشي خواهد رفت.

هيچ نيرويي نمي‌تواند در اراده پولاديني كه امام (ره) در مشت‌هاي گره كرده ملت‌ها عليه استبداد جهاني پديد آورد خلل به وجود آورد. اين اراده اكنون توسط مقام معظم رهبري انقلاب اسلامي هدايت و مديريت مي‌شود و به زودي آثار و نتايج خود را در تحولات منطقه و بيداري اسلامي نشان خواهد داد.
 
محمد صفري در مطلبی با عنوان«كاسه ليسان داغ‌تر از آش!»با انتقاد از تندروی های برخی اصلاح طلبان افراطی ،برای ستون سرمقاله امروز روزنامه سیاست روز نوشت:

پنداري اصلاح‌طلبان، همانهايي که فتنه ۸۸ را باعث و باني بوده‌اند، دوباره قصد دارند با افراط‌گري‌هاي خود چالشي را براي دولت آينده درست کنند.مواضع و سخنان و تحليل‌هاي روزنامه‌اي اين طيف سياسي حال و هواي تندروي‌هاي زمان دولت اصلاحات را به مشام مي‌رساند.

شخصيت‌هايي که در آن زمان هر کدام به نوعي آتش‌بيار معرکه بودند و روزنامه‌هايي که به آلوده کردن فضاي سياسي دامن مي‌زدند. انگار يادشان رفته است که همان‌ها ۱۸ تير را آفريدند و از کاه کوه ساختند و با تيتر درشت نوشتند، «کوي دانشگاه تهران به خاک و خون کشيده شد.» و اکنون کاسه داغ‌‌تر از آش شده‌اند و داعيه ‌مادري سر داده‌اند که ويرانه تحويل آقاي روحاني خواهد شد و خودرا آن‌گونه ولايت‌پذير و ولايت‌مدار نشان مي‌دهند که يادشان رفته است اصلا گوش نمي‌دهند به توصيه‌هاي رهبري که بارها گفت، عملکرد خوب و بد دولت را با هم ببينيد.

به يادتان مي‌آورم که حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در ديدار اعضاي هيأت دولت در پنجمين روز ماه مبارک رمضان با ايشان با اشاره به تلاش برخي مخالفين، رسانه‌هاي خارجي و برخي‌ها در داخل براي ناديده گرفتن تلاش‌هاي دولت افزودند: «بعضي حتي کارهاي ملموس دولت را نيز انکار مي‌کنند اما مهم اين است که تلاش‌ها و زحمات انجام شده در فضاي عمومي کشور بيان و ثبت شود.»

و پس از آن، پيروزي حسن روحاني در انتخابات را پيروزي خود مي‌دانيد و جناح مقابل را متهم به مصادره آن مي‌کنيد. اگر کمي سياست داشتيد اين پيروزي را پيروزي خود نمي‌پنداشتند و ديگري را متهم به مصادره به خاطره هزيان‌گويي ناشي از شکست سنگين در انتخابات ارزيابي نمي‌کرديد، که اگر چنين بود جناح مقابل هم مانند شما جرزني مي‌کرد و ۱۸ميليون راي را به حساب نمي‌آورد. همان کاري که شما در ۲۲ خرداد ۸۸ کرديد.

شايد يادتان رفته است. يادآوري مي‌کنم که رفتارهاي ساختار‌شکنانه اصلاح‌طلبان مانند اهانت به مقدسات، اعلام حاکميت دوگانه و تحصن در مجلس، اعتراض غير قانوني به انتخابات رياست جمهوري و ادعاي تقلب، تمکين نکردن به توصيه‌ها و درخواست‌هاي رهبري، عاشوراي ۸۸ و چندين اقدام ديگر شما را چه مي‌توان ناميد؟

اگر اينها افراط نباشد، پس افراط را شما برايمان معني کنيد!
شما افراط‌گرايان اصلاح طلب يا اصلاح طلبان افراطگرا اگر در همين انتخابات گذشته کانديداي اصلي‌تان شکست مي‌خورد باز هم قصد داشتيد همان فضاي فتنه ۸۸ را درست کنيد، اما خودتان فهميديد که نامزد شما جايگاهي ندارد و اگر اکنون نگران برخي افراد و شخصيت‌هاي افراطي اصلاح طلبي هستيد که يا در زندان، دوران محکوميت خود را سپري مي‌کنند يا در حصر خانگي با احکام قانوني هستند، به اين جمله رهبر انقلاب که همين دو روز گذشته در ديدار دانشجويان با ايشان بيان کردند، توجه کنيد، «در جلسات خصوصي مي‌گويند تقلبي رخ نداده بود، پس چرا کشور را دچار آن ضايعات کرديد و به لبه پرتگاه برديد در فتنه اگر خدا کمک نمي‌کرد و مردم به جان هم مي‌افتادند، مي‌دانيد کشور به چه روزي مي‌افتاد؟»

آقايان اصلاح طلب تندرو که تصور مي‌کنيد با انتخاب روحاني، جان گرفته‌ايد، اگر مي‌گوييد اصولگرايان مي‌خواهند مصادره کنند دولت اعتدال را، آنگاه حسين شريعتمداري، حسين الله‌اکرم، روح‌الله حسينيان، روحيم‌پور ازغدي و ... را به وزارت برسانند، (که البته هيچ يک از اين افراد داعيه‌ وزارت هم ندارند)، شايد توقع داشته و داريد که آقاي روحاني، عبدالله نوري را وزير کشور کند و عطا الله مهاجراني را هم وزير ارشاد. باب ميلتان هست؟ تاج‌زاده چطور؟! به درد وزارت علوم مي‌خورد؟

معاون اولي را هم به آقاي ... بدهيد.
آقايان اصلاح طلب افراطي، شما را به سخني ديگر از رهبر انقلاب ارجاع مي‌دهم، «مساله اصلي در فتنه ۸۸ قانون‌شکني و رفتار غير نجيبانه جماعتي بود که مقابل قانون ايستادند و به ايران خسارت زدند. چرا مدعيان تقلب براي مواجهه با مساله، اردوکشي خياباني کردند؟ چرا عذرخواهي نمي‌کنند؟»

سران کنوني شما اصلاح طلبان، آنقدر غرور و تکبر نابجا دارند که حتي از يک عذرخواهي هم دريغ مي‌کنند که هيچ، اصرار بر درستي رفتار و کردار خود از انتخابات ۸۸ تاکنون هم دارند و اکنون اين پيروزي را پيروزي گفتمان خود مي‌دانند. تحليل شما درست که نيست، ناصواب است. شعار اعتدال آقاي روحاني به کجاي شما افراط‌گرايان و کشور را به فتنه‌کشان، مي‌خورد که آن را به خود مي‌چسبانيد؟ اکنون با اين گفتماني که شما به راه انداخته‌ايد بيم آن مي‌رود که اعتدال را به افراط بکشانيد، که گمان مي‌رود هدفتان هم همين است.

کشور چارچوبي دارد و قانون، همه از جمله شما مدعيان دلسوزي براي کشور و مردم بايد به آن تمکين کنيد ولاغير. حال چه شده است که اينقدر مردم مردم مي‌کنيد؟! و سنگ آنها را به سينه مي‌زنيد. اگر خيلي نگران مردم هستيد، عقلانيت و درايت به خرج دهيد و آتش بيار معرکه نشويد. همين کفايت مي‌کند.شما سنگ خود را به سينه مي‌زنيد. نگران کابينه و مردم و اوضاع اقتصادي کشور هم نيستيد.

شما مترصد فرصتي هستيد تا به قول خودتان فضاي باز براي تنفس داشته باشيد که بار ديگر کشور را به آشوب بکشيد. خودتان بنشينيد و نگاه کنيد در اين چند ساله چه گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي در کشور ايجاد چالش و فتنه کرده‌اند؟ اصولگرايان بوده‌اند يا اصلاح‌طلبان!
انصاف داشته باشيد.

اخلاق سياسي را رعايت کنيد و فضا را هم غبار‌آلود نکنيد. رهبر معظم انقلاب هم بارها در سخنانشان فرموده‌اند که راه بازگشت هست. همين سخن دو روز پيش ايشان فکر مي‌کنيد از براي چيست؟ هنگامي که مي‌گويند «چرا عذرخواهي نمي‌کنيد؟»
آقاي روحاني هم به اندزه كافي كه حتي بيشتر از آن چه شما تصورش را مي‌كنيد درايت دارد و هوشيار است كه چه كند.نيازي به توصيه‌هاي من و شما هم ندارد.

روزنامه جمهوری اسلامی (چهارشنبه) ستون سرمقاله خود را به تحلیل مقاله‌ اخیر "مارتين اينديك"، سفير سابق آمريكا درباره جدی شدن خطر شیعیان برای اسرائیلی ها ،با عنوان «آرمان فلسطين و تهديد جديد»اختصاص داد:

بسم‌الله الرحمن الرحيم
مارتين اينديك، سفير سابق آمريكا نزد رژيم صهيونيستي كه يك يهودي استراليائي تبار است و تا معاونت وزارت امور خارجه آمريكا ارتقاء مقام يافت و اكنون نماينده واشنگتن در حل و فصل مسائل خاورميانه است و هدايت مذاكرات سازش اعراب با رژيم صهيونيستي را برعهده دارد، با انتشار مقاله‌اي در روزنامه اسرائيلي هاآرتص ضمن تحليل ابعاد جنگ 33 روزه ارتش رژيم صهيونيستي عليه حزب‌الله لبنان نوشت:

"شيعه كه بنيان اصلي مقاومت در برابر اسرائيل را تشكيل مي‌دهد، اكنون به خطري جدي براي اسرائيل تبديل شده است بطوري كه در جنگ 33 روزه، اسرائيل عليرغم برخورداري از برتري نظامي از تمام كشورهاي عربي نتوانست بر حزب‌الله و حاميان آن غلبه كند. به همين دليل، بايد در جستجوي ايجاد عاملي برآئيم كه بتواند اين قدرت را مهار كند."

عامل قدرتمندي كه بتواند شيعه را مهار كند، از نظر مارتين اينديك، جبهه افراطي تكفيري و سلفي بود كه به قول خود او از جنس مسلمانان و مردم منطقه است و با نام اسلام آنهم با تكيه شديد بر دين مي‌تواند مقاومت را سرگرم كند و با خنثي ساختن و هدر دادن توان و امكانات متعلق به جبهه ضد اسرائيلي، زمينه را براي فرار رژيم صهيونيستي از خطر جبهه مقاومت فراهم نمايد. اين پيشنهاد كارشناسانه مارتين اينديك، كه ضمناً عضو لابي آيپك نيز هست، مقبول سران صهيونيسم بين الملل و رژيم صهيونيستي واقع شد و مقدمات اجرائي شدن آن به سرعت فراهم گرديد.

با پيروزي انقلاب‌هاي مردمي در تونس، مصر، ليبي، يمن و گسترش دامنه انقلاب به بحرين، عربستان، اردن، مراكش، امارات و ساير شيخ‌نشين‌هاي خليج فارس رسانه‌هاي رژيم صهيونيستي هشدار دادند كه اين انقلاب‌ها كاملاً مردمي هستند و اولين پيامد آنها به خطر افتادن اسرائيل خواهد بود.

بنابر اين، طرح وارد ساختن افراطيون سلفي و تكفيري به صحنه بايد هرچه زودتر به مرحله عملي برسد و كاربردي‌ترين شكل آن اينست كه افراطيون در كشورهاي انقلاب شده بر موج‌هاي به راه افتاده سوار شوند و انقلاب‌ها را از مسير اصلي منحرف نمايند و سوريه نيز كه بخشي از خط مقدم جبهه مقاومت را تشكيل مي‌دهد، به دست افراطيون بيافتد.

طرح صهيونيستي وارد ساختن افراطيون سلفي و تكفيري به صحنه انقلاب‌هاي منطقه خاورميانه عربي و شمال آفريقا، امتيازات متعددي دارد كه صهيونيست‌ها و حاميان غربي و عرب آنها بشدت به آنها نيازمند هستند. اين امتيازات اينها هستند:

1- موج سواري افراطيون سلفي و تكفيري موجب بدنام شدن اسلام و انقلاب‌هائي كه با مايه‌اي از اسلام همراه هستند مي‌شود و اين بدنامي زمينه را براي مقابله گروه‌هاي سكولار با انقلابيون فراهم مي‌سازد و در نهايت، سرنوشت انقلاب‌ها به جنگ‌هاي داخلي و اختلافات قومي و طايفه‌اي گره مي‌خورد و انقلابيون زمين گير مي‌شوند. مصر و تونس، اكنون دچار چنين وضعيتي هستند.

2 - جهان اسلام به جاي آنكه به خيزش‌هاي قوي‌تر و يكسره كردن كار ساير ديكتاتورهاي مسلط بر كشورهاي اسلامي فكر كند، گرفتار حل مشكل اختلافات مذهبي خواهد شد و تمام امكانات خود را مصروف اين امر خواهد كرد. در نتيجه فرصتي و امكاني براي اينكه مسلمانان به دشمنان خود از جمله ديكتاتورها و رژيم صهيونيستي بپردازند باقي نمي‌ماند.

3 - خط مقدم جبهه ضد صهيونيستي و نيروهاي مقاومت براي مقابله با افراطيون هزينه خواهد شد و با تحليل رفتن امكانات و نيروها و هدر رفتن فرصت‌هاي مقاومت، تهديد بالفعلي كه متوجه رژيم صهيونيستي است از بين خواهد رفت و يا حداقل به حالت بالقوه درخواهد آمد.

4 - از رهگذر مشغول شدن ملت‌ها به جنگ‌هاي قدرت و احياناً جنگ‌هاي داخلي، فرصتي پيش مي‌آيد تا ديكتاتورهاي حاكم بر كشورهاي اسلامي با توسل به ابزارهاي تبليغاتي عليه انقلاب‌هاي ناشي از بيداري اسلامي و بهار عربي سم‌پاشي كنند و در همان حال بهانه‌هائي براي سركوب جنبش‌هاي داخلي در كشورهاي خود به دست بياورند.

5 - قدرت‌هاي استعماري غربي به ويژه آمريكا، انگليس و فرانسه نيز با استفاده از اين فرصت، از يكطرف سلاح‌هاي خود را به سران مرتجع و ديكتاتور منطقه مي‌فروشند و اقتصاد ورشكسته خود را نجات مي‌دهند و از طرف ديگر هر طور كه بخواهند براي مهره چيني در حكومت‌هاي جديد كشورهاي انقلاب شده اعمال نظر مي‌كنند.

6 - بالاترين سود در اين ميان نصيب صهيونيست‌ها مي‌شود كه مي‌دانند ضربه اصلي از ناحيه انقلاب‌هاي منطقه به اسرائيل وارد خواهد شد ولي با ورود سلفي‌ها و تكفيري‌ها به صحنه، فرصتي براي دور ساختن خطر از خود به دست مي‌آورند و براي آينده به تضمين‌هائي خواهند رسيد.

اينكه رهبران اخوان‌المسلمين مصر اعلام كرده‌اند صحنه گردان اصلي حوادث اخير اين كشور و كودتاي ارتش عليه رئيس‌جمهور مرسي، رژيم صهيونيستي است، ‌واقعيتي است كه تمام شواهد بر آن گواهي مي‌دهند. متأسفانه اخواني‌هاي مصر بسيار دير متوجه اين واقعيت شده‌اند و در طول يكسال حاكميت خود حتي به گسترش نفوذ رژيم صهيونيستي در مصر كمك نيز كردند.

اكنون با توجه به شرايط ويژه منطقه خاورميانه عربي، آرمان فلسطين در آستانه روز قدس از حساسيت ويژه‌اي برخوردار است. شايد فوري‌ترين اقدام اين باشد كه انقلابيون جهان عرب با حمايت نخبگان جهان اسلام براي خنثي ساختن طرح صهيونيستي ورود افراطيون سلفي و تكفيري به صحنه سياسي جهان عرب و اسلام چاره‌اي بيانديشند.

 درحال حاضر، صهيونيست‌ها از افراطيون سلفي و تكفيري به عنوان ابزار كارآمدي كه در چارچوب منافع رژيم صهيونيستي و آمريكا عمل مي‌كنند، بهره مي‌برند. هر چند سران افراطيون از اين واقعيت تلخ خبر دارند و با آگاهي مرتكب اين خيانت مي‌شوند ولي بسياري از افراد بدنه اين جريان، فريب خورده‌اند و ناآگاهانه به اين دام افتاده‌اند.

فوري‌ترين اقدامي كه مي‌توان براي فلسطين در آستانه روز قدس امسال انجام داد اينست كه مسلمانان براي زدودن آفت افراطيون سلفي و تكفيري از پيكر جهان اسلام تلاش نمايند. اين، يك تهديد براي اسلام،‌ عليه تمام مسلمانان و تهديد جديدي عليه آرمان فلسطين است، آرمان مقدسي كه قاطبه مسلمانان اعم از شيعه و سني آن را مسأله اول خود مي‌دانند و همانگونه كه امام خميني بارها فرمودند درصورتي كه وحدت داشته باشند به راحتي مي‌توانند فلسطين و قدس عزيز را از سلطه غده سرطاني صهيونيسم آزاد نمايند.

در انتها یادداشتی از محسن جلال پور(عضو هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران) را با عنوان«استراتژي‌هاي مكمل جنبش مدني ضد تحريم»منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید:

مروري كوتاه بر تاريخ پر فراز و نشيب ايران نشان مي‌دهد كه ايستادگي مقابل بيدادگري و دفاع از حق از جمله خصائل مردم اين سرزمين بوده است؛ خصلتي كه هيچ‌گاه در برابر قدرت و خشونت و سبعيت دشمنان اين مرز و بوم از خاطر مردمانش نرفته است و همچنان نيز ادامه خواهد داشت.
اين برهه از تاريخ نيز براي ايرانيان مستثني از گذشته‌هاي پرتلاطم نيست. امروز نيز ايرانيان فهيم، صلح‌دوست و با فرهنگ در عين پافشاري بر تعامل با ديگر مردمان و سرزمين‌ها حاضر نيستند ذره‌اي از حقوق انساني، قانوني و عرفي خود در بهره‌مندي از مواهب طبيعي و دستاوردهاي دانش بشري كوتاه بيايند. هر چند كه اكنون نيز ظالمان و زور‌گويان از تبار ستمگران پيشين همچنان بر خوي و منش جابرانه خود پاي مي‌فشارند و با دستاويز قرار دادن بهانه‌اي موهوم و با اعمال محدوديت‌هاي مختلف در حوزه فناوري، تجارت، مسافرت و... به دنبال منزوي كردن ملت ايران و وادار ساختن آنان به دست شستن از حقوقشان هستند.

در اين مسير نيز تمامي ادعاها و قوانيني را كه عمدتا خود مبدع و مصوب آنها بوده‌اند، ناديده انگاشته و با ايجاد محدوديت‌هاي بانكي، دستيابي بيماران ايراني را به دارو، تجهيزات پزشكي و... با مشكل مواجه ساخته‌اند. با وجود تمام اين ناجوانمردي‌ها و پيامدهايي كه از محل چنين رفتارهايي گريبانگير مردم بزرگوار ايران شده است؛ اما اين ملت بزرگ و ريشه‌دار باز هم براي احقاق حقوقشان در پي استفاده از مدني‌ترين و آرام‌ترين روش‌ها هستند و قصد دارند با تشكيل كمپين‌هاي ضدتحريم، وجدان ملت‌هاي آزاده جهان و فطرت‌هاي انسان‌هاي پاك‌نهاد را مخاطب قرار دهند تا از عمق ظلمي كه دولت‌هايشان به ملتي كه تنها گناهش پافشاري بر حقوقش است، آگاه سازند.

 گذشته از بايستگي و شايستگي اين حركت، نكته ديگري كه در كنار اين اقدام و حركات مشابه آن بايد مورد توجه قرار گیرد، مسووليت و وظيفه‌اي است كه دولتمردان خود ايران در قبال معيشت و اقتصاد كشور در دوران تحريم بر عهده دارند. واقعيت اين است كه معضلات اقتصادی كه تاكنون عارض كشور شده‌است، اگر چه عمدتا بر اثر فشار تحريم‌ها سر باز كرد، اما ریشه در مشکلات ساختاری اقتصاد دولتی و نفتی ایران دارد.

 حتی می‌توان گفت که بخش نفتی تحریم‌ها، باعث اجبار دولت به کنکاش در اموری شده است که درسال‌هاي پس‌از 84مورد غفلت قرار گرفت. مشکل حاد بیماری هلندی در اقتصاد ایران نه تنها ربطی به تحریم‌ها ندارد، بلکه بیراه نیست اگر بگوییم، تحریم‌ها باعث تغيير مسير درجهت حل اين مساله شده‌است.

از این‌رو است که بايد درکنار و همزمان با تلاش برای رفع تحریم‌ها باید برای افکار عمومی ایرانیان روشن کرد که علت عمده مصائب اقتصادی ما اتکای بی‌اندازه بر ثروت زیرزمینی متعلق به نسل‌های آینده به جای سرمایه‌گذاری در امور زیربنایی است.

ما باید شهامت بیان این واقعیت را به ملت بزرگ ایران داشته باشیم که برگشت به دوران رویایی سفرهای ارزان به سواحل مدیترانه و خرید کالاهای مصرفی روز دنیا با بهای نازل به پایان رسیده است و حتی اگر در صورت برداشته شدن تحریم‌ها و افزایش فروش نفت درآمد ارزی کشور مجددا به سطوح قبلی افزایش یابد، روا ندارند که این ثروت ملی فرانسلی خرج رفاه ساختگی صرفا یک یا دو نسل شود.

این یک واقعیت است که اگر در قالب تشکیل کمپین مردمی ضد تحریم به دنبال نقش‌آفرینی‌های بیشتر برای نهادهای مدنی و غیردولتی در عرصه‌های مختلف از جمله حوزه بین‌المللی هستیم، باید با ایجاد تغییراتی بنیادین در اقتصادمان بسترهای لازم را برای حضور و فعالیت مردم فراهم آوریم. تجربه نیز نشان داده که هرزمان دولت به فعالان بخش خصوصی به‌عنوان نمایندگان مردم در اقتصاد اعتماد کرده، نتایج بسیار مثبتی در راستای برقراری ارتباط با سایر ملت‌ها و خنثی‌سازی تهدیدات دشمنان نصیب شده است. اقدامات درخور توجه بخش خصوصی کشور طی دو سال اخیر در خنثی سازی تحریم‌ها، نمونه‌ای از این موفقیت‌ها است.

در همین راستا و از منظر اقتصادی نیز شاید درکنار ارائه پیشنهاد و راهکار برای برداشته شدن تحریم‌ها که همگی با  آن همداستان هستیم، واجب باشد با استفاده از ظرفیت علمی موجود در کشور به ارائه پیشنهادهایی در راستای بنیان‌گذاری اقتصاد ملی و مقاومتی بپردازیم.
موارد ذیل را می‌توان به عنوان سرخط این پیشنهادها مورد بررسی قرار داد:

- برنامه‌ریزی برای کوچک کردن بدنه اجرایی دولت؛
- محدود کردن برداشت سالانه از ثروت فرانسلی زیرزمینی و شناور سازی نرخ ارز؛
- واقعی‌سازی و همگن‌سازی قیمت تمامی حامل‌های انرژی بر پایه قیمت نفت خام فوب خلیج فارس؛
- تغییر قوانین مالیاتی وحسابداری به منظور محاسبه صحیح هزینه استهلاک دارایی‌های شرکت‌ها  و عدم شناسایی سود واهی و تقسیم آن برای سال‌های متمادی؛
- کاهش قابل توجه تمامی تعرفه‌های وارداتی؛
- استقلال بانک مرکزی و ایجاد سقف برای خلق پول؛
- حذف حداکثری قوانین تا حد امکان؛
- کاهش برداشت و تولید و فروش نفت خام به حداقل میزان ممکن و هزینه کرد؛
- واگذاری مدیریت و نه فقط قسمتی از سهام شرکت‌های دولتی به بخش خصوصی (نه شبه خصوصی یا نهادها) و اجازه ورشکستگی شرکت‌ها.


برچسب ها: باشگاه ، شبانه ، مقاله ، روزنامه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار