به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، و با روی کار آمدن ملک سلمان، اداره عربستان سعودی به دست جوانی بی تجربه افتاد که هر روز این کشور را با معضل و مشکل جدیدی روبه رو ساخت.
بن سلمان برای ماندن در قدرت نیاز به حمایت آمریکا داشت بنابراین از همان روزهای ابتدایی، شروع به خوش رقصی برای آمریکاییها کرد. از خرید میلیاردی تسلیحات نظامی تا پیشبردن سند ۲۰۳۰ برای جلب نظر طرف آمریکایی صورت گرفت.
پس از آنکه ملک سلمان پادشاه عربستان، محمد بن نایف ولیعهد این کشور را عزل و پسر خود محمد را جانشین کرد، تلاش ها برای استحکام پایه های قدرت ولیعهد جوان آغاز شد. بن سلمان برای آنکه چهره خود را به عنوان فردی اصلاح گر نشان دهد در اولین اقدام خود اجازه داد دختران دانشآموز در کلاس ورزش مدارس دولتی شرکت کنند و به زنان سعودی نیز برای اولین بار در تاریخ عربستان اجازه رفتن به استادیوم و مجوز رانندگی داده شد.
سفرهای بن سلمان به آمریکا و کشورهای اروپایی همراه با اخبار اصلاحات عربستان هر روز صدر اخبار رسانههای غربی بود. از عکس گرفتن با بوش پدر و پسر تا در آغوش گرفتن ترامپ برای بن سلمان نقطه امنی شده بود تا مخالفان داخلی و همچنین خارجی خود را ساکت نگه دارد و برای خود حاشیه امنی در قدرت دست و پا کند.
پس از حذف بن نایف و ولیعهدی محمد بن سلمان آن هم خلاف چارچوب خاندان آل سعود خشم شاهزادگان زیادی برانگیخته شد؛ اما بن سلمان با حمایت آمریکا، بسیاری از شاهزادههای سعودی را به زندان انداخت.
این ماجرا با سرکوب شیعیان استان الشرقیه همزمان شد و آنجا نیز بن سلمان، با قلع و قمع شیعیان و لشکر کشی نظامی به شهرهایی همچون قطیف، سعی کرد تا خط و نشانی برای مخالفان داخلی بکشد و اعتراضات را خاموش کند.
همچنین دلارهای نفتی آل سعود چشمان جامعه جهانی در برابر فجایع انسانی در یمن را بسته بود. هر روز اخبار کشتار غیر نظامیان از یمن منتشر میشد ولی رسانههای غربی بی توجه از کنارش عبور می کردند و یا در حد خبری کوتاه از آن می گذشتند.
در طول مدتی که محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان مشغول یکهتازی در عرصه قدرت در این کشور عربی شده است او به هر پروندهای که وارد شده است، به دلیل کم تجربگی وجاه طلبی هزینههای سنگینی را از نظر سیاسی، امنیتی و حیثیتی به عربستان تحمیل کرده که ازجمله میتوان به حمایت او از جریانهای تکفیری در منطقه به ویژه در سوریه و عراق، به گروگانگرفتن نخستوزیر لبنان درعربستان، فرو رفتن بیش از پیش در باتلاق یمن که بدون هیچ نتیجهای بوده است و یا نزدیکی بیش از حد به رژیم صهیونیستی و... و. اشاره کرد.
حاشیه و عملکرد نابخردانه بن سلمان در عرصه سیاست داخلی و خارجی، هزینه حمایت از ولیعهد سعودی را برای هر کشوری سنگین کرده است.
از طرفی بن سلمان با علم بر این موضوع سعی می کند تمام پتانسیل خود را در جهت راضی نگه داشتن طرف آمریکایی بکار گیرد. از همین رو برای از دست ندادن حکومت نه تنها در برابر توهین مقامات آمریکایی پاسخ مناسبی نمیدهد بلکه با باج دادن بیشتر سعی می کند دولت آمریکا را کماکان حامی خود نگه دارد حتی اگر به ضرر کشورش تمام شود. تا جایی که مقامات آمریکایی بدون هیچ ابایی از آل سعود به عنوان یک حساب بانکی پُر پول یا یک گاو شیرده نام بردند که هرگاه پول ندهد از بین میرود.
اما واقعیت ماجرا این است که بن سلمان با همه خوش خدمتیهایی که برای طرف آمریکایی دارد، گزینه مطلوبی برای واشنگتن نیست. آمریکاییها اعتقاد دارند بن سلمان نمیتواند اهداف و منافع آنان در منطقه را تامین کند.
اختلاف در خاندان سعودی بر سر پادشاهی و ولیعهدی، اولین نقطه منفی بن سلمان برای سرمایه گذاری آمریکاییهاست.
بن سلمان سایه تهدید و کودتا را هر روز بر سر خود می بیند تا جایی که چندی است از ریاض پایتخت عربستان به یک کشتی آمریکایی پناه آورده است؛ تا از گزند شاهزادههای سعودی در امان باشد. حال شخصی که حتی در ریاض از امنیت کافی برخوردار نیست قطعا گزینه مطلوبی برای سرمایه گذاری نیست.
شروع جنگ یمن با دستور بن سلمان و رفتن در باتلاق این جنگ، بن سلمان را با بحران جدی روبه رو ساخته است که نه تنها عربستان بلکه کشورهایی همچون امارات را نیز گرفتار ساخته و چیزی جز شکست و آبروریزی برای آنان در بر نداشته است.
اگر نگاهی به نقشه میدانی یمن داشته باشیم در می یابیم که امروز پس از بیش از ۳ سال جنگ در یمن چیزی عاید ائتلاف سعودی نشده است. مقاومت و پیشروی پابرهنه های یمنی در برابر ارتشی که مجهز به پیشرفتهترین تسلیحات جنگی است، آبرویی برای رژیم سعودی نگذاشته است.
البته این آبروریزی در برابر تصاویری که از قحطی و بیماری در یمن منتشر میشود چیزی به حساب نمیآید. تصاویری از کودکانی که از گرسنگی پوستی بر استخوان آنان مانده و یا آمارهای تکان دهنده از مرگ زنان و کودکان بر اثربیماری و نرسیدن دارو، قلب هر آزاده ای در دنیا را آزرده خاطر میکند.
غرب و آمریکا سعی در پایان جنگ یمن دارند اما نه آنگونه که منافعی برای خود در نظر نگیرند بلکه با توجه به منافع خود جنگ پایان پذیرد. پایان جنگ قطعا یک شکست برای سعودیها محسوب خواهد شد و بن سلمان به راحتی زیر بار این شکست نخواهد رفت؛ بنابراین شاید نیاز باشد بن سلمان قربانی شود تا منافع آمریکاییها تامین شود. انبارهای تسلیحاتی آمریکا طی این سالها خالی شدند و جنگ یمن فرصت مناسبی برای آمریکایی ها بود تا تسلیحات مانده آنان به فروش برسد.
اندیشکدههای آمریکایی اعتقاد دارند جنگ یمن باید تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی پایان پذیرد و دولت آمریکا با فراغ بال بهتری به رویارویی اقتصادی و نظامی با چین و روسیه برود.
قتل خاشقجی بهترین فرصت برای آمریکا و مخالفان بن سلمان است تا ساختار عربستان را تغییر دهند و یا قدرت بن سلمان به حد قابل ملاحظه ای کاهش یابد.
برخی از کارشناسان معتقدند، قتل خاشقجی یک پرونده فوق امنیتی است؛ و آمریکایی ها دقیقا کاری که با صدام در جنگ کویت کردند با بن سلمان نیز انجام دادند.
در ماجرای حمله عراق به کویت ابتدا آمریکایی ها به صدام چراغ سبز برای حمله نشان دادند ولی به محض حمله واکنش عکس نشان دادند تا صدام را نابود کنند.
در پرونده قتل خاشقجی نیز این ماجرا تکرار شد و آمریکایی که تا دیروز حامی بن سلمان بود برای گرفتن باج بیشتر و یا نابودی بن سلمان پشت ولیعهد سعودی را خالی کرد تا منافع خود را بیش از پیش تامین کند.
بیشتر بخوانید:اداره امور عربستان با نمایش بالماسکه خاندان سلطنتی/مقامات سعودی از پشت نقاب تزویر چه اهدافی را دنبال میکنند؟
حال دو سناریو باقی می ماند:
یک: حذف بن سلمان و جایگزین کردن فردی که هم ارتباط بهتری با آمریکا دارد و هم در داخل عربستان محبوبیت بیشتری نسبت به بن سلمان دارد.
دو: باقی ماندن بن سلمان ضعیف در قدرت؛ این کار موجب میشود بن سلمان از ترس کودتا و کنار رفتن تابع تر از قبل عمل کند و امتیازات بیشتری به طرف آمریکایی بدهد.
حال باید دید تیغ چاقوی خاشقجی (خاشقچی) گردن بن سلمان را میزند و یا کما کان بر روی گردن ولیعهد سعودی باقی میماند.
منبع:مشرق
انتهای پیام/