یادداشتی درباره مجموعه تلویزیونی "خط" که این شب ها از شبکه سه سیما در حال پخش است.

به گزارش خبرنگار رادیو  تلویزیون باشگاه خبرنگاران، سریال "خط" را می توان در مجموع کاری خوش ساخت و خوش نفس در تلویزیون دانست که با جذب و جلب نگاه مخاطبان، بر کرسی توجه خانواده های ایرانی جلوس کرده و مورد توجه قرار گرفته است.

سریال "خط" نیز نه تنها از شاخصه فصل مشترک بی بهره نیست، بلکه تمامی حرف و کلامش تفسیر معنای خوب بودن و خوب ماندن در لفافه سادگی است.

به نظر می رسد، مطول شدن کلام و کشسانی ملال آور و حوصله سر بر پلان ها، خصیصه بسیاری از سریال هایی است که در سیما با موضوعیت اجتماعی و خانوادگی تهیه و تولید شده اند. سریال خط از این نقیصه بی بهره است. ضرب آهنگ منطقی و یک دست رعایت شده در بطن سریال، فرصت را بر ملال آوری تنگ و عرصه را بر روده درازی بسته است. مخاطب در خط می شنود، آنچه را که باید بشنود و می بیند، آنچه را که باید ببیند. این امر علاوه بر تایید فیلمنامه ای فنی و حسن نگاه کارگردان، مرهون تدوینی هوشمندانه و ذائقه شناس است.

سریال "خط" مخاطب عام دارد، از این رو عامیانه روایت می‌کند. تصویر از پیرایه‌های زائد و متداول مجموعه های همگن عاری است. تصویر آزار نمی دهد، برای القاء مفهوم دست و پا نمی زند.، کارگردان همچون نقالی کاربلد، زبان محض تصویر را میدانک نقل خویش ساخته و راوی داستانی با رنگ و بوی مردمی است.مردمی که مخاطبان این سریال اند، پرگویی های زراندود و سکون های مذهب، در سریال خط تعریف نگشته اند.

هرچند که بستن قاب هایی به غایت خوش قد و بالا و خلق پلان هایی دلنشین، نشان از تبحر کارگردانی می دهد که با مدیوم تلویزیون به خوبی آشنااست، لیکن حذر از مرصع کاری نامتعارف و غریب (که چون آفتی بر بدنه جریان سریال سازی سیما افتاده)، آسایش چشم و راحتی روان مخاطب را در پی دارد.


این سریال با حمایت شهرداری تهران تهیه و تولید گشته است. کارگردان با زیرکی خاص و با مد نظر قرار دادن نهایت احترام به مخاطب، در هیچ جای سریالش، بیرق تبلیغ حامی را برنیفراخته و به سان سریال های همگن سیما، آرم اسپانسر را بر در و دیوار پلان هایش حک نکرده است. بلکه با تعریف درست لوکیشن ها، توان و کارایی و اقدامات شهرداری را در حوزه های مختلف در ناخوداگاه مخاطب صیقل داده و یادآوری می کند. شهرداری تهران در آنجایی که باید به چشم بیاید، قابل رویت است آن هم با استفاده از هلی شات های بجا و روایت خط داستانی در اماکن عمومی و خدماتی، ولی هیچگاه شیپور شهرداری خدماتش را جار نمی زند و حمایتش را چماقی تصویری نمی کند بر سر ذوق و شعور تماشاگر و البته از همه مهم تر انتخاب و ساخت داستانی در قالب فیلمنامه ای متوازن با محتوایی متجانس است.

قصه، حدیث نفس بسیاری از ماست.،گم شدن در غوغای منیت و سرکشی در وادی تربیت. جوانی، ره پیمای برهوت غرور و سودایی عرصه بطالت است. تیغ نفرت بر کف و سپر نخوت برتن. رویین تن از نفس خیر. قصد هلاک مهرورزی دارد و قتل همدلی. او که گفتارش، نمک پاش جراحت کردارش است، به آنی دلبسته ی نگاهی و به عمری دلداده ی راهی می شود که مقصدی جز خیر و عافیت ندارد.


قصه حدیث تسلسل جاء الحق و زهق الباطل است. روایت قرار یافتن در مدار عاشقی و هبوط در سرزمین عشاق. سیاوش که توشه نیندوخته مگر از انبار سرکشی و خرمن شرارت، دل در گرو مهر دختر حاج رئوف دارد. حاج رئوف که خود نیز سیاوش ره پیدا کرده دیروز است در قامت سپید مویی سپید روی و در هیات پیری راه آشنا و کاربلد، دست تمنای سیاوش را در دستان کارگشایش گرفته تا سیاوش را از ورطه وحشت برون آورده و با سپردن بار سنگین خلیفه الهی، او را تا وادی نفس مطمئنه رهنما گردد. سیاوش نیز به حکم ( به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید) زانوی تلمذ خویش را بر زمین ارادت راهنمایش می نهد تا دل طوفان زده اش در ساحل آرامش نگار آرام یابد.

در این راه هفت مرحله به سان هفت اقلیم عشق بر سر راه سیاوش قرار می گیرد تا او با عبور از این هفت خوان مس وجودش را با کیمیای عشق، زر کند. راه صعب است و مقصد بس بعید. مداومت همدلی و هم راهی حاج رئوف و دخترش در کنار توجه ویژه خانواده و اطرافیان سیاوش، مدد راهی است تا سیاوش از آتش آزمون سربلند بیرون آمده و لیاقت وصل را پیدا کند.


امروزه پرداختن به چنین قصه هایی از اهم و اولویت رفتار های فرهنگی است.

این بار عباس رنجبر با رویت چراغ سبزی از مسئولین سیما، با دستی باز تر، راوی حدیث انسان ها گشته است.

سریال "خط" غبار دلمردگی روزمرگی های مداوم را از دل مخاطبانش و از قاب تصویر شبکه سوم سیما می زداید.

باشد که شاهدان شوکت شبکه های ملی سیما در آوردگاه مخاطب پذیری با تکیه بر چنین کار هایی باشیم.


انتهای پیام/

برچسب ها: خط ، اسپانسر ، کلامش ، سریال
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.