سرمقاله روزنامه های کیهان،،رسالت،تهران امروز و ... را میتوانید از اینجا بخوانید:

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

روزنامه ی کیهان ستون یادداشت روز خود را به مطلبی از محمد ایمانی با عنوان«آنجا که قهرمانان پا پس کشیدند»اختصاص داد:

داستان دارد آن شب هراس‌انگیز که دشمنان پیامبر(ص) برای ترور او نقشه ریختند تا کار را تمام کنند. داستان دارد آن شب که خداوند نقشه سرّی کافران را برای پیامبر(ص) فاش کرد و حضرت ماجرا را با علی(ع) درمیان گذاشت. آن شب، داستانی بود در زمین و داستانی شد در عالم بالاتر. پس از آن چون و چرا که فرشتگان بر سر خلیفه‌اللهی انسان با خداوند کردند، اکنون پای آزمون در میان بود و خداوند صحنه را چنان چید تا فرشتگان به پاسخ سوال خویش برسند و راز پاسخ کوتاه خداوند برملا شود که «انّی اعلم ما لاتعلمون. همانا من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید». آن شب بزرگ پا که نه، پر و بال جبرئیل و میکائیل هم به ماجرا باز شد. اگر حکیم میرفندرسکی می‌گوید «صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی» و دست‌کم برای خوبی‌های زمینی، نمونه و مثالی در عالم بالاتر باید جست، آن شب روی زمین ماجرایی رفت که منحصر به زمین ماند و در عالم بالا تکرار نشد.

انسان‌ها دو گروهند. گروهی قابل خرید و فروش و معامله‌اند. برخی از اینها را می‌توان با درهم و دینار و دلار خرید و فروخت و فقط نرخشان فرق می‌کند و برخی دیگر از همین گروه اول قابل خریدن و تملک هستند اما نه الزاما با پول و مال. خیلی‌ها رام و خام و آدم دیگری شدند بی‌آن که دیناری بگیرند. بعضی‌ها با جاه و مقام معامله شدند و دیگرانی با شهرت‌طلبی و سر زبان‌ها بودن و به هر قیمت تحسین شدن. بعضی‌ها را می‌شود با تملق و تعریف و تمجید چنان نرم کرد که رگ خواب خود را دست ستایندگان بدهند و بشوند آدم کوکی. ساده‌لوحی خواص که به تسامح می‌گوییم صرفا از سر بی‌خبری نیست بلکه هیجان‌های ناسالم و حب و بغض‌های نابجا و نخوت و تعصب‌های باطل و لجاجت‌های کور که با هم جمع می‌شود،

از خواص به ظاهر زیرک، احمق تمام عیار می‌سازد و کاری می‌کند که در انظار عموم از جامه تقوا برهنه شوند و زشتی‌‌های انباشته در قلب‌شان آشکار شود... اما این همه داستان انسان‌ها نیست. انسان‌ها دو گروهند و گروه دوم قابل خرید و معامله نیستند. نیستند چون خود را پیش فروش کرده‌اند. و چون قابل تملک از سوی ابوسفیان‌ها و ابوجهل‌ها و معاویه‌ها و عمروعاص‌ها نیستند، مغضوب همین جماعت می‌شوند. آنها مغضوب‌ترین انسان‌ها از نگاه طاغوت‌ها هستند. بیشترین تهمت و ترور شخصیت‌ و ملامت و سرزنش‌ها متوجه همین بندگان محبوب خدا و مغضوب طواغیت است. امیرمؤمنان(ع) به تأسی از پیامبر اعظم(ص)، نمونه مثالی مردمانی است که پای سند معامله با خداوند را با جان خویش امضا کرده‌اند.

آن شب هول‌انگیز که داستان در داستان و گره در گره دارد، همین جا به اوج می‌رسد. جایی که خداوند ماجرای پیامبر و علی را با ماجرای جبرئیل و میکائیل تقاطع می‌دهد. و آنگاه که حقیقت آشکار شد، جبرئیل «حق‌الیقین» را به عنوان آیت الهی بر پیامبر اکرم(ص) نازل می‌کند که « و من‌الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد. و از زمره مردم کسی است که جان خویش را در راه رضایت خداوند می‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» (آیه 207 سوره بقره).

کتاب «زندگانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»- به قلم آیت‌الله رسولی محلاتی- از «ثعلبی در تفسیر خود، صفوری در نزهه المجالس، غزالی در احیاءالعلوم، جرزی در اسدالغابه، حموی در ثمرات الاوراق، ابن صباغ مالکی در فصول المهمه و جمع زیاد دیگری در کتاب‌های خود» روایت می‌کند که مقارن گفت‌وگوی رسول اکرم(ص) و امیرمؤمنان درباره ماموریت آن شب تاریخ‌ساز هجرت، ماجرایی میان جبرئیل و میکائیل اتفاق افتاد. آن هنگام خداوند به این دو فرشته مقرب وحی کرد که من در میان شما دو فرشته، پیوند برادری منعقد ساختم و عمر یکی را بیش از دیگری مقرر داشتم، اکنون کدام از شما زندگی و عمر بیشتر را به برادر خود ایثار می‌کند؟ هر دو در پاسخ، عمر بیشتر را برای خود اختیار نمودند! در این هنگام بود که خداوند فرمود «چرا مانند علی‌بن ابی‌طالب نشدید که من میان او و پیامبرم محمد(ص) برادری برقرار کردم و علی در بستر محمد خوابید و جان خود را فدای او کرد و زندگی خود را برای او ایثار نمود.»

30 نفر از علما و محدثین و تفسیرنویسان اهل سنت نقل کرده‌اند که آیه شریفه 207 سوره بقره در شأن علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام و ماجرای بیتوته کردن او بر بستر پیامبر نازل شده است. آنجا گفت‌وگوی کوتاهی میان پیامبر(ص) و علی(ع) رد و بدل شد. «یا علی درباره این ماموریت چه می‌گویی و چه می‌کنی؟». علی هیچ نپرسیده و چون و چرا نکرد؟ چرا! فقط یک سوال! «آیا با خوابیدن من بر بستر شما، شما به سلامت خواهید بود؟». چه شیرین بود پاسخ «آری» شنیدن و همان جا به سجده افتادن و شکر گفتن! همین! نه، جمله دیگری هم گفت تا سزاوار وحی الهی شود. «امض لما اُمِرتَ فداک سمعی و بصری و سویداء قلبی... ماموریت خویش را به انجام برسان، فدای تو باد گوش و چشم و سویدای قلب من!

و به من نیز فرمان ده آنچه خواهی. و موفقیت من جز با خدا نیست.» لابد جناب حافظ لسان‌الغیب اجازه می‌دهد از قول او عرض کنیم «جلوه‌ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت- عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد» و؛ «فرشته‌عشق نداند که چیست ای ساقی- بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز». به روایت تاریخ، محاصره کنندگان خانه پیامبر در آن شب هول‌انگیز، سنگ‌ها بر پیکر مردی که بر بستر خوابیده بود، زدند. اما علی بی‌تابی نکرد تا صبح. صبح اگر به ابوجهل،‌ عقبة ابن‌ابی معیط، ابی بن خلف، طعمه بن عدی و دیگر تروریست‌های تنومند چاقو می‌زدی، خونشان نمی‌آمد؛ چندان که خشمگین بودند.

آن شب بزرگ و در آن پیچ بزرگ تاریخ، رسول خدا(ص) چون خواست از مکه عازم مدینه شود و هجرت آغاز کند، عبارتی فرمود برای همه آنها که سرنوشت تاریخ انسان را خدایی رقم می‌زنند. فرمود «یا علی تو را با خبر می‌کنم که خداوند بلندمرتبه اولیای خود را به اندازه ایمان و جایگاه دین آنان امتحان می‌کند. پس سخت‌ترین بلاها و آزمون‌ها در میان مردم برای پیامبران است و سپس هر که به آنان شبیه‌تر و نزدیک‌تر است. ای فرزند مادرم! خداوند تو را امتحان کرد و مرا نیز درباره تو امتحان کرد با همان امتحان که خلیل خود ابراهیم و اسماعیل ذبیح را آزمود. پس صبور باش و بردبار که همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» و سپس علی را به سینه خود چسباند.

رسول خدا(ص) جان خویش، علی(ع) را بارها به سینه خود فشرده بود. 10 سال بعد، زمان آن بود که پیامبر(ص) بر سینه امیرمؤمنان جان به جان آفرین تسلیم کند و روحش به ملکوت اعلا پر بکشد. امیر مؤمنان در خطبه 197 نهج‌البلاغه روایت می‌کند که «و لقد قبض رسول‌الله صلی‌الله علیه واله و انّ راسه لعلی صدری... پیامبر خدا جان به جان آفرین تسلیم کرد در حالی که سر او بر سینه من بود. پس چه کسی از زنده و مرده به او سزاوارتر از من است. بر مبنای بصیرت حرکت کنید و نیت‌های خویش را در جهاد با دشمنانتان خالص نمایید که به خداوند بی‌همتا سوگند من بر جاده حقم و آنان بر لغزشگاه باطل». شروع همین خطبه شریف روایت داستان «مواسات» علی با پیامبر است برای آنها که نمی‌دانند و آنها که می‌دانند و کتمان می‌کنند. «همانا امانتداران از میان اصحاب محمد(ص) می‌دانند که من حتی برای ساعتی از فرمان خدا و پیامبر او سرپیچی نکردم. و همانا در موقعیت‌های متعدد که قهرمانان به عقب برمی‌گشتند و پا پس می‌کشیدند، من با جان خویش با پیامبر مواسات کردم و یاری او نمودم؛ با شجاعتی که خداوند به واسطه آن مرا گرامی داشته است.» علی، فدایی و پیشمرگ پیامبر بود و در این پاک‌باختگی نظیر نداشت. او مولا شد چون رسم ولایت را با مولای خویش تمام کرده بود.

مردی با چنین شرح صدر و استقامت، به شگفت می‌آمد آن هنگام که بی‌طاقت‌ها را می‌دید. به طلحه و زبیر پس از بیعت‌شکنی‌شان فرمود «لقد نقمتما یسیراً. به امری ناچیز، نارضایتی و خشم نشان دادید و امور بسیاری را برعهده تاخیر نهادید. آیا به من نمی‌گویید در چه چیزی حق داشتید که شما را از آن بازداشتم یا در کدام سهم و بهره، خود را بر شما ترجیح داده‌ام؟ ... به خدا سوگند مرا در امر خلافت هیچ رغبت و در امر ولایت هیچ سودی نبود اما شما مرا به آن خواندید و وادار به پذیرش آن کردید (و حملتمونی علیها)... خداوند دلهای ما و شما را به سوی حق برگرداند و به ما و شما صبر الهام فرماید. رحمت خدا بر کسی که حق را دید و به یاری آن پرداخت و جور و ستم را دید و دفع کرد» (خطبه 205 نهج‌البلاغه). و به برخی اصحاب ناهمراه پس از ماجرای صفین و حکمیت فرمود «نظر من و شما یکی بود همان‌گونه که می‌پسندیدم تا اینکه جنگ شما را خسته و ناتوان کرد. به خدا سوگند این جنگ برخی از شما را گرفت و برخی را باقی گذاشت اما همین جنگ دشمن شما را خسته‌تر و ناتوان کرد. من دیروز امیر بودم و امروز فرمان بر. و دیروز ناهی بودم و امروز نهی می‌شوم. شما ماندن و زندگی را دوست می‌دارید و بر من نیست که شما را به آنچه ناگوار می‌شمارید، وادار کنم» (خطبه 208).

او «شاه کلید» گشایش‌ها و پیروزی‌های شیرین را می‌شناخت و در تمام عمر شریف و پرمخاطره خویش به کارگشایی آن کلید بزرگ ایمان آورده بود. اما دریغ که ولی امر مسلمین پس از پیامبر اطاعت نشد حال که حکم الهی بود «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا و رسول او و اولی‌الامر را اطاعت کنید و اگر در چیزی منازعه و اختلاف کردید، آن را به خدا و رسول او برگردانید اگر که به خداوند و روز آخرت ایمان دارید» (آیه 59 سوره نساء). شاه کلید همه قفل‌ها و گره‌های سخت در نگاه امیر مؤمنان صبر بود و تقوا. «هرکس تقوا پیشه کند، سختی‌ها و شداید از او دور می‌شود پس از آن که نزدیک شد؛ و امور پس از آن که به تلخی گرائید، شیرین می‌شود؛ و امواج بلا پس از آن که متراکم گردید، گشوده و شکافته می‌شود؛ سختی‌ها بعد از مشقت، آسان می‌شود؛ و کرامت پس از قحطی باریدن می‌گیرد» (خطبه 198).
تاریخ، داستان دارد از لیلة المبیت تا یوم الغدیر؛ و از تدفین پیکر پاک پیامبر(ص) تا 30 سال بعد.

اوج ماجرا آنجاست که وفا یا بی‌وفایی، راست قامتی یا سست عنصری، بر سر پیمان ماندن یا بدعهدی با مولا سر پیچ حوادث مهم، ریل تاریخ را تغییر داد. فردا روز نبی و وصیّ خداست، مقتدا و جانشین او که نجات بشر را به قیمت خون دل خوردن و پای خدا نوشتن تضمین کردند. و باید پرسید با وجود نزول وحی الهی در روز غدیر که «الیوم یئس الذین کفروا» کدام اتفاق تلخ باعث شد شیاطین در امت پیامبر(ص) طمع کنند؟ آیا جز این است که امت دچار اولیای گوناگون شدند و چشم از انگشت اشاره تنها ولیّ بر حق خدا برداشتند؟!

رسالت نیز در مطلبی که از کاظم انبارلویی در ستون سرمقاله روزنامه رسالت با عنوان«روز پيمان بزرگ»به چاپ رساند اینگونه نوشت:

روز عيد غدير را روز پيمان بزرگ يا ميثاق امضاء شده مي گويند، «يوم آل عهد المعهود».

روزي كه سرنوشت سياسي، معرفتي، معنوي مسلمانان در قالب حكومت عدل و علم طراحي و عملياتي شد. روزي كه مسير ولايت الله و رسول(ص) به دور از استبداد فردي، حزبي و قبيله گرايي نشان داده شد.

روز غدير، روز برادري و رفع اختلافات است. روز شستن جان انديشه در فرهنگ اهل بيت(ع) است،‌روز وحدت و همگرايي پيروان حقيقي پيامبر اعظم(ص) است.

غدير يعني پس از پيام خاتم(ص) ارتباط بين زمين و آسمان قطع نمي شود و اين ارتباط در ممشاي امامت استمرار مي يابد. غدير يعني بايد يك راهنما پس از پيامبر اعظم(ص) راه را نشان دهد. ما صراط مستقيم را بدون او نمي توانيم طي كنيم.

اهل بيت پيامبر(ص) راهدان و راه ساز هستند و مي توانند گمشدگان را به صراط الهي هدايت كنند، بقيه راه‌ها سراب است و به مقصد
نمي رسد. بشر امروز تشنگي خود را فقط با معرفت و فرهنگ اهل بيت(ع) مي تواند مرتفع كند.
***
يك گزاره خبري از موسسات آينده پژوهي در آمريكا و اروپا نشان مي دهد آينده اسلام روشن تر از هر نحله فكري و عقيدتي است. جهان اسلام به عنوان يك قطب قدرت در سالهاي آينده رخ نمايي خواهد كرد.

اسلام ناب محمدي(ص) با ظهور انقلاب اسلامي و درخشش امام خميني(ره) به عنوان يك عارف، فقيه، سياستمدار و اسلام شناس برجسته، در مجامع جهاني و نخبگان جهان اصلي ترين دكترين خروج از سلطه و مبارزه با استبداد و استكبار جهاني است.

اسلام سكولار در تركيه،‌ اسلام خشن و غير عقلاني وهابيون و تكفيريها، دو روي سكه اسلام آمريكايي هستند. نخبگان جهان اسلام با اين دو اسلام فاصله دارند. اين دو اسلام حرفي براي گفتن ندارند، ايدئولوگي هم براي دفاع از مباني اسلام سكولار و سلفي وجود ندارد.
امروز بشريت بويژه در جوامع اسلامي دنبال انسان كامل است.

مشخصات انسان كامل را فقط در پيام غدير مي توان جستجو كرد. گوهر ولايت را از دين برداريم چيزي از دين نمي ماند.

آن چيزي كه در سه دهه اخير در ايران نور افشاني مي كند گوهر امامت و ولايت است و اين نور به زودي جهان اسلام را فراخواهد گرفت. غربي ها در مطالعات آينده پژوهي خود به اين واقعيت واقف هستند و هم اكنون به دنبال تنظيم روابط و مناسبات خود با ايران اسلامي مي باشند.

آنها بيش از سه دهه با ملت و دولت ايران جنگيدند، همه روش ها و راههاي براندازي را آزمودند اما نتوانستند سراج منير ولايت و امامت را در ايران خاموش كنند.

ايران امروز به بركت پيام الهي غدير، يك قدرت بزرگ در جهان و منطقه است و قدرتهاي مطرح جهاني نمي توانند آن را ناديده بگيرند.
اينكه ده سال است 6 قدرت جهاني در يك سوي ميز مذاكره و نمايندگان ملت ايران در سوي ديگر ميز به بهانه اي غير مرتبط با اصل موضوع گفتگو مي كنند موضوع اصلي ارزيابي اندازه هاي قدرت ما در ابعاد علمي، سياسي، فني، نظامي، اقتصادي و... است. آنها به اين شناسايي نيازمندند. آنها به ارتباط و گفتگو نيازمندند. به همين دليل با كوچكترين بهانه گفتگو را ادامه مي دهند و حاضر به قطع آن نيستند.
آنها از يك سو با تهديد و تحريم، ما را پس مي زنند، از طرفي چند دقيقه مكالمه تلفني را يك غنيمت بزرگ مي دانند و آن را گران به افكار عمومي جهان بويژه جهان اسلام مي فروشند.

غرب ناچار است روابط و مناسبات جديد خود را با ايران تعريف كند. نمي تواند اين مناسبات را در قالب جنگ سرد و گرم و نرم ادامه دهد. آنها بيش از 30 سال است سر خود را به صخره پولادين اراده ملت ايران مي كوبند. اين سر شكسته است و به شدت درد مي كند.

روزنامه ی هدف و اقتصاد ستون سرمقاله را به مطلبی با عنوان« روز غدير خم، روز تكامل دين است! » اختصاص داد که در زیر میخوانید:

آري مي‌بايستي حج به شناخت امام مي‌انجاميد از اين نظر خداوند تبارك و تعالي امر فرمودن تا جبرئيل امين(س) بر حضرت رسول اكرم(ص) نازل گردد و آيه حج را بر آن حضرت بيان نمايند كه: وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و مردم را به اداء مناسك حج اعلان كن تا خلق پياده و سواره و از هر راه دور به سوي تو جمع آيند. ده سال از هجرت حضرتش به مدينه گذشته و به زيارت خانه خدا مشرف نشده است و با اين فرمان خدايي بر حضرت رسول اكرم(ص) واجب آمد تا موذنان را بگويند همه را از دور و نزديك فرا خوانند و برخي‌ها را با نامه‌ها گفتند امسال حضرت رسول اكرم(ص) به زيارت خانه خدا مي‌روند همه آناني كه توانايي دارند بهترين فرصت است تا با همراهي و رهبري از حجه‌الاسلام حج مقبول و سعي مشكور انجام دهند كه مورد عنايت حق هم خواهد بود همه آمدند تا ميقات لباس‌هاي خويش را از تن به دور نمودند و احرام بستند و در ذي‌الحليفه.

لبيك اللهم لبيك را از دهان مبارك حضرت محمدمصطفي (ص) خاتم‌الانبياء بشنود و هم‌آوا شوند همه مي‌ديدند كه حضرت رسول اكرم(ص) چگونه هفت شوط دور خانه خدا طواف نمودند و حجرالاسود را بوسيدند در پشت مقام حضرت ابراهيم(ع) دو ركعت نماز به جاي آوردند و سعي بين صفا و مروه را انجام دادند و در دور آخر هفتم روي بر ركن يماني دعا نمودند و برخي فكر نمودند كه فقط حج عمره است اما حج عمره تمتع بود و براي حج تمتع از خانه خدا احرام بستند و به سوي مني و در روز نهم به سوي عرفات رفتند كه قريش را از آداب گذشته‌اشان بر حذر دارند كه از مني خارج نمي‌شدند و حضرت نبي‌اكرم(ص) به سوي عرفات رحل اقامت نمودند و همه را به عرفات رهنمود نمودند و سپس به سوي مزدلفه و مني براي رحل جمرات عقبي و چنان حج را به مومنان و مومنات آموزش دادند كه آنان فكر نمودند كه فقط حج همين يكبار است اما حضرتش بيان فرمودند كه حج براي هر سال تا قيامت يو‌م‌الدين خواهد بود و پس از روز 14 ذي‌الحجه به سوي مدينه به اتفاق همراهان از مكه خارج شدند كه در غديرخم ندا آمد كه به كجا به اين شتابان: اي رسول خدا(ص) چرا آنچه را به تو گفته بودم براي مسلمانان بيان نمي‌كنيد اگر بارها و بارها گفته بودم تاكيد بر آن بود اما امروز كه حجه‌الوداع انجام يافته مردم بايستي امام و پيشواي بعد از نبي را بشناسند بدون شناخت امام چگونه عبادت مورد حق واقع خواهد شد بايستي اميرالمومنين حضرت علي‌بن ابيطالب(ع) كه برگزيده خداوندي است به امت اسلام معرفي شوند اگر اين چنين نكني انگار دين خدا را كامل ننموده‌اي و اصلا رسالت خود را به پايان نبرده‌اي بايستي صراط خداوندي از صراط ضالين شناخته شود. انگار ديگر راه غيرعمل وجود ندارد بايستي اين كار بشود مگر مي‌شود خداوند ديني براي هميشه تا قيام يوم‌الدين برگزينند اما پس از نبي‌اش ولي و جانشين نداشته باشد اين رسم روزگار است و رسم آئين خدايي است كه پس از هر رسولي، رسول ديگر معرفي مي‌شود و حتي حضرت موسي(ع) كه به فرمان خدا قوم را به برادرش حضرت هارون(ع) سپرد و فرمود پس از من تو برادرم پيغمبر خدا هستي پس قوم مرا هدايت كن اما به حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند كه: تو آخرين پيامبران هستي پس از تو 12 امام خواهند بود كه اولين آن حضرت علي بن ابيطالب(ع) پسر عم و داماد گراميتان خواهد بود و آخرين آن حضرت صاحب‌الزمان(عج) كه همنام حضرت رسول اكرم(ص) هستند با ظهورش پس از غيبت طولاني جهان را يكپارچه پر از عدل و داد خواهند نمود. حال كه چنين است كاروان را به ايستادن دعوت نمودند و به مؤذنان فرمودند كه به پيش برويد و همه را به گرد آمدن در اين غدير دعوت نمائيد همه ايستادند كه چه خبري شده كه بايستي در اين هنگام زوال آفتاب در اين غدير جمع آئيم. پس بايستي خبر مهمي باشد كه از سوي خداوند بر حضرت رسول اكرم(ص) نازل فرموده‌اند كه حضرت مي‌خواهند بر ما قرائت نمايند. جحاز 40 شتر فراهم آمد و از آن منبري ساختند تا حضرت محمدمصطفي(ص) بر فراز آن قرار گرفتند و حضرت علي بن ابيطالب(ع) را در كنار دست راست خويش قرار دادند و پس از خطبه‌اي قراء حضرت علي‌بن ابيطالب(ع) را بر فراز دستان خود بالا بردند به طوري‌كه سفيدي زير بغل حضرتش نمايان بود و فرمودند: من كنت مولاه و هذا علي مولاه: فرمودند اي امت اسلام من بايد پيامي از سوي خدا را براي شما بيان نمايم به زودي من از ميان شما مي‌روم و پس از من علي(ع) پسرعم برادر و دامادم امير شما خواهند بود هر كس مرا مولاه و سرور خود مي‌داند علي را هم بايد مولاه و سرور خود بداند: خدايا هر كس با او دوستي مي‌كند دوست من و خدا من است و هر كس با او دشمني مي‌كند دشمن من و خداي من است. خدايا دوست بدار دوستدارش را و دشمن و خوار بدار دشمنانش را... و سپس خيمه‌اي در مقابل خيمه حضرت رسول اكرم(ص) در غدير خم فراهم نمودند و همه به خصوص عمر اول همه با خوشحالي زيادتر از ديگران خود را در نظر حضرت رسول اكرم(ص) نشان مي‌داد: با به‌به گفتند و يا مولاه علي و سرور علي توجه ديگران را جلب نمودند همه آمدند و بيعت نمودند حتي زنان همراه مردانشان كه به حج آمده بودند با حضرت علي بن ابيطالب(ع) نيز بيعت نمودند كه هيچ‌كس بدون بيعت باقي نماند و فرمودند كه حاضران به غايبان نيز بگويند كه چنين امامي و جانشيني است و امروز دين كامل شد و خداوند بر اين دين راضي شدند.

روز شناخت حج، روز شناخت امام روز كامل شدن دين روز قبولي خدا از اين دين كه پيغمبرش حضرت رسول اكرم(ص) كتابش قرآن امامش حضرت علي بن‌ابيطالب(ع) و يازده فرزند گراميشان است.

روز عيد غدير خم مبارك پيروان واقعي‌اش باشد. انشاءالله

« آفات اقتصادي محبوبيت سازي سياسي »عنوانی است که روزنامه جمهوری اسلامی در ستون سرمقاله خود به چاپ رسانده است:

"مجلس شوراي اسلامي هم در طول 9 ماه و نيمي كه از شروع كار خودش گذشته، سعي كرده با تمام توان در خدمت ملت ارجمند ايران باشد و بنده مي‌خواهم با اجازه همكاران محترم خطاب به مردم عزيز عرض كنم كه عيدي مجلس به ملت، اين تثبيت قيمت هاست. ما امروز احساس مي‌كنيم كه با تصويب قانون تثبيت قيمت‌ها در مجلس شوراي اسلامي آن نگراني كه هر سال قبل از عيد در مردم وجود داشت، وجود ندارد. امروز ديگر در محافل خصوصي و عمومي اين سؤال مطرح نيست كه بعد از عيد با گران شدن بنزين، آب، برق، تلفن،‌ گاز،‌نفت، قير، مخابرات، پست و امثال اينها بقيه كالاها چقدر افزايش پيدا مي‌كند. چون بحمدالله مجلس تثبيت اين قيمت‌ها را تصويب كرده، دولت هم پذيرفته، بودجه هم بر اين اساس تنظيم شده و ان شاءالله يك آرامش و آسودگي خيالي در مردم خصوصاً حقوق بگيران و قشرهاي كم درآمد ايجاد بشود.".

اين،‌ جملاتي است كه رئيس وقت مجلس هفتم، مجلسي كه خود را نماينده واقعي مردم و طبقه فرودست اقتصادي جامعه مي‌دانست، پس از بررسي آخرين لايحه بودجه ارائه شده توسط دولت سيد محمد خاتمي در تاريخ 26 اسفند 1383 به زبان آورد.

غلامعلي حداد عادل كه در اين سخنان، تثبيت قيمت‌ها و اصلاح ماده سه قانون برنامه چهارم را "عيدي مجلس اصولگرا" به مردم مي‌نامد، شايد در آن زمان از دامنه و عمق تأثيرگذاري اين تصميم بر اقتصاد ايران آگاه نبود اما واقعيت اين است كه همان گونه كه كارشناسان همان زمان نيز تذكر دادند، اين تصميم مجلس، يكي از بزرگترين ضربات را بر پيكر اقتصاد كشور وارد ساخت؛ ضربه‌اي كه نه تنها دولت دهم را وادار به اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها ساخت بلكه اكنون نيز دولت يازدهم را با گرفتاري‌هاي فراواني روبرو كرده است.

همان گونه كه از آئين نامه ناظر بر ماده 3 قانون برنامه چهارم برمي آيد، دولت موظف بود سالانه 10درصد به قيمت حامل‌هاي انرژي، آب، برق و... بيفزايد و درآمد حاصل از اين افزايش را نيز صرف افزايش بهره‌وري، گسترش حمل و نقل عمومي و... كند.

نمايندگان مجلس هفتم كه اتفاقاً مدعيان پرشمار و پرسر و صدايي از دانش آموختگان اقتصاد در ميانشان وجود داشت در اقدامي عجيب و با ادعاي حمايت از اقشار ضعيف جامعه، اين ماده را در عمل حذف كرده و امكان افزايش سالانه قيمت‌ها با شيب ده درصدي را از بين بردند.
نتيجه اين تصميم به ظاهر مردم دوستانه، طي سال‌هاي آينده خود را نشان داد. تورم و روند صعودي قيمت‌ها به علت سياست‌هاي پولي نادرست دولت مدعي اصولگرايي احمدي نژاد، چنان افزايش يافت كه فاصله بين قيمت تمام شده حامل‌هاي انرژي، آب و برق و... با بهايي كه از مصرف كنندگان به رقم غيرقابل جبران و وحشتناكي رسيد.

از سوي ديگر عدم تناسب قيمت اسمي يا همان قيمت مصرف كننده در مورد اين كالاها در مقايسه با افزايش حقوق و دستمزد و ساير مايحتاج عمومي مردم، مصرف بي‌رويه و غيربهينه را به شدت افزايش داد به گونه‌اي كه ايران در شمار چند كشور نخست مصرف كننده بنزين و شدت انرژي در دنيا قرار گرفته بود.

به اين ترتيب فاصله قيمتي ميان بهاي تمام شده و قيمت مصرف كننده كه از محل بودجه عمومي دولت و در قالب يارانه عمومي پر مي‌شد طي سال‌هاي 84 تا 88 چنان فزوني يافت كه پرداخت اين يارانه از عهده دولت خارج شد و به همين جهت دولت دهم براي پايان دادن به اين شرايط ناگزير از در پيش گرفتن سياست شوك درماني و افزايش شديد قيمت حامل‌هاي انرژي شد. به عنوان مثال قيمت بنزين كه در اثر اجراي سياست تثبيت قيمت‌ها طي سال‌هاي 84 تا 88 ليتري صد تومان ثابت مانده بود به ناگاه به 400 و سپس 700 تومان افزايش يافت.
مشكل اصلي اما جاي ديگري خود را نشان داد. صنايع و كارخانجاتي كه طي تمام اين سال‌ها به علت بهره مندي از سوخت بسيار ارزان با بهره وري به شدت پايين در زمينه مصرف حامل‌هاي انرژي، فعاليت مي‌كردند، ناگهان با افزايش چندين برابري قيمت اين حامل‌ها به عنوان نهاده‌هاي اصلي توليد مواجه شدند. به اين ترتيب يا بايد نسبت به تغيير و تعويض تجهيزات و ماشين آلات خود اقدام مي‌كردند يا همراستا با افزايش قيمت تمام شده، قيمت فروش خود را نيز بالا مي‌بردند.

دولت وقت، با هدف جلوگيري از انتقال اين شوك قيمتي از توليد كنندگان به مصر ف كنندگان، اجازه افزايش قيمت را به واحدهاي توليدي نداد. از سوي ديگر، تسهيلات و كمك‌هايي را كه قرار بود از محل منابع آزاد شده بابت واقعي شدن قيمت‌ها به توليد كنندگان پرداخت كند نيز صرف يارانه نقدي پرداختي به مردم كرد.

در اين ميان توليد كنندگان باقي ماندند و محصولاتي كه توليدشان چندين برابر قبل هزينه بر مي‌داشت ولي امكان گران‌تر فروختن آنها را نداشتند. اين گونه بود كه دو اتفاق در اقتصاد ايران افتاد؛ نخست تعطيلي تدريجي واحدهاي توليدي و افزايش بيكاري و كاهش توليد داخلي و رشد نياز به واردات و دوم تبديل توليد كنندگان به وارد كنندگان. اما در اواخر دولت دهم، روند ديگري آغاز شد؛ مسئولان دولتي تحت فشار توليد كنندگان ناگزير به موافقت با افزايش رسمي قيمت بسياري از كالاها شدند به اين ترتيب بهاي تعداد زيادي از مايحتاج عمومي جامعه نه يك بار بلكه در چندين نوبت به صورت رسمي افزايش يافت، اتفاقي كه خود به بالا رفتن سطح عمومي قيمت‌ها و افزايش تورم دامن زد.

حال با روي كار آمدن دولت يازدهم، موج ضرورت افزايش قيمت‌ها به خود دولت رسيده است. واقعيت آن است كه در پي اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها، قيمت تمام شده بسياري از كالاها و خدمات براي دولت هم به شدت افزايش يافته است. به عنوان مثال وزارت نيرو و شركت توانير بايد كنتورهاي برق را با قيمت‌هايي به مراتب بيشتر از قبل از توليد كنندگان خريداري كنند، قيمت تجهيزات نيروگاهي و پالايشگاهي و تصفيه آب و... به ميزان زيادي افزايش يافته است. از اين رو دولت نيز كه از نظر درآمدهاي ارزي و بودجه جاري با كمبودهايي روبرو است، ناگزير از افزايش قيمت ارائه اين خدمات به مردم است.

مرور اين رويه به خوبي روشن مي‌كند كه تصميماتي نادرست، غيركارشناسانه و ناظر بر محبوبيت سازي سياسي از طرف عده‌اي خاص در سال‌هاي قبل، چگونه در يك دوره زماني طولاني، اقتصاد كشور و معيشت عده زيادي از مردم را تحت تأثير قرار مي‌دهد و به عاملي براي تحت فشار قرار گرفتن همان مردمي مي‌شود كه تصميمات نادرست و به ظاهر شيرين براي آنان اتخاذ شده بود.

سؤال اكنون اينجاست كه آيا تصميم گيرندگان آن روز حاضر هستند امروز هم مسئوليت آن تصميمات را برعهده بگيرند و به جاي انتقاد از دولت فعلي بايت افزايش قيمت‌ها، صادقانه به مردم بگويند كه شرايط امروز، محصول ناپخته عمل كردن آن روز آنهاست؟!

مطلبی که با عنوان«پايان بهار روابط آمريكا و عربستان »از حسن هاني‌زاده در ستون یادداشت اول روزنامه تهران امروز به چاپ رسید را در زیر میخوانید که به شرح زیر است:

انصراف غيرمنتظره عربستان ازعضويت غيردائم درشوراي امنيت سازمان ملل و حمله اخير روزنامه‌هاي آمريكا از بروز شكاف شديد در ديدگاه واشنگتن-رياض حكايت دارد. عربستان سعودي كه در طول ماه‌هاي اخير لابي‌هاي گسترده‌اي با اعضاي سازمان ملل براي عضويت غيردائم در شوراي امنيت به‌عمل آورده بود به‌طور ناگهاني انصراف خود را ازعضويت در شوراي امنيت اعلام كرد. اين حركت سياسي هر چند صرفا براي باج‌گيري عربستان از نهادهاي بين‌المللي تلقي مي‌شود اما واقع امر اين است كه عربستان در سياست‌هاي تخريبي خود در منطقه به پايان خط رسيده است.

 دخالت عربستان در سركوب تظاهرات مردم بحرين و همچنين كمك به گروه‌هاي تروريستي براي ايجاد نا امني درلبنان، عراق وسوريه وتشويق نظاميان مصر به كودتا،اين كشور قبيله‌اي وغيردموكراتيك را دچار انزواي سياسي كرد. عربستان وقطر در طول يك سال گذشته به‌طور مشترك در تشويق ساكنان مناطق غرب عراق به‌ويژه اهالي استان‌هاي الانبار، موصل و صلاح‌الدين براي اعتراض عليه دولت نوري‌المالكي نقش داشته‌اند. دو كشور، مخصوصا عربستان ميلياردها دلار براي سرنگوني دولت نوري‌المالكي در اختيار شيوخ قبايل غرب عراق قرار دادند اما به رغم اين كمك‌هاي مالي طرح عربستان وقطر با ناكامي مواجه شد.

در طول بحران سوريه، دوحه ورياض نقشي كاملا تخريبي در اين بحران ايفا كردند و تاكنون بيش از 36 ميليارد دلار كمك مالي وتسليحاتي در اختيار گروه‌هاي تروريستي قرار داده‌اند. با بركناري شيخ حمد بن خليفه آل‌ثاني امير سابق قطر وجانشيني فرزند وي شيخ تميم بن حمد سياست‌هاي منطقه‌اي قطر درسوريه وعراق ولبنان تغيير كرد. امير جديد قطر با ارسال پيامي به رئيس‌جمهوري سوريه ضمن ابراز پشيماني نسبت به رفتار سابق دولت قطربا سوريه آمادگي خود را براي ازسرگيري رابطه با دمشق اعلام كرد.

لذا مثلث تركيه،قطر و عربستان عليه سوريه در آستانه فروپاشي قرار گرفت وعربستان كه در سرنگوني دولت اخوان‌المسلمين مصر نقش كاملا پررنگي ايفا كرد با قطر دچار اختلاف شد. اخوان‌المسلمين مصر در دوران حاكميت يكساله خود وابستگي شديدي به قطر داشتند اما به لحاظ عقيدتي اختلاف زيادي با وهابي‌هاي عربستان دارند. لذا از آنجايي كه عربستان پس از سرنگوني اخوان‌المسلمين مصر مبلغ 12 ميليارد دلار در اختيار دولت موقت اين كشور قرار داد اين امر به بروز شكاف ميان دوحه و رياض منجر شد. اما سوال اينجاست كه آيا اقدامات عربستان سعودي در منطقه خودسرانه بوده يا با هماهنگي آمريكا صورت گرفته است؟

قطعا عربستان بدون هماهنگي با آمريكا دست به هيچ‌گونه اقدامي در سطح منطقه وجهان نمي‌زند اما اين كشور درمسير اجرايي كردن سياست‌هاي آمريكا فراتر از سياست‌هاي اين كشور حركت مي‌كند. حمله اخيرجفري فيلتمن معاون سياسي دبيركل سازمان ملل به سياست‌هاي عربستان در لبنان به بروز شكاف شديد ميان رياض و واشنگتن منجر شد؛ فيلتمن كه سال‌ها سفيرآمريكا در بيروت بوده است و از تاثيرگذاران حوزه سياست خارجي آمريكا است، عربستان سعودي را به دخالت تخريبي در مسائل داخلي لبنان متهم كرد.

 اما از آنجايي كه عربستان نتوانست به اهداف خود در عراق، لبنان و سوريه و حتي مصر دست پيدا كند شوراي امنيت سازمان ملل را به بي‌تحركي متهم كرد.علت اين امر اين است كه جفري فيلتمن كه اكنون به عنوان معاون سياسي بان‌كي‌مون دبير كل سازمان ملل فعاليت دارد با سياست‌هاي عربستان سعودي در منطقه به‌شدت مخالف است.

 از سوي ديگر تماس تلفني روساي جمهوري اسلامي ايران و آمريكا در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل وگفت‌وگوهاي دوجانبه وزراي خارجه ايران وآمريكا درنيويورك خشم مقامات عربستان را برانگيخت.عربستان به خوبي درك مي‌كند كه نقش اين كشور به عنوان «بولدوزر تخريبي آمريكا» در منطقه به پايان رسيده وآمريكا در صدد يارگيري جديدي در منطقه برآمده است.بر آيند چنين تلقي اين است كه مقامات آمريكا اخيرا به رهبران عربستان صريحا اعلام كرده‌اند كه رياض نقش تخريبي خود را در منطقه به خوبي ايفا مي‌كند اما در مهار بحران‌ها كاملا ناتوان است.

از سوي ديگر رسانه‌هاي آمريكا اخيرا به‌شدت و با لحني كاملا تند سياست‌هاي عربستان سعودي را مورد انتقاد قرار داده‌اند كه اين انتقادها خشم مقامات عربستان را برانگيخته است. واشنگتن پست اخيرا در مقاله‌اي از دولت آمريكا خواست تا وابستگي خود را به نفت عربستان كاهش دهد زيرا اين كشور از پترو دلارهاي خود براي پيشبرد اهداف تروريستي خود استفاده مي‌كند.روزنامه نيويورك تايمز نيزدرمقاله‌اي به قلم«كريستوف ديويجون» نوشت عربستان از رژيم‌هاي ديكتاتور منطقه حمايت مي‌كند در حالي كه بخش زيادي از جامعه عربستان زير خط فقرزندگي مي‌كنند.اين نويسنده آمريكايي افزوده است كه پرداخت رشوه از سوي رژيم آل‌سعود به مردم عربستان ديگر جواب نخواهد داد واين رژيم ونيزبرخي رژيم‌هاي عرب حوزه خليج‌فارس بزودي دچار فروپاشي خواهند شد.بنا بر اين با توجه به اينكه تاريخ مصرف عربستان از نظر آمريكا به پايان رسيده لذا به نظر مي‌رسد كه اين كشورها در آينده نزديك دچار بحران‌هايي درداخل خواهند شد.

در آخر به ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری میپردازیم که در مطلبی با عنوان« عيد اکمال و اتمام و خرسندي خداوند
»به قلم سيدرضا اکرمي این چنین نوشت:


 1- هجده ذي‌حجه است و رويداد «غدير خم»، رويدادي که با خود آيه «يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس، ان‌الله لا يهدي القوم الکافرين» «مائده 67» را با خود دارد و نيز آيه «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا، سوره مائده آيه 3»را که هر دو آيه «واژه‌هاي اختصاصي و انحصاري» دارند و در تمام قرآن تکرار نشده‌اند چون «سوره کوثر و آيه تطهير» که در قرآن مکرر نمي‌باشند و چون آيه «انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزکوه و هم راکعون، آيه 55» را که فقط بر قامت بلند امام علي عليه السلام استوار مي‌باشد و همه اين آيات در سوره مائده، وجود دارند و بنابراين سوره «مائده» سوره خلافت و ولايت است و در واپسين دوران رسالت نبوي، نازل شده است.

2- سوره «مائده» را در ايام غدير خم و دهه ولايت مرور کنيم و به محتواي اين سوره توجه نمائيم که در سال‌هاي آخر نبوت نازل شده و « يا ايها الذين آمنوا» را در آغاز دارد و «واوفوا بالعقود» فقط در اين سوره است. سرگذشت نزول مائده آسماني در عصر «عيسي بن مريم عليه السلام» در اين سوره است و نام سوره از همين داستان اقتباس شده است. حال مائده «غذاي جسم» باشد و يا غذايي روح، که سراسر اين سوره از آن سخن مي‌گويد، در اين سوره، سخن از ميثاق است، چه با بني‌اسرائيل باشد يا با مومنان معمولي، سخن جدي و ويژه با «اهل کتاب» است يهودي باشند يا نصراني يا مجوسي و يا هر اهل کتاب ديگر، که مسلمانان همه اديان الهي پيروان راستين خداوند را قبول دارند و نيز کتاب‌هاي آسماني آنان را «تورات، انجيل، زبور، صحف ابراهيم» و از جمله پيامبران پيشين چون آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و يحيي و زکريا را. آيه «يا ايها الذين آمنوامن يرتد منکم عن دينه، فسوف ياتي ‌الله بقوم يحبهم و يحبونه، اذله علي‌المومنين، اعزه علي الکافرين، 54» را در اين سوره داريم که سمبل و مصداق گوياي آن حضرت علي‌عليه‌السلام است.

3- رسول اعظم اسلام، دين جامع «الاسلام يعلوا و لايعلي عليه» دارد و برترين است و کتاب کامل و جامع «و نزلنا عليک الکتاب تبيانا لکل شيء و هدي و رحمه و بشري للمسلمين، نحل 89» مي‌باشد و خداوند اعلام مي‌دارد اسلام دين مرضي من «ورضيت لکم الاسلام دنيا، مائده 3» براي شما است وغير اسلام را دين مقبول نمي‌شناسد «و من يتبع غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه و هوفي الاخره من الخاسرين؛ اسراء 61» و در آخرت از زيانکاران مي‌نمايد.

اين دين کامل و ماندگار و ابدي «شرع محمد مستمرالي يوم القيامه، حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرامه، حرام الي يوم القيامه» پس از وفات پيامبر، مدير و مدبر وقيم و تولي و راهنما و مصلح مي‌خواهد، حافظ و نگهبان و مفسر و شارح مي‌خواهد، آيه شريفه «انا نحن نزلنا الذکر و اناله لحافظون؛ حجر 9» توسط چه کساني بايد عملياتي شود، خداوندي که فرموده، همه کارها با وسائط و اسباب «ابي‌ الله ان يجري الامور الا باسبابها» تحقق مي‌يابد، بدين جهت خداوند، حضرت علي‌عليه‌السلام راکه در همه امور «اول» پيشتاز و پيشاهنگ بود و در 23 سال دوران نبوت در صحنه‌هاي تبليغ و دعوت، جهاد و دفاع، قضاوت و داوري، آموزش و تعليم، ايثار و امداد و آزمايش و پالايش، خود را به صداقت و صلابت و صراحت و اخلاص و بندگي براي خدا و اطاعت از رسول وي و اجراي حق و عدالت نشان داد و مدال «علي مع‌القرآن و القرآن مع علي حيثما کان، علي مع الحق و الحق مع علي حيثما دار» علي با حق است و حق با علي در همه جا و همه حال و علي با قرآن است و قرآن با علي، در هرزمان و مکان باشد را از رسول خدا گرفت شايسته‌ترين فرد براي ولايت و امامت برمردم و حفاظت از ديانت محمدي و معرفي قرآن و سنت مي‌باشد.

اگر نص قرآن و حديث غدير خم نبود و مي‌خواستند از طريق انتخاب مردمي، شايسته‌ترين فرد براي مسووليت‌پذيري و رهبر امت اسلامي نوپا، برگزينند نمي‌توانستند از حضرت بگذرند.



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار