آزادی کامل برای میلیاردرها به معنی فقر، ناامنی، آلودگی و از بین رفتن خدمات عمومی برای همه افراد دیگر است.

آزادی میلیاردرها یا بردگی توده‌ها؟/ وقتی دموکراسی به دشمن ثروتمندان تبدیل می‌شودبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جورج مونبیوت، مقاله‌نویس روزنامه گاردین در مطلبی با عنوان A despot in disguise: one man’s mission to rip up democracy به بررسی این موضوع می پردازد که دیدگاه تمامیت خواهانه جیمز مک گیل بیوکنن در مورد سرمایه‌داری، سیاست آمریکا را آلوده کرده و اکنون در حال صادر شدن به همه دنیاست.

از نظر بیوکنن بین آزادی سیاسی و آزادی اقتصادی اختلاف اساسی وجود دارد و باید در انتخاب میان این دو، به آزادی اقتصادی اولویت داد. آزادی که له شدن و خرد شدن سایر اقشار جامعه را در پی خواهد داشت. در واقع می توان بیوکنن را طراح برنامه ای مخفی برای سرکوب دموکراسی به نمایندگی از ثروتمندان دانست. آنچه در ادامه می آید ترجمه این مقاله است.

مونوبیت کلید فهم سیاست‌ های نیم قرن گذشته را در مطالعه کتاب"دموکراسی در زنجیر" می داند. از نظر وی با مطالعه کتاب جدید نانسی مک لین، "دموکراسی در زنجیر" می توان به فهم عمیقی از تاریخ برنامه مخفیانه رادیکال جناح راست آمریکایی، رسید و چیزهایی که قبلا نامرئی بودند؛ را به راحتی مشاهده کرد.

 آزادی شامل حق مطلق استفاده از اموال به نحو دلخواه است

مونوبیت در ادامه به شرح مختصر کتاب می پردازد و به معرفی بیوکنن و نگرش سیاسی و اقتصادی وی می پردازد: جیمز مک گیل بیوکنن به شدت تحت تأثیر نئولیبرالیسم فریدریش هایک و لودویگ فون میسس و برتری مالکیت جان کالون بود، کسانی که در نیمه اول قرن نوزدهم استدلال می کردند: "آزادی شامل حق مطلق استفاده از اموال به نحو دلخواه است." هر نهادی که از چنین حقوقی تخطی کند، عامل ظلم و ستم است و اموال بشریت را از طرف توده های فقیر و بی چیز استثمار می کند.

 مالیات یعنی استثمار ثروتمندان!

جیمز بیوکنن این تأثیرات را برای ایجاد آنچه که نظریه انتخاب عمومی نامید، به وجود آورد. او استدلال می کرد که جامعه نمی تواند آزادانه در نظر گرفته شود، مگر اینکه هر شهروند حق وتو تصمیماتش را داشته باشد. منظورش این بود که هیچکس نباید به خاطر تصمیمات و خواسته‌هایش متحمل فشاری در جامعه شود. اما به نظر او عملا با سیستم مالیات‌‌های اجباری در حمایت از مخارج و رفاه عمومی، ثروتمندان مورد استثمار قرار می گیرند. این موضوع دست کارگران را در تشکیل اتحادیه های کارگری و اعمال مالیات تصاعدی بر درآمد باز می گذارد همه این موارد "قوانین تبعیض آمیز" علیه صاحبان سرمایه است.

 حفظ سرمایه‌داری در مقابل دموکراسی

از نظر بیوکنن هر گونه برخورد بین "آزادی" (آزادی عمل سرمایه‌داران) و دموکراسی باید به نفع آزادی حل شود. در کتاب "محدودیت های آزادی" او اشاره می کند که "استبداد تنها جایگزین سازمانی ممکن برای ساختار سیاسی کنونی است که ما شاهد آن هستیم". در واقع تنها استبداد می تواند از عهده کارهایی بربیاید که اکنون با نام دموکراسی در جریان است. پس ما باید در دعوای دموکراسی و آزادی جانب آزادی را بگیریم. نسخه او "انقلاب مشروط" بود: ایجاد محدودیت‌های غیرقابل فسخ برای محدود کردن انتخاب دموکراتیک.

بیوکنن: اولین پیشنهاد دهنده خصوصی‌سازی دانشگاه‌ها

او در طول زندگی کاریش توسط بنیادهای ثروتمند، میلیاردرها و شرکت های بسیاری حمایت شد و در راستای همین حمایت ها نظریه ای درباره انقلاب مشروطه و راهبردی برای اجرای آن مطرح کرد. بیوکنن اولین کسی بود که خصوصی سازی دانشگاه ها را پیشنهاد و هزینه‌های تحصیلی کامل را برای دانشجویان اعمال کرد. هدف اصلی او این بود که فعالیت های دانشجویی را خرد و له کند. او بر خصوصی سازی امنیت اجتماعی و بسیاری دیگر از وظایف دولت اصرار داشت و به دنبال خدشه دار کردن و شکستن ارتباط میان مردم و دولت بود و عملا اعتماد مردم به نهادهای دولتی را نابود کرد. به طور خلاصه هدف او حفظ سرمایه داری در مقابل دموکراسی بود.

در سال 1980، بیوکنن توانست برنامه اش را به اجرا درآورد. به شیلی دعوت شد، جایی که به دیکتاتوری پینوشه کمک کرده بود تا قانون اساسی جدیدی را با استفاده از ابزارهای هوشمندانه پیشنهادی اش بنویسد. به نظر می رسید دیکتاتوری پینوشه با استفاده از این قوانین به طور کامل ساقط نشود. در میان شکنجه و کشتارها، وی به دولت توصیه کرد تا برنامه های خصوصی سازی، ریاضت مالی، محدودیت پولی و تخریب اتحادیه های کارگری را گسترش دهد: پیشنهاداتی که فروپاشی اقتصادی سال 1982 را به راه انداخت.

 جایزه سمی نوبل اقتصاد

هیچکدام از این موارد آکادمی سوئد را نگران نکرد، چراکه طرفداران جیمز بیوکنن در دانشگاه اسکاتلند آسار لیندبک در سال 1986 جایزه نوبل نوبل اقتصاد را به وی اهدا کردند. این یکی از تصمیمات متعددی است که این جایزه را به جایزه ای سمی تبدیل کرده است.

اما قدرت واقعی او زمانی آغاز شد که کچ، هفتمین مرد ثروتمند ایالات متحده، احساس کرد که بیوکنن کلید تحولات مد نظر او را در دست دارد. کچ حتی ایدئولوژی های افرادی چون میلتون فریدمن و آلن گرینسپن را به عنوان "میهن فروش" در نظر می گرفت. به عنوان میهن فروشانی که به جای تخریب کامل دولت، به دنبال بهبود بهره وری دولت هستند. اما بیوکنن کار را تمام کرد.

مک لین معتقد است که چارلز کچ میلیون ها دلار را صرف کارهای بیوکنن در دانشگاه جورج میسون کرد، دانشگاهی که قوانین و بخش های اقتصادی آن، هم چنان که اتاق فکر شرکت های مختلف هستند، به کارهای آکادمیک خود نیز می پردازند. وی برای گزینش«کادری انقلابی» برای اجرای برنامه های خود اقتصاددانان را استخدام کرد. (موری روتبارد، در موسسه کاتو که کچ تأسیس کرده بود، از میلیاردرها دعوت می کرد تا تکنیک های لنین را مطالعه و آنها را در مورد جنبش های آزادیخواهانه اعمال کنند). در این بین، آنها شروع به توسعه برنامه ای برای تغییر قوانین کردند.

نقشه‌های نئولیبرال را محرمانه نگاه دارید

مقالات نانسی مک لاین افشا کردند که بیوکنن مخفی کاری را امری ضروری و مهم تلقی می کرد. او به همکارانش توصیه می کرد که "نقشه‌های محرمانه همیشه ضروری است". به جای آن که مقصد نهایی خود را به همه نشان دهیم، بدون حرف و حدیث مقصد را با مراحل تدریجی و تکمیلی دنبال می کنیم. به عنوان مثال، نئولیبرال ها در تلاش برای تخریب سیستم تأمین اجتماعی، ادعا می کنند که آن را حفظ می کنند و سپس بدون یک سری اصلاحات رادیکال این سیستم ها را از بین می‌برند.

با شبکه ای از اتاق فکرهایی که کچ و دیگر میلیاردرها از آنها حمایت و با تحول حزب جمهوریخواه و صدها میلیون نفری که وارد کنگره و بخش قضایی کردند و با استعمار توده ای دولت ترامپ از طریق اعضای این شبکه و مبارزه علیه همه چیز از سلامت عمومی تا اقدامات مربوط به تغییرات آب و هوایی، منصفانه است که بگوییم دیدگاه بوچانان در ایالات متحده در حال رسیدن به بلوغ و رشد کامل است.

 برنامه بیوکنن در دستور کار دولت بریتانیا

این سیاست های نئولیبرال نه فقط در ایالات متحده بلکه در بریتانیا هم مشاهده می شود. آتش زدن مقررات در مواردی برجسته ای هم چون فاجعه برج گرنفل، تخریب معماری دولت از طریق ریاضت اقتصادی، قوانین بودجه بندی، برچیدن خدمات عمومی، هزینه های تحصیل و کنترل مدارس: همه این اقدامات به دنبال برنامه بیوکنن به اجرا در آمده اند.

 آزادی کامل میلیاردرها یعنی فقر، ناامنی و نابودی محیط‌زیست

مونوبیت در نهایت به این نتیجه می رسد که از یک زاویه، نظر بیوکنن درست بود: اختلاف اساسی بین آنچه که او «آزادی اقتصادی» و آزادی سیاسی می نامد، وجود دارد. آزادی کامل برای میلیاردرها به معنی فقر، ناامنی، آلودگی و فروپاشی خدمات عمومی برای همه افراد دیگر است. از آنجا که مسلما مردم علنا به چنین چیزهایی رای نمی دهند، تنها می توان آنها را از طریق فریب و کنترل استبدادی به دست آورد. انتخابی که ما پیش روی ماست سرمایه داری بی و قید و بند و زنجیر گسیخته یا دموکراسی است. شما نمیتوانید هر دو آنها را توأمان داشته باشید. برنامه بیوکنن نسخه ای برای سرمایه داری تمامیت خواهانه است. شاگردانش فقط شروع به اجرای آن کرده اند. اما حداقل با تشکر از اکتشافات مک لین، اکنون می توانیم دستور کار آنها را از بین ببریم. یکی از اولین قواعد سیاست، شناخت دشمن است. پس بر این اساس ما در آغاز راهیم.

منبع: فارس

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
رادان
۲۱:۱۴ ۰۲ بهمن ۱۳۹۶
اگه آمریکا بجای اینهمه هزینه جنگ افروزی صرف نیازمندان میکرد دیگر در کشورش فقیری نبود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۴ ۰۲ بهمن ۱۳۹۶
چطوری نفهمیدم