اندیشکده تحقیقات استراتژیک منطقه‌ای قاهره تحليل کرد:

تحقق آرمان پوشالي "صلح و امنیت" از راه جنگ/ 10 دليل و چرايي آغاز جنگ علیه سوریه

اندیشکده تحقیقات استراتژیک منطقه‌ای قاهره در گزارشي در خصوص رويکرد امريکا در قبال سوريه نوشت: در حال حاضر برداشت هاي متفاوتي از مانور سياسي آمريكا در خصوص مسئله سوريه و اهداف واشنگتن از كوبيدن طبل جنگ سوريه در جهان به گوش مي رسد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، در اين گزارش آمده است: براين اساس برداشت هاي متفاوتي از دلايل و چرايي آغاز سناريوي جنگ علیه سوریه وجود دارد که برخي کارشناسان دلایل آغاز و هدایت "بحران سوريه" را چنين مي شمارند:
1) فراهم كردن منابع انرژی براي ایالات متحده؛
2) ایجاد هرج و مرج کنترل شده به منظور کنترل منطقه خاورمیانه و تحركات آينده؛
3) حفظ منافع نزدیک ترین متحد منطقه اي ایالات متحده،یعنی اسرائیل؛
4) استفاده از سوریه به عنوان یک "ماشه" به منظور گسترش شعله جنگ منطقه ای و پس از آن جنگ جهانی؛
5) جلوگيري از افول جايگاه رئیس جمهور آمریکا در تعاملات منطقه اي و جهاني؛
6) تلاش براي کنترل موثر تر و بیش تر بر چین و کشورهای اروپایی، که به تامین منابع انرژی خود از خاورمیانه وابسته مي باشند.
7) اشغال سوریه به منظور ضربه زدن به دشمن ایالات متحده در منطقه يعني ایران؛
8) تضمین قرارداد هاي صنعت دفاعی آمریکا 
9) تحریک و بهبود اقتصاد راکد آمریکا از طریق هزینه های نظامی؛ 
10) منحرف کردن افكار عمومي از بیکاری، فقر و شکست هاي سیاست خارجی ایالات متحده، و توجیه اقدامات سازمان های اطلاعاتی در مورد نظارت بر مردم آمريكا و غيره...
برای روشن کردن اهداف واقعی واشنگتن از تشدید تنش ها در داخل سوریه با وجود نظرات مختلف کارشناسان ،نباید بر روی سخنان باراک اوباما   به طور جدي مانور داد.
به تصور ما رئیس جمهور  و نه پنتاگون و نه ژنرال های آمریکایی در میدان جنگ ... هیچ درک درستی از طرح کلی جنگ سوریه ندارند. در جلسات اخیر کنگره آمریکا، ژنرال چهار ستاره آمريكايي مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش، در پاسخ به سوال سناتور باب كوركر، در مورد "آنچه که واشنگتن از جنگ سوریه مي خواهد" اظهار داشت: من نمی توانم جواب بدهم اينكه ما از جنگ سوريه چه مي خواهيم يا در پي چه چيزي مي باشيم".

***  تحقق آرمان پوشالي "صلح و امنیت" از راه جنگ
نويسنده مقاله ، سه هدف اصلی را براي "پروژه جنگ سوریه" براي واشنگتن بر مي شمارد:
الف) هموار کردن راه تهاجم به منافع و مرزهای روسیه؛
ب) ایجاد شرایط برای شروع جنگ جهانی سوم؛
ج) حفظ سیستم ارزي " دلار نفتي".
واقعیت اين است که "سوریه" صرفا برنامه تهاجمی واسطه اي واشنگتن در هدف قرار دادن "ايران" مي باشد. پس از سوریه، هدف بعدی تجاوز به ایران مي باشد و پس از ایران، تجاوز تا مرزهای جنوبی روسیه ادامه خواهد داشت.
در توجيه هدف دوم استراتژیک، توجه داشته باشيد كه نويسنده از كلمه "شروع" جنگ جهانی سوم نام نمي برد بلكه ، "ایجاد" شرایط برای شروع آن را مطرح مي کند! چرا كه ایالات متحده اكنون به جنگ جهانی سوم نيازي ندارد اما در آینده نزدیک براي آمريكا مهم مي باشد.
 
*** جنگ راهي برای بي اثر كردن بدهی ها
چرايي تلاش واشنگتن براي يك جنگ جديد نظریه "مالی" مي باشد و نخبگان مالي غرب نيز تا حدودي به جنگ فراگير فكر مي كنند. چنین جنگی راه مناسبي براي تعديل بدهی های نجومی ایالات متحده و غرب، و همچنین بانک های وال استریت و شهر لندن، که در بدهی هاي سرسام آور غوطه ور هستند،بهترین گزینه تلقي مي گردد.
بدهی دولتی و خارجی ایالات متحده در حال حاضر بیش از 100 درصد تولید ناخالص داخلی آمريكا مي باشد. اروپا نيز از بحران بدهی جدی رنج می برد و هیچ پایانی براي آن در حال حاضر متصور نمي گردد. بدهی دولتی کشورهای منطقه یورو به طور اجتناب ناپذیری نزدیک به 100 درصد تولید ناخالص داخلی آنان مي باشد. وضعیت بدهی خارجی اين كشورها حتی حیاتی تر از بدهي هاي داخلي مي باشد. در بریتانیا، به عنوان مثال، بدهی خارجی نزدیک به 500 درصد تولید ناخالص داخلی اين كشور را شامل می گردد. چنین بدهی، اروپا متحد واشنگتن را به سرمایه گذاری های نظامی خود با آمريكا ترغيب مي كند چراکه غرب و صتعت نظامی این کشورها بسیار سود آور می باشد.
در حال حاضر ارتش ایالات متحده و سیستم بانکی، با تمام توان خود،در تلاش برای حفظ و گسترش طرح جنگ در منطقه خاورميانه براي حل مشكل بدهي ها مي باشند.

***  نياز واشنگتن به دلار نفتي نه نفت خام
اما در مورد سومین هدف استراتژیک - حفظ سیستم "دلار نفتي " بايستي گفت كه،  چهل سال پیش استاندارد طلا با استاندارد نفت جایگزین گرديد. در سال 1971 ایالات متحده تبدیل دلار به طلا را اعلام کرد. دو سال بعد، به منظور حمایت از تقاضای جهانی برای دلار آمریکا، که دیگر مورد حمایت هيچ پشتوانه مالي نبود، یک سیستم جدید ایجاد شد: دلار نفتي. در سال 1973 موافقت نامه اي بین عربستان سعودی و ایالات متحده منعقد گرديد که بر طبق آن هر بشکه نفت خریداری شده از عربستان سعودی بايد به دلار آمریکا قيمت گذاري می گردید.  مطابق این توافق جدید، هر کشوری که مایل به خرید نفت از عربستان سعودی مي بود بايد ارز خود را به دلار آمریکا تغيير می داد. در ازای تمایل عربستان سعودی برای انجام معاملات نفت خود با دلار آمریکا، آمریکا ارائه گزينه سلاح و حفاظت از حوزه های نفتی عربستان از تجاوز کشورهای همسایه، از جمله اسرائیل را داد.در سال 1975 تمام کشورهای عضو اوپک قیمت گذاري و تجارت منابع نفتی خود با دلار آمریکا و دریافت دلار برای نفت را اعلام داشتند. در عوض آنها محموله های تسلیحاتی و حفاظت نظامی را در ميز مذاكره داشتند.
سیستم دلار نفتي که چهل سال پیش شكل گرفت،بدون شك براي آمريكا سودآور بوده است. اول اينكه، بانک فدرال آمريكا از هر دلار در آمدي را دريافت مي كرد.  دوم اينكه، همه معاملات به دلار از طریق بانک های ایالات متحده انجام مي شد،و به تبع آن، واشنگتن یک مکانیزم موثر برای کنترل اتباع خود که بخشی از سیستم دلار نفتي جهان بودند را در اختیار داشت.   
برخي معتقدند كه در خاور میانه امریکا برای دسترسي به منابع گاز و نفت در جنگ به سر مي برد. با توجه به حوادث سال 2013 در سوریه این نظریه به سادگی نادرست مي باشد، البته در زمان تهاجم آمریکا به عراق اين فرضيه نسبتا قابل توجيه بود. 
 "آلن گرین اسپن" رئیس سابق خزانه داري فدرال  می نویسد: جنگ عراق تا حد زیادی در مورد نفت به وقوع پيوست . 
در همان سال وزير دفاع كنوني ایالات متحده، سناتور چاک هیگل، اعتراف کرد: "مردم می گویند ما در حال مبارزه برای نفت نيستيم،اما بايستي گفت چنين مي باشد".
در طول چند سال گذشته آمریکا مشکلات انرژی خود را تا حدودي حل كرده است. وابستگی آن به منابع خارجی در حال کمتر شدن است. امریکا دیگر برای ایجاد نظام تحت کنترل خود در جهان عرب که وظیفه ارائه و عرضه بدون وقفه نفت و گاز به ایالات متحده را دارند،تلاشي نمي كند. امروز واردات نفت از شمال آفریقا و خاورمیانه تنها 10 درصد از کل مصرف نفت ایالات متحده را تشكيل مي دهد، و در چند سال آینده این رقم می تواند به صفر برسد. واشنگتن برای انجام تجارت منابع نفت و گاز به دلار آمریکا در حال جنگ مي باشد. 
از طرفی چین در حال ایجاد روابط نزدیک با ایران، به رغم تحریم ها مي باشد.  چیزی كه موجب تحریک واشنگتن شده این است که تجارت بین دو کشور نه به دلار آمریکا بلكه بر اساس داد و ستد کالا، و واحد پول ملی انجام مي گيرد و روسيه و چند كشور برتر اقتصادي نيز بر كنار گذاشتن دلار آمريكا اصرار دارند اين يعني به خطر افتادن درآمد آمريكا و در نتيجه افول قدرت آمريكا.
اكنون هيچ كشوري به طور داوطلبانه حاضر به انجام اين كار نيست و تنها راه پيش روي واشنگتن توسل به زور و ايجاد شرايطي مناسب براي تحقق آن است كه رهبران مالي غرب فعلا گزينه جنگ را مناسب ترين راه مي دانند.

***  افزايش جنگ هاي "دلار نفتي"
عراق، لیبی، سوریه، ایران – جلوي مسير جنگ افروزي واشنگتن برای حفظ دلار نفتي، ايستاده اند. در اوایل سال 2011، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، آغاز همکاری با روسیه و چین را كه تمام معاملات نفت اين كشورها به روبل و يوان را شامل مي گرديد، اعلام داشت. در ماه مارس 2011 اختلالات ضد دولتی با هدف سرنگونی نظام حاکم آغاز شد، و در تاریخ 15 نوامبر تحریم صادرات نفت سوریه به اجرا در آمد.در تاریخ 1 ژوئن 2012 تحریم صادرات نفت ایران به اجرا در آمد،چرا که تهران فروش نفت به یورو و ریال را آغاز كرده بود.
این وضعیت به طور فزاینده ای برای رهبران بانک فدرال بسيار خطرناك بود. در اوایل سال 2013 سهم دلار در معاملات بین المللی به كمتر از 50 درصد کاهش یافت.  هند و چین به خرید نفت از ایران با طلا. روي آورده بودند و اين امر دلار را به شدت متاثر مي ساخت. واشنگتن قادر به مجبور ساختن هند و چین به ترک این نوع تجارت نبود در نتيجه ايران را مورد تحريم قرار داد.خبر بسیار ناخوشایند برای واشنگتن اين که مسکو نيز به استفاده از روبل در تجارت با کشورهای همسایه خود بسيار تمايل دارد. روسیه بارها و بارها قرارداد هايي را با چین به يوآن و روبل بسته است. پکن با کشورهای اروپای غربی نيز چنين رويه اي را پيشتر در نظر گرفته بود.هدف قرار دادن مرزهای روسیه از طریق ایران و سوریه نه تنها به دلایل ژئوپولیتیکی،بلكه دلایل مالی گزينه امروز واشنگتن مي باشد.
برچسب ها: آرمان ، صلح ، سوریه ، جنگ ، نفت ، اندیشکده
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار