مروری بر حوادث استان‌ها در ساعات گذشته؛

حرف‌هاي پدر و دختر موقع اعدام/ دانه تسبيح عامل لندينگ هواپيما

در ساعات گذشته اتفاقات متفاوتی در سطح کشور رخ داده که برخی از مهمترين حوادث را در ذيل می‌خوانيد.

به گزارش گروه استان‌هاي باشگاه خبرنگاران؛ در ساعات گذشته اتفاقات متفاوتی در سطح کشور رخ داده که برخی از مهمترين حوادث را در ذيل می‌خوانيد.

دختر بچه‌ای در تبریز باعث فرود اضطراری هواپیما شد

روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی آذربایجان‌شرقی اعلام‌کرد: در پی ایست تنفسی دختر چهار ساله که مسافر پرواز تبریز-تهران بود، پرواز هواپیما در فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز به تاخیر افتاد.

حبیب حسینقلی‌زاده اظهارکرد: با اعلام ایست قلبی - تنفسی دختر 4 ساله داخل هواپیمای پرواز تبریز - تهران، تکنیسین‌های پایگاه اورژانس مستقر در فرودگاه در ساعت 23:30 شب‌گذشته به داخل هواپیما اعزام شدند.

وی افزود: در پی ایست تنفسی این دختربچه و اعلام حادثه به خلبان پرواز، هواپیما که در حال برخواستن از باند بود، اقدام به فرود کرد و با اقدامات سریع تکنیسین‌های اورژانس 115، بیمار از مرگ حتمی نجات یافت.

وی اظهارکرد: در این حادثه دانه تسبیح به راه هوایی کودک پریده و در پی آن قطع تنفس و ایست قلبی رخ داد.

وی گفت: با انجام مانور خارج‌کردن جسم خارجی در مسیر راه تنفسی و انجام اقدامات احیایی، کودک به زندگی بازگشت و بیمار با اقدامات پیش‌بیمارستانی به بیمارستان کودکان تبریز انتقال داده شد.

 حسینقلی‌زاده در ادامه گفت: در کودکان عامل اصلی ایست قلبی، وقفه یا ایست تنفسی آنهاست که اکثرا به دنبال پریدن جسم خارجی همچون توپ کوچک، دانه تسبیح، تکه‌های غذا و میوه و ... است.

روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی آذربایجان‌شرقی با اشاره به اهمیت آموزش در بین هموطنان گفت: آموزش فوریت‌های پزشکی برای تمامی هموطنان امری لازم است تا در صورت بروز چنین حوادثی، بتوانند جان عزیزان خود را نجات دهند.

آخرین حرف های یک اعدامی به دختر کوچولویش


مرد اعدامی که از دزدان مسلح و خطرناک است تا پای چوبه دار از همسر و دختر کوچولویش شرمسار بود.

این دزد مسلح سحرگاه دیروز و در ملأعام به دارمجازات آویخته شد. این مرد که وحشت به جان همه می‌انداخت حالا با بغض  به همسر و کودکش می گوید «منو ببخشید».

نادر، معروف به سعید و 38 ساله هستم. زمانی ماشین‌چی چاپخانه بودم. سال 75با 70 کیلوگرم تریاک در لاهیجان دستگیر شدم و به زندان افتادم. در بند باز زندان تحمل حبس می‌کردم  اما دو سال بعد برای مرخصی به مشهد آمدم و فراری شدم.
 
برادرم «علی» پیشنهاد داد دست به سرقت از طلافروشی‌ها بزنیم، او یک تفنگ جنگی کلاش هم گیر آورده بود. ما با همدستی پسر برادر دیگرم به نام «مهدی» نقشه سرقت از طلافروشی‌ها را کشیدیم و سپس با موتورسیکلت به مغازه‌های طلافروشی حمله‌ور شدیم و با تهدید کلاش و پتک دست به سرقت‌های مسلحانه زدیم. 16 بار سرقت مسلحانه با تفنگ جنگی انجام دادیم و بقیه هم با تهدید پتک بود.

سال 89 دستگیر شدیم، برادرم علی هنگام فرار از روی ماشین افتاد و جان خودش را از دست داد. مهدی پسر برادرم به 20 سال و «جلال» همدست دیگرمان به 19 سال حبس محکوم شدو من هم  که با اقدام‌هایم سرنوشتم را به باد داده بودم پس از بررسی پرونده در شعبه 5 دادگاه مشهد و همچنین با تأیید حکم دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شدم.

در این آخرین لحظات عمرم فقط می‌توانم بگویم  برای خودم واقعاً متأسفم. سال 82 ازدواج کردم، همسر بیچاره‌‌ام با هزار امید و آرزو پا به خانه‌ام گذاشت. ما صاحب یک دختر شیرین زبان و خوشگل شدیم، اسمش را مژده گذاشتیم. او الان 8 ساله است و تنها آرزویم این است که  او را در آغوش بگیرم. البته برای همسرم پیغام فرستادم تا بچه را به اینجا نیاورد ضمن این که او امروز مدرسه داشت. دوست ندارم بچه‌ام مرا این طوری ببیند.

از روی او و همسرم خجالت می‌کشم و شرمنده‌شان هستم. من حق دخترم و همسرم را پایمال کردم، از روی مادرم نیز خجالت‌زده هستم. ما اعضای یک باند خانوادگی سرقت از طلافروشی‌ها بودیم و خدا می‌داند که آنها چه عذابی می‌کشند. برادر بزرگم در راه خلاف کشته شد، من این طوری و پسر برادرم نیز حالا حالاها باید پشت میله‌های زندان باشد و....

به مادرم می‌گویم خیلی دوستش دارم. بعد از مرگ پدرم در سال 80، او جای خالی پدر را برایم پر کرد.  مردانه برایم به خواستگاری رفت و همسر خوبی هم برایم گرفت. حقوق و درآمدم از چاپخانه کفاف هزینه‌های زندگی‌ام را می‌داد. مادرم، خودش هوای مرا داشت ولی افسوس که به راه خلاف رفتم و آخر و عاقبت خلافکاری هم بهتر از این نمی‌شود. باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را می‌دیدم. می‌توانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. می‌توانستم سایه سرشان باشم ولی....

بار دیگر تکرار می‌کنم که برای خودم متأسفم، سال 85 دان یک کونگ‌فو گرفتم؛ ورزشکار بودم و سری توی سرها داشتم. ولی...؟ من برای همه جوان‌ها آرزو می‌کنم عاقبت به خیر شوند، آنها نیز باید از خدا عاقبت به خیری بخواهند. به خدا دنیا و مال دنیا ارزش ندارد آدم بخواهد عمر و زندگی‌اش را تباه کند. به خدا مال حرام خیر نمی‌کند و آدم خلافکار خیر نمی‌بیند. به جوان‌ها می‌گویم قدر جوانی‌تان را بدانید، قدر روزهای آزادی‌تان را بدانید و چشم و چراغ خانواده خود باشید.

خدا بیامرز پدرم همیشه به من می‌گفت تو عصای روزهای پیری من و مادرت خواهی بود ولی من با کارهای اشتباهم کمر مادر بیچاره‌ام را شکستم. خیلی سخت است در این وضعیت بخواهی حرفی بزنی، سخت است بخواهی چیزی بگویی و من در جایگاهی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم. من از جوان‌ها خواهش کردم که بیشتر به فکر خودشان باشند، به فکر باشند و به خدا توکل کنند تا  مایه ننگ و عذاب خانواده خود نشوند. از دیروز- جمعه -  بعد از ظهر که در زندان به من اطلاع دادند قرار است حکم اعدام اجرا شود  یک ثانیه هم فکر و ذهنم آرام نشده است، حسرت می‌خورم به روزها و لحظاتی که از دست داده‌ام.

اعدام دزد مسلح

حکم اعدام  نادر ساعت 9 صبح روز هفدهم آبان ماه در میدان رسالت مشهد به اجرا گذاشته شد. «صادقی» دادستان مشهد به خبرنگار شوک گفت: این متهم از اعضای باند خانوادگی سرقت‌های مسلحانه  و دارای سوابق متعدد جرایم خشن و سنگین در سطح کشور بود  که مرتکب چند سرقت مسلحانه مقرون به آزار و اذیت و خسارت‌های مالی و جانی شده بود.

وی افزود: این متهم در شهرهای  مشهد، نیشابور، گرگان، بهشهر و رامسر  با همدستی دیگر اعضای باند مرتکب 31 سرقت و همچنین ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی شده بودند که با تلاش پلیس مشهد در سال 1389 دستگیر و امروز حکم اعدام یکی از اعضای اصلی باند به اجرا درآمد.

سرهنگ «حجت نیکمرام» فرمانده پلیس مشهد گفت: تیم‌های عملیات ویژه پلیس مشهد در پیگیری این پرونده و در قالب چهار گروه به‌طور ضربتی و غافلگیرانه اعضای باند را در مخفیگاه‌های‌شان دستگیر کردند و متهم اصلی پرونده که سعید نام داشت با توجه به سوابق متعدد کیفری و طرح‌ریزی و شرکت در سرقت‌های متعدد مسلحانه  با تأیید دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شد.

پسر جوان با ضربات سنگ، جان خواهرش را گرفت

فردی که در شهرستان کازرون استان فارس خواهرش را با ضربات سنگ به قتل رسانده بود، خود را به پلیس معرفی کرد.

سرهنگ دوم مهرداد مشوق، سرپرست فرماندهی انتظامی شهرستان کازرون استان فارس گفت: فردی که با وارد کردن ضربات سنگ به سر خواهرش، وی را به قتل رسانده بود با رها کردن جسدش در بیرون از شهر، با مراجعه به ماموران کلانتری «حضرتی»، خودش را به پلیس معرفی کرد.

وی افزود: با توجه به اینکه محل جنایت در حوزه استحفاظی پاسگاه انتظامی «ابوالحیات» این شهرستان بوده بلافاصله موضوع به آن یگان اعلام شد و ماموران در محل جنایت حاضر و با مشاهده جسد دختر جوانی حدودا ۲۸ ساله و خون آلود، اقدامات اولیه را انجام دادند.

سرپرست فرماندهی انتظامی شهرستان کازرون استان فارس گفت: در این خصوص با دعوت از مقام قضایی، پزشکی قانونی و عوامل تشخیص هویت از صحنه قتل بازدید و سپس جسد به پزشکی قانونی تحویل داده شد.

سرهنگ مشوق افزود:قاتل، انگیزه قتل را مسائل خانوادگی عنوان داشته است.

انتهاي پيام/ا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.