نگاهی کوتاه بر چند موضع‌گیری در 6 ماه/

آقای سریع‌القلم؛ وصله‌کردن عدم آگاهی سیاسی بر لباس قشر زحمت‌کش خطاست!/ چرا زبان فارسی را زبان علم و منطق ندانیم؟

آقای سریع‌القلم، اشاعه فرهنگ و ادب از کجا باید آغاز شود؟ چگونه باید آن را ترویج داد در حالیکه عدم آگاهی سیاسی را وصله لباس زحمت‌کشانی می کنیم که برخی از آنان فارغ التحصیلان دانشگاهی و بازنشستگان فرهنگی این سرزمین هستند؟

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، راوی اظهار نظرهای تند و نسنجیده این روزها، محمود سریع القلم، در سال 1338 در شهر تهران به دنیا آمد و پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت تا در دانشگاه ایالتی نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شود. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بین‌الملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و فارغ‌التحصیل شد.
 
"سریع‌القلم" سپس در دانشگاه اوهایو پذیرفه شد و مدرک فوق‌دکترای خود را از این دانشگاه اخذ کرد. سریع‌القلم پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است.

وی پس از پیروزی "دولت تدبیر و امید" در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری‌ به عنوان مشاور امور بین الملل رئیس جمهور انتخاب شد تا به عنوان نخبه فکری با تزریق سیستم فکری خود، راه گشای مشکلات موجود کشور باشد.

اظهارات اخیر وی مبنی بر اینکه «کسانی که زبان انگلیسی نمی‌دانند، منطقی فکر نمی‌کنند! سیاست خارجی باید از خیابان‌ها جمع شود! سیاستمدار حرفه‌ای کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده، مهربانی و احترام را تجربه کرده، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. 92 درصد بنیادگرایان در خاورمیانه یا مهندسی و علوم پایه خوانده‌اند یا پزشکی. دلیل تناسب میان این رشته‌ها و جزمیت، ذهن دوتایی ایشان است. انسان‌های عمیق که با مطالعه دست کم پنج هزار کتاب به مرحله استنباط می‌رسند، دارای مدارهای خاکستری در ذهن و تجزیه و تحلیل هستند! ایرانیان احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شوند!» بهانه ای شد تا نگاهی بر چند موضع گیری و تحلیل‌های وی در چند ماه سپری شده بزنیم.

سریع القلم در تشریح اولویت‌های دولت "حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسن روحانی" ابراز داشت: "مهم ترین اولویت دولت جدید، تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان است؛ تصویری که نشان دهد افرادی مؤدب، بافرهنگ، اصیل، بادانش، مجهز به عفت کلام، خویشتن دار و فهیم نسبت به منافع و مصالح ملی در دستگاه دولتی مسئولیت پذیرفته اند. عده ای که قبلاً هواپیما سوار شده اند، سیر هستند، غذای خوب خورده اند، زندگی متعارفی داشته اند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر می گیرند و از همه مهمتر از ثبات فکری برخوردارند، قابل اتکا هستند و ظرفیت تغییر جهان بینی پنج بار در یک روز را ندارند."

پس از آن "محمود سریع القلم" در تبیین وضعیت کشور بعد از انتخابات گفت: "شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد. چطور ما از طریق عملکرد هیجانی و مزاجی در سیاست خارجی در این حد به خود و به اقتصاد کشور لطمه زدیم و شبکه وسیعی از فساد مالی متشکل از ایرانیان و غیر ایرانیان برای انتقال کالا و خدمات ایجاد کردیم. باید مؤدبانه قضاوت کنیم؛ از یک طرف بی دانشی است و از سوی دیگر فقدان انتقاد نهادهایی مانند رسانه ها و مجلس که می توانستند فرآیند اصلاح افکار و سیاست ها را رقم بزنند. امروز در دور افتاده ترین روستاهای کشور، شهروندان ایرانی می دانند تغییر در سیاست خارجی، مهم ترین مبنای بهبود وضع اقتصادی است."

مشاور رئیس جمهور، محمود سریع القلم در شهریور ماه 1392 در اظهاراتی ابراز داشت: "کسی که زبان انگلیسی نمی داند، منطقی فکر نمی‌کند، چون تولید علم 90 تا 95 درصد به زبان انگلیسی است و من شاهد این بودم که در کشوری مثل آلمان و فرانسه در دانشگاه فقط به زبان انگلیسی تدریس می‌شود."

سریع القلم در همین راستا در مهر 1392 نیز ابراز داشت: " اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بین‌المللی باشد نیمی از برنامه‌های خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش می‌کند و با انرژی که این نهاد ملی دارد می‌تواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند. "
 
سریع القلم در مهرماه 1392 در اظهاراتی عجیب اظهار داشت: "امروز دولت‌ها علاقه‌مند شدند تا به‌تدریج مسئولیت معاش مردم را از دوش خود بردارند و تعهدات خود را کم کنند. برای مثال نزاع سیاسی که امروز شاهد آن در آمریکا هستیم ناشی از همین نوع از سیاست‌گذاری است زیرا بخشی از دولت معتقد است که هر فردی مسئول زندگی خودش است و دولت باید به عنوان میانجی به مردم کمک کند. این در حالی است که در کشور ما ایران، برخلاف روند جهانی موجود در جهان، دولت بزرگ است و جامعه همچنان در گرو دولت است."
 
مجددا در مهرماه 1392 بیان کرد: «رابطه عمیقی بین آزادی فکری و خصوصی سازی اقتصادی وجود دارد و بزرگ‌ترین قدم برای آزادی فکر در ایران، خصوصی سازی اقتصادی است، زیرا معاش مستقل از حاکمیت مبنای آزادی است»
 
و در نهایت چندی پیش در برنامه ای که توسط موسسه فرهنگی امام موسی صدر تدارک دیده شده بود، به نقد پوپولیسم پرداخت و گفت: «یک راننده تاکسی که از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه 3 بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد.»


دغدغه پیشرفت و توسعه یافتگی در آثار و آرای دکتر محمود سریع‌القلم برجسته است، همچنان که وی در مقدمه  کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» که چندی پیش به چاپ نهم خود نیز رسیده است می گوید: « دغدغه پیشرفت، توسعه یافتگی و ثبات سیاسی ایران، همچنان ادامه دارد. کشورهای هم ردیف ما راه خود را پیدا کرده، ما همچنان در نزاعهای فکری و سیاسی خود غوطه‌وریم. قبل کشورهایی مثل کره جنوبی، مالزی وحتی چین بحث توسعه یافتگی را شروع کردیم ولی هیچ توفیقی در این زمینه نیافته ایم...»

جای بسی تعجب است که دغدغه پیشرفت و توسعه یافتگی که از واژه واژه‌های قلم این استاد فرهیخته نگاشته می‌شود چگونه و از کجا آغاز شده که حتی حق اظهار نظر و بیان دیدگاه را از یک شهروند می‌گیرد؟

سریع‌القلم در مصاحبه‌ای که حدود 1 سال پیش با یکی از خبرگزاری ها انجام داده است تاکید می‌کند: "یک به هم ریختگی اجتماعی و طبقاتی در جامعه به وجود آمده که پیامدهای آن به ویژه در کلان شهر‌ها قابل مشاهده است."

وی ضمن نقد زیر پا گذاشتن ادب و تربیت در کلان‌شهرها به هم ریختگی طبقات اجتماعی را مورد توجه قرار می‌دهد.

این امر در حالیست که اکنون بعد از اظهارات اخیر وی باید گفت که "آقای سریع‌القلم، آقای سریع‌القلم، اشاعه فرهنگ و ادب از کجا باید آغاز شود؟ چگونه باید آن را ترویج داد در حالیکه عدم آگاهی سیاسی را وصله لباس زحمت‌کشانی می‌کنیم که برخی از آنان فارغ التحصیلان دانشگاهی و بازنشستگان فرهنگی این سرزمین هستند؟

راننده تاکسی امین درد هر روزه همین مشکلاتی است که مسئولین ما در صدد حل‌ آن هستند، رانندگان تاکسی سنگ صبور درد مهندس، دکتر، معلم، بی کار، دانشجو هستند که از سر ناچاری تسلیم فرمانی شدند که آنها را خیابان گرد شهر می‌کند اما این به معنی عدم اطلاع آنان از مسائل سیاسی روز نیست!

لبو فروش یا راننده تاکسی، مهندس ساختمان یا بنّای ساده، بازاری یا چرخی کف خیابان، استاد دانشگاه یا معلم ساده، کارمند یا کارگر، مرد یا زن، آیا این ما هستیم که جایگاه افراد را جهت اظهار نظر پیرامون دغدغه‌های سیاسی مشخص می‌کنیم
؟

راننده‌ای که از صبح زود رادیوی ماشینش روشن است و در بسیاری از موارد دیده شده است که از لحظه به لحظه اخبار صحن علنی مجلس مطلع است و تمام تحلیل‌ها را می‌شنود و اخبار را رصد می کند و با مردم عادی هم ارتباط دارد مگر می‌شود درکی از مسائی سیاسی نداشته باشد؟

آقای دکتر سریع‌القلم سوال اینجاست آیا از نظر شما به عنوان مشاور دولتی که با شعار "تدبیر و امید" روی کار آمده است، تزریق این نگاه به جامعه که یک راننده تاکسی درکی از مسایل سیاسی روز ندارد متناقض با شعارهای دولت تدبیر و امید نیست؟

همه این موارد در حالیست که "محمود سریع‌القلم" طی چند روز گذشته در جدیدترین سخنرانی خود گفته است : «کسانی که زبان انگلیسی نمی‌دانند، منطقی فکر نمی‌کنند!

وی با تحقیر ایرانیان، تفکر کسانی که با انگلیسی آشنا نیستند را غیرمنطقی خوانده است.

جا دارد باز هم خطاب به آقای سریع‌القلم گفت: احساس مسئوليت بر پايه آگاهي شكل مي‌گيرد. هر چه درجه آگاهي بر اهميت يك موضوع بيشتر شود، به همان نسبت ضريب احساس مسئوليت نيز افزايش مي‌يابد؛ بنابراين، ضرورت حفظ و گسترش زبان فارسي، نه به عنوان تنها پاسداري از يك زبان كه به مثابه حفظ و گسترش يك شيوه نگرش به حيات انساني و همه جلوه‌هاي بروز آن در حوزه فرهنگ، تمدن و علوم انساني بايد مورد توجه قرار گيرد.



زبان (فارسي) به عنوان گنجينه بشري، متعلق به همه است، به ويژه اقوامي كه بر بستر زندگي، توانسته است ببالد و بپايد و بپروراند؛ ثروتي است كه هر قومي و هر گروه از مردمي، چه در هند و پاكستان و چه در تاجيكستان ، افغانستان و ايران و تمامي آسياي ميانه و تركيه، خود را از آن محروم كند، به واقع به خود ستم كرده و خويش را از آنچه هويت فرهنگي و تاريخي مي‌خوانندش محروم ساخته است.

مقام معظم رهبری در بخشی از ديدار فرهنگيان و معلمان استانی كرمان در تاریخ ۱۳۸۴/۰۲/۱۲ فرموده‌اند: "ناگهان از گوشه‌ای يک نفر تشخيص داده که بايد ما به کودکان دبستانی، از کلاس اول - يا حتّي پيش دبستانی - زبان انگليسی ياد بدهيم؛ چرا؟ وقتي بزرگ شدند، هر کس نياز دارد، مي رود زبان انگليسی را ياد می‌گيرد. چقدر دولت انگليس و دولت امريکا بايد پول خرج کنند تا بتوانند اين طور آسان زبان خودشان را در ميان يک ملت بيگانه ترويج کنند؟ ما براي ترويج زبان فارسی چقدر در دنيا مشکل داريم؟ خانه فرهنگ ما را می بندند، عنصر فرهنگی ما را ترور می‌کنند، ده جور مانع در مقابل رايزنی‌هاي فرهنگی ما درست می کنند؛ چرا؟ چون در آن جا زبان فارسی ياد مي دهيم. ولی ما بياييم به دست خود، مفت و مجانی، به نفع صاحبان اين زبان - که مايه انتقال فرهنگ آنهاست - اين کار را انجام دهيم! البته بنده با فراگرفتن زبان خارجی صددرصد موافقم؛ نه يک زبان، بلکه ده زبان ياد بگيرند؛ چه اشکالی دارد؟ منتها اين کار جزو فرهنگ جامعه نشود."

ذکر این نکته ضروری است، استعمارگران به خوبي به اهميت زبان به منظور سلطه فرهنگي و انتقال فرهنگ مادي خود به دیگر ملل جهان آگاه است و همواره رمز موفقيت خود را در جهان، آموزش زبان انگليسي مي‌داند و با ايجاد مؤسسات آموزشي و نفوذ در سيستم‌هاي آموزش رسمي و غير رسمي در ديگر كشورها، به نوعي آن را نهادينه كرده است.

آقای دکتر محمود سریع‌القلم؛ هویت فرهنگی و ملی 2500 ساله ما کجا رفته است که اکنون باید زبان فارسی را زبان علم و منطق ندانیم؟ کمااینکه در این برهه از زمان ضرورت ترویج و نشر زبان فارسی به عنوان یکی از عوامل حفظ وحدت و نیز رموز موفقیت احساس می‌شود.

گزارش: نیره ساری

انتهای پیام/
 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار