اشاره با اهدای اعضای بدن مرد 23 ساله‌ای صورت گرفت

ثانیه‌شمار جدایی، نبض زندگی شد

رؤيا ابراهيمي فرد همسر علي كه قرار بود اين روزها جشن سالگرد ازدواجشان را برگزار كنند، می‌گوید او هميشه دوست داشت به ديگران كمك كند و قرار بود تا باهم فرم اهداي عضو را پر كنيم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پرنيان چند ماهي بود كه پا به دنياي كوچك علي و رؤيا گذاشته و خوشبختي را به زندگي آن‌ها آورده بود. با وجود آن‌كه اولين بهار زندگي‌اش را تجربه نكرده بود ولي به خوبي مي‌فهميد كه وقتي پدر باشد بهار زندگي‌اش هميشه سبز خواهد ماند.

پدر مثل هميشه به شوق ديدن دخترش سعي مي‌كرد زودتر از روزهاي قبل به خانه بازگردد و او را در آغوش بگيرد. صداي چرخيدن کلید در قفل در زيباترين آهنگي بود كه پرنيان دوست داشت و مي‌دانست كه پدر به خانه برگشته است. اما غروب روز پنجشنبه اين انتظار طولاني‌تر از روزهاي قبل شد و اين بار چهره نگران عمو در برابرش قرار گرفت.

اشك‌هاي مادر از پرواز پدر خبر مي‌داد. علي در راه برگشت به خانه در سانحه تصادف دچار مرگ مغزي شده بود. ثانيه شمار جدايي پدر از دختر به كار افتاده بود و سرنوشت پرنيان شباهت زيادي به دختراني داشت كه پدران آن‌ها به خاطر از دست دادن عضو مهمي از بدن در حال دست و پنجه نرم كردن با مرگ بودند و تنها پيوند يك عضو مي‌توانست لبخند را به صورت غمزده اين دختران بنشاند.

اتاق پيوند بيمارستان مسيح دانشوري جايي بود كه يك پدر جوان با فداكاري اعضاي بدنش را به پدراني هديه كرد كه براي بازگشت به زندگي فقط به يك عضو زنده احتياج داشتند. علي بهرامي جوان 23 ساله‌اي كه در سانحه تصادف در تهرانسر دچار مرگ مغزي شد با رضايت همسر و پدر و مادرش همه اعضاي بدنش براي نجات بيماران نيازمند به آن‌ها اهدا شد.

اعضاي خانواده براي آخرين ديدار در بخش پيوند بيمارستان جمع شده بودند. هر كسي از خاطراتي كه با علي داشت سخن مي‌گفت. وقتي علي به خانه مي‌آمد براي اين‌كه بچه‌هاي برادرش احساس كمبود محبت نكنند اول از همه آن‌ها را در آغوش مي‌گرفت و سپس سراغ دخترش مي‌رفت.

احمد از محبت‌هاي پسرش مي‌گفت و روزي را يادآوري كرد كه خدا به علي دختري عطا كرد. علي سراز پا نمي‌شناخت و پرنيان هم وقتي در آغوش پدر قرار مي‌گرفت با آرامش به خواب مي‌رفت. رابطه اين پدر و دختر خيلي زيبا بود. او دوست نداشت دل كسي را بشكند و يك بار با ديدن جواني كه روي ويلچر نشسته بود گفت حاضرم همه اعضاي بدنم را ببخشم تا اين جوان روي پاهاي خودش بايستد و راه برود.

 يك هفته قبل از اين حادثه مي‌گفت احساس مي‌كند مسافر است و از ما خواست تا اگر اتفاقي براي او افتاد اعضاي بدنش را به كساني كه نيازمند هستند ببخشيم. شب حادثه به همراه دو نفر از دوستانش سوار بر ماشين به خانه بازمي گشت كه در تهرانسر با خودروي ديگري تصادف كردند و پسرم به خاطر ضربه شديد به سرش مرگ مغزي شد. او را به بيمارستان شهيد فياض بخش منتقل كرديم اما پزشكان به ما گفتند سطح هوشياري او بسيار پايين است و ديگر به زندگي برنخواهد گشت.

رؤيا ابراهيمي فرد همسر علي كه قرار بود اين روزها جشن سالگرد ازدواجشان را برگزار كنند، می‌گوید او هميشه دوست داشت به ديگران كمك كند و قرار بود تا باهم فرم اهداي عضو را پر كنيم. مي‌دانم كه علي ديگر بازنخواهد گشت و در اولين سالگرد ازدواجمان من را براي هميشه تنها گذاشت ولي از اين‌كه اعضاي بدن او مي‌تواند پدران جوان ديگري را از مرگ نجات دهد خوشحال هستم.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار