شعر دفاع مقدس/

"قصه مادر بزرگ"

حميد شرفي شاعر متعهد اهل يزد به مناسبت هفته دفاع مقدس شعري را با عنوان «قصه مادربزرگ» سروده است.

به گزارش خبرنگار ويژه‌نامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، حميد شرفي شاعر متعهد اهل يزد شعري را با عنوان "قصه مادربزرگ" و با حال و هواي دفاع مقدس سروده است.


رقصيده‌اي ميان بلم با سكوت رود
با گريه‌هاي يخزده‌ي  شمع يادبود
با نيلي هميشگي آسمان شب
نزديك نخلهاي بلندي كه سر به دود....


اما كجاست گرمي خون و زمين و تو
نجواي شاعرانه‌ي شليك و مين و تو
ديگر كجاست نعره شبهاي «يا حسين(ع)»
مجنون ترين جزيره و فتح المبين و ... تو


اينجا هميشه قامت انسان ستاره نيست
اينجا هميشه صورتتان ماهپاره نيست
اين نسل گريه‌هاي خدا را نديده است!
حتي فضاي گوشه ي چشم و اشاره نيست


اينها نخوانده‌اند چه در دشت غم گذشت
سرها به روي نيزه بجاي عَلَم گذشت
اينها نخوانده‌اند كه تا عاشقي كنند
اينها نديده‌اند كه بر خون بلم گذشت


يادش بخير! حمله‌ي وحشي گرگ بود
ايران به دست شيريلاني سترگ بود....
حالا...!؟ فقط دو كوچه كه مانده به نامتان!؟   
... انگار زنگ قصه‌ي مادربزرگ بود


حالا فقط ضيافت صدآفرين شديد!
سكوي انتحاري اهل زمين شديد
در خاطرات مبهم اين نسل سوخته
باور كنيم اين كه شما نقطه چين شديد؟؟


انتهاي پيام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
جهادگر
۲۱:۳۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
شعر زیبایی بود متشکرم
آخرین اخبار