در بین امامزادگان واجب التعظیم، آستان حضرت احمد بن موسی مشهور به شاه چراغ از جمله امامزادگانی است که هرساله از زائران بسیاری میزبانی میکند.
روز بزرگداشت
حضرت شاهچراغ، نه روز تولد ایشان است و نه شهادتشان؛ بلکه در سال ۱۳۸۶ شورای فرهنگ عمومی استان فارس ششم ذی القعده را روز بزرگداشت شاهچراغ نام نهاد و تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه و امام رضا (ع) یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاهچراغ» تعیین شود.
مورخان گزارش دادهاند که پس از
شهادت امام کاظم (ع)، مردم مدینه به لحاظ شخصیتی که حضرت احمد بن موسی داشت، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیش جمعیت به مسجد پیغمبر رفت و خطبهای خواند و به مردم گفت: «ای کسانی که با من بیعت کردهاید، بدانید که من خودم با برادرم علی (علیبنموسیالرضا (ع)) بیعت کردهام و او واجبالاطاعة است و بر من و شماست که از او اطاعت کنیم». سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند.
سفر به ایران و شیراز
درباره آمدن احمدبن موسی (ع) به ایران و انگیزه او گزار شهای گوناگونی وجود دارد و این قسمت از زندگی وی فاقد شفافیت است.
برخی عقیده دارند که آن بزرگوار در بغداد ساکن بود و آنگاه که خبر شهادت و درگذشت ناگهانی امام رضا (ع) را شنید، بهشدت ناراحت شد و گریه کرد. آنگاه با همراهانی بسیار (حدود ۳ هزار نفر) به خونخواهی و انتقام از مأمون به سمت ایران آمد.
بعضی دیگر باور دارند که احمد بن موسی (ع) پیش از درگذشت امام رضا (ع) و مقارن با ولایت عهدی آن حضرت همراه جماعتی قصد ایران کرده تا به برادرش ملحق شود و شرح آن در منابع اینگونه آمده است؛ «در زمانی که حضرت امام علی بن موسی (ع) با ولایت عهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی (ع) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت کرد و در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقهمندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت کردند. تا جایی که مینویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود.»
خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت (مامون) دادند. او ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آنها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد؛ لذا امریهای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت آنها شوید و آنها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.
حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با ۴۰ هزار لشکر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد (ع) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر «قتلغ خان» راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد، اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند.
لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندیها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد (امام هشتم (ع)) وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست عنصر را تکان داده، از اطراف امامزادگان متفرق شدند. جناب سید احمد (س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار شدند.
شهادت حضرت احمد بن موسی (ع)
مورخان در مورد شهادت و یا وفات و محل دفن احمدبنموسی نیز اختلاف دارند که این اختلاف مبتنی بر آن است که وی به اسفراین رفته و در آن جا به شهادت رسیده و یا در شیراز وفات یافته و یا به شهادت رسیده است؛ اما برخی عقیده دارند او در اسفراین به شهادت رسید و در همان جا به خاک سپرده شد و زیارتگاه او همان جاست.
برخی دیگر باور دارند که احمدبن موسی در شیراز در جنگ با عامل مامون شهید شد و یا این که در این شهر مخفی شد و بعد وفات کرد و در همان جا دفن شد.
شواهد و قرائن دیدگاه آنانی را که قائل هستند، شیراز محل دفن احمد بن موسی (ع) است، تایید میکند و مشهور همین است. همچنین تاریخ وفات احمدبن موسی بهطور دقیق معلوم نیست.
انتهای پیام/
فریاد های سرخ تو را
به آسمان می برند
آرتین
اشک هایت سیل می شوند
سیلی خروشان
خنجر که در آستین تکفیر
پنهان است
چیزی بجز این بر نمی آید
خون در گلوی سجاده ریختن
یا
گلوی مهراب را بریدن
آرتین
تمام دلتنگی ات را
در گوش شاه چراغ زمزمه کن
نسل به نسل برای زئرانش
باز خواهد گفت
چگونه با گلوله های تکفیر
پدر مادر برادر ات
سرخی خون شان
در گلوی گلبرگهای سجاده
چکیده است.
آرتین
غم تو غم بزرگیست
احمد ابن موسی .ع. شاه چراغ
گواه
بعد از این وطن
تو را
برادر
پدر
آغوش گرم مادر است
ناصر ریگی