با سنت‌های رمضانه ملایر؛ از حنای مقدس تا تبرک آب و نمک

مردم ملایر مانند سایر نقاط کشور از گذشته تاکنون آیین‌ها و رسوم خاصی برای ماه رمضان داشتند که برخی از آنها منسوخ شده و برخی هنوز نیز پابرجاست.

با سنت‌های رمضانه ملایر؛ از حنای مقدس تا تبرک آب و نمکبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فرهنگ‌ و‌ آداب و رسوم هر کشور ریشه‌ای کهن و دیرینه‌ و قدمتی به تاریخ آن کشور دارد که از گذشتگان به ارث رسیده است.

بسیاری از آداب و رسوم گذشته امروز به فراموشی سپرده شده و تحت تاثیر گذر زمان جای خود را با فرهنگ امروز تغییر داده است، یکی از این آداب و رسوم مربوط به ماه رمضان ماه میهمانی خداست.

گودرزی، کارشناس فرهنگی ملایر در این زمینه می‌گوید:

مردم ملایر به اواخر ماه شعبان که می‌رسیدند پارچه‌ای را آرام آرام برای تکالیف شرعی ماه مبارک رمضان آماده می‌کردند، مردم در این ماه به آداب دینی اهمیت بیشتری می‌دادند و کارگزاران و خادمان مساجد و تکیه‌ها و حسینیه‌ها به غبارروبی و نظافت اماکن مقدسه می‌پرداختند.

آماده‌سازی مساجد

مردم دیوارهای مساجد و تکایا را با پارچه‌های سبز و سیاه که ‌آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی مزین شده می‌پوشانند، اگر مسجد یا تکیه و حسینیه پیش‌نماز نداشت، اگر شخص خاصی را می‌شناختند، او را دعوت می‌کردند که برای هدایت مردم در ماه رمضان به مسجد یا تکیه‌ آن‌ها بیاید، اگر کسی را نمی‌شناختند یا سراغ نداشتند از مراجع درخواست یک روحانی می‌کردند و آن مرجع چند روز قبل از رمضان یک مبلغ مذهبی را برای آن‌ها می‌فرستاد، روحانی معرفی شده به منزل یکی از خادمین یا بزرگان وارد می‌شد، گاه نیکوکاری پیدا می‌شد که همه هزینه‌های او را تقبل می‌کرد، اگر چنین اتفاقی نمی‌افتاد، در مدت این یک ماه اقامت، هریک از خادمان یا اعضا به ترتیب او را دعوت می‌کردند و از او پذیرایی کرده و هزینه‌ رفت و آمد او را هم به عهده می‌گرفتند.

قبل از پایان ماه خادمان جلسه‌ای تشکیل و برای او از افراد در فراخور خود مقداری پول یا محصول که عمدتاً گندم و جو و عدس بود جمع‌آوری می‌کردند و در پایان ماه، واعظ را در منزل یکی از خادمان دعوت و وجوه و اجناس جمع‌آوری شده به او تقدیم می‌شد و در نهایت او را برای خداحافظی به شهر و دیارش بدرقه می‌کردند، اگر با او انیس می‌شدند و مهرش در دلشان می‌نشست سال آینده هم او را دعوت می‌کردند؛ بعضی از مردم چند روز قبل از شروع ماه رمضان به نظافت شخصی مثل حمام رفتن و آرایش موها و گرفتن ناخن می‌پرداختند؛

روش بیدار شدن در سحر

اذان خروس (بانگ بیدارباش)

یکی از راه‌هایی که از قدیم‌الایام مردم برای بیدارشدن در سحر از آن استفاده می کردند صدای بانگ خروس بود، از این رو خروس را در خانه خوش‌یمن می‌دانستند.

دُهل زدن

آنطور که پیران و کهنسالان ملایری می‌گویند تا پنجاه سال پیش از دهل برای بیدار شدن در سحر استفاده می‌شد،

جارزدن

در بعضی روستاها اجرامی شد، جارچی هنگام سحر بریک بلندی یاپشت بام، چند بار با صدای بلند جار(فریاد) می زد، «آهای بِرِی سَهَر ویریسید/آهای نَزیکِ سَهَرَ ویریسید: آهای نزدیک سحر است بلند شوید/برخیزید»

مناجات

بسیاری از مردم با صدای مناجات‌هایی که‌ یکی دو ساعت مانده به سحر با گذر از کوچه‌ها و خواندن مناجات با صدای بلند و رسا و از گلدسته‌های مساجد و پشت بام خانه‌ها از خواب برمی‌خاستند و به فرایض دینی و آماده کردن سحری می‌پرداختند.

زنگ ساعت

از زمانی که ساعت، بخصوص زنگ‌دار آن وارد بازار شد، مردم با تنظیم زنگ ساعت با صدای آن از خواب برمی‌خواستند، به همین خاطر فروش ساعت‌های زنگ‌دار چند روز قبل از ماه رمضان بازار گرمی پیدا می‌کرد.

تلفن

اولین بار که تلفن وارد ملایر شد، از نوع مغناطیسی بود، کسانی که صاحب تلفن بودند از متصدی درخواست می‌کردند که نزدیک سحر با یک یا چند زنگ آن‌ها را از نزدیک شدن سحر مطلع گرداند، تعداد این افراد بسیار کم بود.

پدر و مادرها در ملایر نیز مانند دیگر والدین این سرزمین کودکان خود را تحت عنوان «روزه‌ کله‌گنجشکی» تشویق به روزه گرفتن می‌کردند.

در این ماه بعضی مغازه‌ها، مانند کبابی‌ها و امثالهم تغییر ساعت کار می‌دادند و نزدیک افطار شروع به کار می‌کردند، در عوض بعضی شغل‌ها مثل زولبیا و خرمافروشی رونق می‌گرفت

غذاهای مرسوم ماه رمضان

اغلب مردم به فکر تهیه‌ مایحتاجی چون لوبیا، عدس، ماش، لپه، گوشت، نان، قند و شکر، چای، پنیر، کلوچه(= فطیره= تافتُن/ کلواچه ) و شاته شیرینه بودند.

زنان پتله(شهر)/ پلته(روستا) و برنج کوله را مخلوط و پیاز داغ به آن اضافه کرده مانند برنج طبخ می‌کردند، نوع دیگری هم بود که مجموعه پتله و برنج و پیازداغ و سیب زمینی خلال شده را می‌پختند که غذای بسیار خوشمزه‌ای بود.

خرما و زولبیا، گوشفیل و مغزگردو هم از آن طبقات خاص بود، ولی عمده غذای مردم برای افطاری «اُماج، رشته، شیر، ماست، نان جو، نان و پنیر، نان و پنیر و سبزی، نان و پنیر و گردو، تیلیت ماست، فرنی، تللوا(ترحلوا)، شله زرد، خاک شیریخ مال(نوشیدنی)، شیربرنج، موشکوفی (مسقطی)، حلیم، کلوچه، شاته‌شیرینه، چای شیرین و نان و پنیر، شیربرنج و عسل بود،

عادت بر این بود که قبل از ماه رمضان اقدام به پخت «کلوچه» و«نان» به لهجه‌ی محلی«شاته، شاته شیرینه، گِردَ نُنِ‌جِو» در تنورهای خانگی می‌کردند و شام را هم بلافاصله پس از بازکردن روزه و ادای نماز می‌خوردند.

در سابق عمده خوراک مردم آبگوشت بود و مردان و زنان میانسال به بالا هرگز قِسِ گوشت‌های آن زمان و خاطرات مربوطه به آن را فراموش نمی‌کنند.

در گذشته چیزی به اسم یخچال برقی وجود نداشت و بعضی از مردم که دارای توان مالی بودند، گوسفندی سر می‌بریدند و گوشت آن را به شکل قورمه نگهداری می‌کردند تا به مرور از آن‌ها استفاده کنند؛ در سفره‌های افطار غالباً شیر و مشتقات آن بود؛ در شهر وجود خرما ضروری بود که این رسم به طبقه‌ مرفه روستا هم سرایت کرد و امروزه نیز جزء لاینفک سفره‌های افطاری شهری و روستایی شده است.

تشخیص زمان افطار

هنگامی که گنجشک‌ها به پرواز درآمده از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌پرند و جیک‌جیک می‌کنند، تقریباً یک ساعت به افطار مانده است، از این روش خیلی کم استفاده می‎‌شد.

دیدن ستاره‌ ناهید که نام دیگرش زهره است روش دیگر تشخیص افطار بود، ملایری‌ها به آن «ستارَزِلَ/ستاره زله» می‌گویند.

در روستای پیرسواران، هاله‌ای سرخ رنگ در قسمت جنوب که دیده می‌شد، موذن به محض محو آن اذان می‌گفت.

تشخیص ندادن «کاه» از «گاهکل» روش دیگری بود؛ فرد در یک فاصله‌ معینی از دیوار کاهگلی قرار می‌گرفت، اگر «کاه» را از «کاهگل» تشخیص نمی‌داد می‌فهمید که موقع اذان مغرب است. به عبارتی زمانی که «زردی کاه» دیده نمی‌شد، می‌گفتند موقع افطار است.

حناگرفتن کف دست و ناخن

اغلب زنان و دختران به جز آن‌ها که عزادار بودند، معتقد بودند کسی که در ایام ماه رمضان دست‌هایش را برای دعا به سوی خداوند یکتا بلند کرده و اگر کف دست و ناخن‌هایش رنگی «حنایی» نباشد از درگاه الهی بی‌نصیب خواهد ماند، به همین خاطر سعی در حفظ رنگ حنا تا آخر ماه رمضان می‌کردند.

آیین عید فطر

زنان ملایری روز عید فطر آش ترش می‌پزند، این آش ترکیبی از«برگه‌ ‌زردآلو یاقیسی، اُرُوش، سرکه، چغندر و… » است، این آش همانند غذاهای سنتی طبخ می‌شود. مردم ملایر معتقدند این آش برای دستگاه گوارش بسیار مفید است، بعضی بجای اُرُوش، رشته می ریزند و به آن «رشته‌ ترش» می‌گویند.

از دیگر رسوم‌ زنان ملایری در این ماه توزیع بسته‌های آجیل مشکل‌گشا در شب بیست و هفتم بعد از نماز مغرب بین نمازگزاران بخصوص به‌ افراد نابالغ به نیت برآورده شدن حاجتشان است.

افطاری دادن داماد به نوعروس

در این سنت داماد یک وعده افطاری با تشریفاتی خاص برای تازه‌عروس، به خانه پدرش می‌برد.

آیین مردم ملایر در جلسات قرآن

در این ماه جلسات قرائت قرآن (ختم قرآن) برگزار می‌شد و در جلسه‌های قرائت قرآن زنانه رسم بود روز آخر ماه عده‌ای از اعضای جلسه به عنوان تبرک مقداری برنج، نمک، حنا و آب در بطری آورده و وسط جلسه بگذارند.

فردی از بین آنها اینها را روی هم می‌ریخت، برنج روی برنج، نمک روی نمک و... جزء سی‌ام قرآن مجید که تمام شد، خانم جلسه‌ دعایی می‌خواند و بدینوسیله برنج و نمک و حنا و آب متبرک می‌شد برنج‌ها را در بسته‌های مثلاً ۵۰ یا ۱۰۰ گمی تقسیم می‌کردند به طوری که به همه‌ اعضا برسد، به همین قاعده نمک و حنا و آب،

هنگام ترک جلسه به هر یک از آن‌ها یک بسته برنج، نمک و مقداری آب می‌دادند و اگر اضافه می‌آمد به بعضی‌ها دو بسته تا به اقوام، دوستان و همسایه‌ها بدهند؛ اعضا آنها را به خانه برده، برنج و نمک متبرک را روی برنج‌ها و نمک‌هایشان می‌ریختند تا برکت پیدا کند؛ حنا بر دست و پا یا موی سر می‌گرفتند تا دردها از بدن دفع شوند و آب برای زنده ماندن و طولانی شدن عمر بود.

در جلسه‌های قرائت قرآن زنانه و مردانه در ماه مبارک رمضان رسم بود، سوره‌ توحید نصیب هرکس شد به قول ملایری‌ها «قول هوالله بِ هَرکَ بِفدَ» به شکرانه‌ این نعمت باید آش رشته دهد و او این رسم را بجا می‌آورد و در منزل آش رشته پخته و آن را در جلسه قرآن بین اعضا تقسیم می‌کرد ولی در جلسه‌های مردانه به جای آش رشته، به شیرینی اکتفا می‌شد و گاهی برای اینکه فرد معاف از دادن آش رشته و شیرینی شود آن سوره را همگی با هم می‌خواندند.

دوختن کیسه برکت

در روزهای پایانی ماه رمضان بخصوص بیست هفتم ماه رمضان(روز مرگ ابن ملجم)، زنان روزه‌دار با نخ، سوزن و پارچه به مسجد می‌رفتند و بین نماز ظهر و عصر کیسه‌ای می‌دوختند؛ این کیسه به نیّت برکت در زندگی دوخته می‌شد که در آن پول می‌گذاشتند تا برکت ماه مبارک را به ماه‌های دیگر سال منتقل می‌کردند.

برپایی نماز عید فطر در فضای باز

به نقل از بعضی سالخوردگان، در زمان‌های قدیم همه‌ مساجد نماز عید فطر نمی‌خواندند صبح عید، همه‌ مردم جمع می‌شدند و در منطقه‌ای مرتفع و زیر سقف آسمان، نماز را به پا می‌داشتند.

در مجموع مراسم اعمال سحر و آداب خوردن سحری و تشخیص زمان افطار، افطارکردن و افطاری دادن با دیگر نقاط ایران تفاوتی ملموسی نداشت، مراسم احیای شب‌های قدر و جشن نیمه رمضان مانند دیگر نقاط ایران در ملایر نیز باشکوه‌تر برگزار می‌شد که هنوز هم چنین است.

افطاری دادن به‌ ایتام، دستگیری از نیازمندان و... مهمانی دادن به خویشاوندان و همسایگان از رسوم ملایری‌ها بوده و هست زیرا به دنبال فرصت و بهانه‌ای برای یاری رساندن به همنوع بودند و بسیاری از این رسوم امروز نیز حفظ شده است.

منبع: فارس

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.