گفتگوی باشگاه خبرنگاران با معلمی که دوچرخه‌اش را کتابخانه کرد

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی در افغانستان با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید + تصاویر

یک معلم افغانستانی گفت: هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید! این باورهای غلط و ایدئولوژی نادرست است که از آنان انتحاری می‌سازد.

به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، جنگ و افراط‌گرای در دهه‌های اخیر عامل بسیاری از عقب‌افتادگی‌ها در جامعه افغانستان بوده و فرهنگ از مظلوم‌ترین آسیب دیدگان این سال‌هاست. مظلومیت کتاب و کتابخوانی نیز به حکومت افراط‌گرایان در این سرزمین باز می‌گردد. حکومتی که حتی به کتاب نیز با چشم افراطی می‌نگریست و همین تفکر عاملی بود که کتابخانه‌ها و طاقچه‌های منازل افغانستان روز به روز از کتاب خالی شود. بعد از سال 2001 و پایان حکومت طالبان فضا برای ورود کتاب‌های مختلف به جامعه افغانستان بازتر شد، اما نعمت داشتن کتاب و کتابخانه باز نصیب کسانی بود که در شهرهایی مانند کابل سکنی داشتند و این امر علاقمندان به مطالعه و کتابخوانی را مجبور به هجرت از ولایات خود برای دستیابی به مکان‌های فرهنگی و کتابخانه‌ها کرد. با گذشت زمان و بهبود شرایط اما هنوز سهم کودکانی که در ولایات کمتر توسعه یافته افغانستان زندگی می‌کنند از کتاب و مطالعه صفر است.

صابر حسینی مردی از تبار آفتاب است کسی که خطر نبود کتاب در دستان کودک افغانستانی را به خوبی احساس کرده و بر همین اساس تمام سرمایه‌ خود را در راه مقابله با این کمبود در جامعه بامیان هزینه کرده است او مردی 35 ساله متولد بامیان است که در کسوت معلمی تمام توان خود را برای ارتقای سطح سواد و دانش کودکان دیارش صرف می‌کند. این معلم شریف در پیروی از شغل انبیا دوچرخه خود را به کتابخانه سیاری بدل کرده و برای کودکان بامیان کتاب می‌برد تا آنان از طعم شیرین مطالعه محروم نمانند. خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، در همین زمینه گفتگویی را با صابر حسینی ترتیب داده که مشروح آن را در زیر می‌خوانید.


دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

باشگاه خبرنگاران:
جناب حسینی مدرک تحصیلیتان چیست و خودتان چند فرزند دارید؟


حسینی: متولد بامیانم و فارغ التحصيل رشته تربیت معلم. پدر یک دختر هشت ماهه به نام «السا» و یک پسر 9 ساله به نام «امیراحسان» هستم که هر دو متولد بامیانند در حال حاضر نیز موسس بنیاد کودک هستم که وظیفه‌اش نشر کتاب و رساندن آن به شکل سیار به مخاطبان است.

باشگاه خبرنگاران: از چه زمانی به فکر راه‌اندازی یک کتابخانه سیار افتادید؟

حسینی: من به خاطر اینکه در خانواده‌ای کاملا فرهنگی و دوستدار کتاب به دنیا آمدم بخش اعظمی از زندگیم را در فعالیت‌های فرهنگی گذرانده‌ام و پیش از تأسیس این کتابخانه سیار نیز مسئول کتابخانه بودم. بیش از یک سال در قالب کتابخانه سیار فعالیت‌ می‌کنم و تا کنون توانسته‌ام شش کتابخانه را از همین طریق تاسيس کنم.

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

باشگاه خبرنگاران: چه شد که تصمیم گرفتید برای بچه‌ها کتاب ببرید؟


حسینی: متاسفانه کشور ما تاکنون جنگ‌های طولانی‌ای را تجربه کرده است و مردم ما از حمله شوروی به اینسو چالش‌های زیادی را  پشت سر گذرانده‌اند و نتیجه این جنگ‌ها را می‌توان به شکل بارز در بخش فرهنگ و معارف کشور مشاهده کرد و انعکاس آن را در حجم عظیمی از مردم که قادر به خواندن و نوشتن نیستند دید. این نکته را هم بایستی توضیح دهم که در زمان جنگ‌های داخلی افغانستان بسیاری از مکاتب نیز تعطیل و یا بعضا تخریب شدند و کودکان حتی پس گذشت چند سال از پایان جنگ‌های داخلی با مشکلات جدی رو به رو بوده و هستند که می‌توان از کمبود معلم در ولايات، نبود برنامه‌های بازسازی مدارس، نبود یک فضاي سرپوشیده جهت آموزش کودکان اشاره کرد و اینها همه مسائلی بود که انگیزه راه‌اندازی این کتابخانه سیار را به ذهنم انداخت تا امیدی باشم برای کودکان و آینده سازان کشورم.

باشگاه خبرنگاران: آیا تاکنون از نهادهای دولتی و بین‌المللی حمایتی دریافت کرده‌اید؟

حسینی: تنها انتظار بنده از دولت وحدت ملی و مجامع بین‌المللی فعال این است هرچه بیشتر در بخش آموزشی برنامه‌ریزی داشته باشند تا بتوانند هرچه سریعتر آسیب‌های وارد شده به فرهنگ آموزش و پرورش کودکان و آینده سازان کشور را جبران کنند.

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

باشگاه خبرنگاران: تا چه زمان می‌خواهید در سرما و گرما با رکاب زدن روياي با سواد شدن کودکان افغانستاني را به واقعیت نزدیک کنید؟

حسینی: ابتدا باید بگویم که استفاده از دوچرخه برای حمل و نقل کتاب برایم دلایل مختلفی داشت. یکی از این دلایل نمادین بودن دوچرخه بود. چرا که برخی گروه‌های تروریستی از دوچرخ به عنوان ابزار انتحاری استفاده می‌کنند. در این حرکت سعی کردم به دیگران نشان دهم که می‌توان ابزار را به گونه‌های صحیح نیز استفاده کرد و دوچرخه‌ را به نوعی پیامبر صلح و آزادی قرار دادم. بنابراین با اینکه تمرکزم روی برنامه‌های کلان‌تری بود، تلاش کردم با کتابهای محدود در مناطقی خاص فعالیتم را شروع کنم. اما می‌دانم که باید کار جدی‌ و موثرتری را در این زمینه انجام دهم. منظورم از کار جدی‌تر تأسیس کتابخانه‌های تخصصی برای کودکان، چاپ کتاب کودک و همچنین ایجاد مراکز آموزشی برای آنان است. و خدا را شکر می‌گویم که در اولین هدفم تا اندازه‌ای موفق بوده‌ام و توانستم پس از این مدت فعالیت 6 کتابخانه ثابت برای اطفال ایجاد کنم. در مورد هدف دوم یعنی نشر کتاب نیز بایستی بگویم تا کنون دو مجموعه داستان از طرف بنیاد کودک به چاپ رسیده است و امیدوارم روزی برسد که این خدمات و فعالیت‌ها محدود به یک ولایت خاص نباشد.

باشگاه خبرنگاران: می‌توانید نام کتابخانه‌ها و مراکز آموزشی که ایجاد کرده‌اید را برای خوانندگان ما بگویید؟

حسینی: تاکنون در ولایت بامیان و اطراف آن چون ولسوالی سیغان، ولسوالی یکاولنگ، ولایت مزار شریف و ولایت کابل فعالیت داشته‌ام. اما معتقدم باید اینگونه فعالیت‌ها در سطح وسیع‌تری انجام شود. چرا که تنها با رشد کتاب و کتابخوانی می‌توانیم مشکلات کشورمان را حل کنیم.

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

باشگاه خبرنگاران:
نظر خانواده و فرزندانتان درباره اینگونه فعالیت‌های شما چیست؟


حسینی: آنها با من هم عقیده هستند. همسرم در ابتدا در فعالیت‌های من حضور داشت اما اکنون به دلایل امنیتی کنارم حضور ندارد. در مورد فرزندانم نیز باید بگویم پسرم در آغاز اینگونه فعالیت‌ها برایش خوشایند بود، ناامنی‌ها او را نیز از ادامه چنین کاری نگران کرده است.

باشگاه خبرنگاران: آیا صابر حسینی قصد مهاجرت به کشورهای اروپایی را در سر ندارد؟

حسینی: اولویت اصلی من خدمت به فرزندان کشورم است و تمام تلاشم را خواهم کرد تا نسبت به آنان متعهد بمانم؛ اما این را هم در نظر دارم که برای این 6 کتابخانه‌ای که تأسیس کرده‌ام نیاز به کمک‌های خارجی نیز هست، ولی این اطمینان را به کودکان سرزمینم می‌دهم که همواره افغانستان و در کنارشان خواهم ماند.

و کلام آخر:

حسینی: صحبت پایانی من به تمام آنان که صدای بنده را میشوند این است که اطفال را حمایت کنید، هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید! این باورهای غلط و ایدئولوژی نادرست است که از آنان انتحاری می‌سازد. پس بر تک تک ما واجب است پیس از اینکه دیگران این وضعیت را برای اطفال ما فراهم کنند، با کتاب مسیر فرزندانمان را هموار کنیم. چرا که تنها با کتاب است که می‌توانیم آنها را نجات دهیم.

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

دوچرخه‌ام را پیامبر صلح و آزادی کردم/ هیچ طفلی با کمربند انتحاری به دنیا نمی‌آید!/ درکنار کودکان افغانستان می‌مانم

انتهای پیام/

گفتگو از محمد محمدی‌شایگان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.