«علی مدد رضوانی»، شاعر نامدار افغانستانی مقیم ایران، خاطره‌ای جالب از هیات عزاداری مهاجرین افغانستانی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرده است.

خاطره جالب شاعر افغانستانی از هیات مهاجرین مقیم ایرانبه گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، «علی مدد رضوانی»، شاعر نامدار افغانستانی مقیم ایران، خاطره ای جالب از هیات عزاداری مهاجرین افغانستانی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرده است.

وی در صفحه فیس بوک خود نوشت:

روبروی خانه ‌مان مجتمعی است كه دارند خرابش می‌كنند. چند وقتی هست كه كارگران افغانستانی در حال تخريب هستند و هر از گاه می‌بينمشان. امشب اما زياد بودند٬ بدونِ لباس كارگری٬ همگی مشكی بر تن. موقعِ پارك كردن ماشينم از بيرق جلوی در فهميدم هياتي به پا كردند. شيشه ماشین را پائين کشیدم و گفتم ماشين مزاحم شما نيست؟ حدس زدم شايد دوستانشان بخواهند ماشين های شان را آنجا پارك كنند.

گفتند نه! بفرمائيد روضه. آمدم پائين. گفتند خوشحال می شویم تشريف بياريد. حدس زدم جالب باشد. يكمی هم در رو در بایستی گير كردم و بالاخره رفتم.

يك قطعه موكتِ كهنه كفِ يكي از اتاق‌ها انداخته بودند، يك پارچه مشكی تكه و پاره هم روی ديوار نصب شده بود، يك پيك نيك و كتری و قوری كه می‌جوشيد و اين بود تمام اقلام اين هيات.

يك نفر روضه می‌خواند، به زبانِ ما و به گويشِ خودشان. حزين بود. يا شايدم برای من اينطور بود. هر چه گشتم خبری از ميكروفون، سيستم صوتی، طبل، علامت و باقی متعلقات نبود. اندك روضه‌ای از روی مقتل، بدون اضافات!

تمام شد. چای و قندی آمد و خبری از شام هم نبود. زدم بيرون. فقط ماشين من جلوی در بود. يادم اُفتاد كه اين بندگان خدا كه ماشينی ندارند. هميشه يا پياده ديدمشان يا پشتِ وانت و نيسان. مطمئن بودم اگر از روضه‌خوان فيلم می‌گرفتم در اينترنت گل می‌كرد؛ بخاطر گويش و لهجه‌ای كه دارند.

مجلس خوبی بود. بی‌سر و صدا. بی‌ريا. متشكل از مردمی مظلوم و جنگ‌زده. مجلسی كه مكانش ثابت نيست، امسال اينجا. سال بعد در جای ديگر.
و سلام بر تو كه گفتی:
اگر دين نداريد آزاده باشيد.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.