این شهر به تنهایی یک کشور است!

در گزارش زیر با محمد فیلی بازیگر اهل شیراز به گفتگو پرداخته ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نیمه اردیبهشت باشد، حال هوا در بهترین حالت خود باشد، رعد و برق آسمان را زیبا کند، بوی گیاه همه جا را پر کرده باشد و روز، روز شیراز باشد که بهشت ایران است. باران که می‌زند، بوی گل‌ها که هوا را پر می‌کند، با خودت بگویی الان باید شیراز باشم، بوی بهارنارنج، بوی شعر، بوی معماری، بوی کوچه‌باغ‌ها ... باید شیراز باشم، اینجا چه می‌کنم؟ شیراز که نیستیم، اما می‌توان با یک شیرازی اصیل هم‌صحبت شد و درباره شیراز صحبت کرد. درباره استان فارس و همه طراوتش صحبت کرد. می‌توان با محمد فیلی هم‌صحبت شد؛ مردی که تا ۴۸ سالگی ساکن شیراز بوده و از بد حادثه به تهران پناه آورده، اما نام شیراز هنوز دلش را می‌لزراند؛ لرزشی که در صدایش آن را می‌شنوی. ماه رمضان است و بر ما ببخشید اگر در میانه این گفتگو درباره خوردنی‌های شیراز هم حرف زدیم، درباره سالاد شیرازی و فالوده شیرازی و...

این شهر به تنهایی یک کشور است!

امروز به نام شیراز ثبت شده؛ درباره شیراز برایمان بگویید.
تا ۴۸ سالگی شیراز زندگی کردم. الان ۷۱ ساله هستم. حدود ۲۲ سال است تهران زندگی می‌کنم. بافت شیراز شاید در ظاهر تغییر کرده باشد، خیابان‌ها و شکل ظاهری شهر. اما شیراز هنوز هم اصالت ذاتی خود را دارد. استان فارس حدود ۶۰ شهر دارد که هرکدام جاذبه‌های خود را دارد. شیراز قدیم‌ها چند دروازه داشته: دروازه کازرون، دروازه اصفهان، دروازه قرآن و. محله‌های قدیمی شیراز بیشتر اطراف شاهچراغند. مثل محله لب آب، سردزدک، کوچه هفت‌پیچ و مسجد نو، مسجد جمعه، منصوری، زیر درخت افرا و.... بخشی از بافت قدیم را برای توسعه حرم شاهچراغ خراب کردند. کوچه‌باغ‌ها از بین رفت. من در همان کوچه پس‌کوچه‌ها زندگی کرده ام. دقیقا در محله سردزدک به دنیا آمدم و سر طاقو که متاسفانه خرابش کردند.

بیشترین درخت شیراز، بهارنارنج است؟
درخت نارنج و درخت افرا در شیراز زیاد بود. یکی از محله‌های قدیمی شیراز «زیر درخت افرا» بود که ما بیشتر قرارهایمان را زیر همین درخت می‌گذاشتیم. نزدیک این درخت باغ بزرگ حکیمیان بود که خیلی بزرگ و زیبا بود. خانه‌های آن زمان خیلی بزرگ بودند و پر از درخت. خانه قدیمی ما هفت نوع درخت میوه داشت. در همه خانه‌های آن زمان یک یا چند درخت خرمالو هم بود و چه خرمالو‌هایی، حتی تصورش هم زیباست.

درخت انگور هم زیاد داشته و دارد شیراز؟
انگور بیشتر در منطقه قصرالدشت بود. تاکستان‌های بزرگی که انگورش معروف بود به‌خصوص انگور منقایی که خیلی خوشمزه و کمیاب بود.

چند خوراکی معروف هم دارید. سالاد شیرازی را همه ایرانی‌ها می‌شناسند.
سالاد شیرازی، ساده‌ترین سالادی است که همه می‌توانند آن را درست کنند؛ گوجه، پیاز و خیار با چاشنی آبلیمو، آب‌نارنج یا آبغوره. شیرازی‌ها بیشتر با آبغوره این سالاد را درست می‌کنند و به آن کمی نمک و نعنا خشک هم اضافه می‌کنند. شیرازی‌ها مهمان‌نوازند و مسافرانی که به شیراز می‌آمدند حتما از آن می‌خوردند. بعد که به شهر‌های خود برمی‌گشتند سالاد شیرازی تبدیل می‌شد به دسر آن‌ها و چنین شد که این سالاد در همه جای ایران دیده می‌شود.

فالوده شیرازی هم که بی‌نظیر است.
فالوده شیرازی فقط مختص شیراز است و اگر این فالوده را در جای دیگری خوردید اصل نیست، مگر این‌که سازنده‌اش اصالتا شیرازی باشد یا مدتی در شیراز زندگی کرده باشد. قدیم‌ها ظرف مسی که جوتی نام داشت و مخصوص فالوده بود را در یک ظرف چوبی قرار می‌دادند و آن را پر از یخ و نمک می‌کردند. نمک باعث می‌شد یخ دیرتر آب شود و جوتی را آن‌قدر هم‌می‌زدند که فالوده برفک می‌زد و رشته‌ها درست می‌شد. کاری سخت و زمانبر بود. البته الان دستگاه‌هایی ساخته شده که رشته‌های فالوده را آماده می‌کند، اما دیگر به خوشمز‌گی سابق نیست. به رشته‌های فالوده چاشنی هل یا گلاب یا آب‌آلبالو و زعفران اضافه می‌کردند. فقط در امیدیه خوزستان، فالوده‌ای خوردم که شبیه فالوده شیرازی بود. به سالاد شیرازی و فالوده باید کلم‌پلو و آش سبزی را هم اضافه کرد.

و عرقیات شیراز...

از عرقیات شیراز که نگویید و نپرسید! گیاه و گلی نیست که از آن عرق تهیه نشود. قدیم‌ها محله باغ‌صفا پر بود از باغات زیادی که در آنجا دستگاه‌های عرق‌گیری بود. عرقیات را مغازه‌های پشت ارگ کریمخانی می‌فروختند.

شیراز با این مختصاتی که دارد، می‌تواند خودش یک کشور باشد.
ایران یعنی فارس و شیراز. در تاریخ نوشته‌شده که تمدن ایرانی از خطه فارس و شیراز آغاز شده و به بقیه نقاط ایران و دنیا گسترش یافته‌است. اگر کسی دوست دارد بهشت روی زمین را با چشم خود ببیند، این روز‌ها بهترین وقت است که به شیراز و استان فارس سفر کند. هر چند باغ‌های شیراز را از بین برده‌اند و به جای آن ساختمان ساخته‌اند، اما چند سال قبل شهردار شیراز برخی از این باغات را خرید و آن‌ها را حفظ کرد و در اطراف آن‌ها مسیر پیاده‌رویی و دوچرخه‌سواری ایجاد کرد که کار بسیار خوب و پسندیده‌ای است. مردم شیراز اهل تفریح هستند. بچه که بودیم محال بود جمعه‌ها به باغ نرویم. چند خانواده جمع می‌شدیم و یک باغ اجاره می‌کردیم و می‌رفتیم تفریح. ده تومان می‌گرفتند و باغ را اجاره می‌دادند و می‌گفتند هر قدر دوست دارید میوه بخورید...

پس این‌که می‌گویند شیرازی‌ها خوشگذران و بی‌خیال‌اند بیراه نیست...
اسمش بی‌خیالی نیست. مردم شیراز قانع‌اند. حرص دنیا را نمی‌خورند. کاسب‌های قدیم خرج روزانه را که درمی‌آوردند، دکان را می‌بستند و می‌رفتند خانه و در کنار خانواده از زندگی لذت می‌بردند. همیشه آرزو می‌کنم کاش دوباره آن روز‌ها تکرار شود.

سیل پارسال شیراز ثابت کرد مردم شیراز چقدر مردم‌دار و مهمان‌دوست هستند. ماشین مسافرانی را که آسیب دیده بود، مجانی تعمیر می‌کردند. موبایل‌هایی را که آب خورده بود، مجانی تعمیر می‌کردند. این روحیه مردم شیراز کم‌نظیر است.

مرم شیراز از قدیم مهمان‌نواز بودند. امکان نداشت مهمانی به خانه آن‌ها وارد شود و شیرازی‌ها بگذارند آن‌ها به سادگی بروند. اگر یک قرص نان داشته‌باشند آن را به مهمان‌شان می‌دهند. شیرازی‌های اصیل آدابی در مهمان‌نوازی دارند که به نظرم در هیچ جای ایران دیده نمی‌شود. شیرازی‌های قدیم هیچ وقت در خانه خود را نمی‌بستند، صبح که باز می‌شد تا آخر‌های شب باز بود که مردم با هم رفت و آمد داشتند و به هم کمک می‌کردند. اگر یک نفر در محله‌ای مریض می‌شد همه به او کمک می‌کردند تا کارهایش روی زمین نماند.

با این همه چرا از شیراز به تهران آمدید؟
برای کار! من سال‌ها در صدا و سیمای مرکز فارس فعالیت کرده‌بودم. اما راستش را بخواهید نه در شیراز بلکه در همه ایران به‌جز تهران، فعالیت‌های هنری و فرهنگی خیلی کم است و اگر هنرمند و بازیگری بخواهد بیشتر کار کند و استعدادهایش را به نمایش بگذارد، ناچار است به تهران مهاجرت کند. آمدن و ساکن شدن من در تهران از سر ناچاری بود نه خواسته قلبی.

منبع: جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.