ناگفته‌های بازیگر نقش «الیزابت» در «پایتخت»

نیلوفر رجایی‌فر می‌گوید: خیلی‌ها از من سوال می‌کنند چرا به ایران برگشتی؟ وقتی می‌گویم ایران را دوست دارم، من را مسخره می‌کنند و خیلی درک نمی‌کنند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نیلوفر رجایی‌فر اولین بار با سریال «پایتخت ۵» و نقش یکی از اعضای گروه تروریستی داعش، در تلویزیون دیده و به مخاطبان معرفی شد. تسلط او در صحبت به زبان انگلیسی و نقش این بازیگر بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نام نیلوفر رجایی‌فر بر سر زبان‌ها افتاد. او به تازگی با سریال «موج اول» به تلویزیون بازگشت و با مجموعه کمدی «خوشنام» نیز در راه تلویزیون است. به بهانه سریال «موج اول» گفت‌وگویی با این بازیگر داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

چه دلایلی برای پذیرفتن نقش «نگار» در سریال «موج اول» داشتید؟

بعد از مسئله کرونا و اتفاقاتی که رخ داده، همه ما به پرستاران و دکتر‌ها احساس دین می‌کنیم، به همین دلیل دوست داشتم شرایطی را که برای کادر درمان پیش آمده بود، به تصویر بکشم و به بهترین شکل بازی کنم. قبل از این که به شغل «نگار» برسیم، داستان عاشقانه او، مسئله از ایران رفتن نامزدش، مخالفت این شخصیت با ترک ایران و زندگی او در اروپا در دوران کودکی مطرح شده بود و این تداعی‌کننده تجربه خودم بود.

خیلی‌ها از من سوال می‌کنند چرا به ایران برگشتی؟ وقتی می‌گویم ایران را دوست دارم، من را مسخره می‌کنند و خیلی درک نمی‌کنند. دوست داشتم بتوانم حال‌وهوای کسی را که می‌خواهد ایران بماند، به تصویر بکشم تا شاید برایشان کمی قابل لمس‌تر شود. این موضوع هم برایم بسیار مهم بود.

پس به دلیل داشتن تجربه‌ای مشابه، ارتباط خوبی با نقش برقرار کردید.

دقیقا همین طور است.

گفتگو با نیلوفر رجایی‌فر بازیگر نقش «الیزابت» در «پایتخت»

به دلیل علاقه‌تان به ایران، کشور را ترک نکردید؟

ایران را دوست دارم و علاوه بر این بعد از تجربه‌های مختلف و سخت، این جمله سرمشق زندگی من شده، داستان زندگی هرکسی با فرد دیگر متفاوت است و واقعا مختصات جغرافیایی، انرژی و فضای آن برای هر آدم فرق می‌کند. هرگز نمی‌توانی خودت را حتی با شبیه‌ترین فرد به خودت مقایسه کنی، مثلا ممکن است یک انگلیسی که اجداد او انگلیسی بودند، در یک منطقه استوایی بسیار خوشحال‌تر باشد، انرژی بهتری داشته باشد و فعالیت‌های مثبت‌تری انجام بدهد. این‌ها بستگی به شخص دارد. من با این که خانواده خیلی وسیعی ندارم و چنین تعلق خاطری وجود ندارد، اما این جا آرام‌ترم.

ممکن است تصمیم «نگار» برای ماندن در ایران برای عده‌ای از مخاطبان باورپذیر نباشد، درباره این موضوع نگرانی نداشتید؟

نه به هیچ وجه. نمی‌دانم چرا، شاید، چون آدم همه چیز را از دریچه نگاه خودش می‌بیند. من حتی یک لحظه هم روی این مسئله که برای مخاطب باورپذیر است یا نیست، تامل نکردم، اما روز اول تصویربرداری سکانس‌های من که سکانس کافی‌شاپ را گرفتیم، همان جا ناگهان به ذهنم رسید و به کارگردان گفتم می‌شود از زندگی خودم وام بگیرم و بگویم من در کودکی خارج از ایران زندگی کردم و نمی‌خواهم بروم؟ این را از زندگی خودم اضافه کردم. آن جا بود که وقتی در سکانس و در آن موقعیت قرار گرفتم با خودم گفتم این که من هستم! قبل از این، هیچ فکر و گاردی نداشتم یا حس نکردم که، چون این مسئله خیلی روال نیست، با یک سری آدم به مشکل برمی‌خورم.

پیش آمد که برای نزدیک شدن به نقش‌تان با پرستار‌ها ملاقات و گفتگو داشته باشید؟

برای مشاهده کار، شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه در محیط بیمارستان بودم، اما، چون پیک کرونای دلتا بود، مردم عزادار با لباس‌های مشکی جلوی بیمارستان بودند و جَو در بخش کرونایی بسیار عجیب و غریب بود، راستش ترسیدم و به همین دلیل مدت زیادی در آن جا نماندم. نه به خاطر خودم، من از ابتدا ترس زیادی از کرونا نداشتم، به خاطر گروه و عقب افتادن دو کاری که مشغول بازی در آن‌ها بودم و مسئولیتی که داشتم نگران بودم.

سر سریال «خوشنام»، آقای لولایی کرونا گرفتند، به همین دلیل ما را به بیمارستان بردند تا تست بگیرند، آن جا، چون می‌دانستم قرار است این نقش را بازی کنم، توجه ویژه‌ای به محیط کردم. غیر از این دو بار، در محیط خارج از بیمارستان با دکتر و پرستار‌ها صحبت کردم و با دکتر مشاور سریال هم صحبت‌های زیادی داشتم.

در اینستاگرام تان نوشته‌اید که هنوز پیام‌های فراوانی درباره شخصیت «الیزابت» در «پایتخت ۵» دارید، پس این شخصیت هنوز برای مردم زنده است.

بله، «الیزابت» روی پیشانی من چسبیده است و دیگر هم برداشته نمی‌شود (می‌خندد). در خیلی از دایرکت‌ها و پیام‌هایی که می‌گیرم نوشته‌اند منتظریم با تانک از وسط فلان اتفاق بیرون بیایی یا انتظار داشتم با تفنگ بیایی. «الیزابت» هنوز در ذهن همه هست و برایم جالب است.

دوست دارید این تصویر از شما جدا شود و با شخصیت دیگری در ذهن مخاطب ماندگار شوید؟

برای من یک سنجش توانایی و چالش شده است که اگر کارت را خیلی بلد هستی، نقش‌های دیگر را طوری زنده می‌کنی که مردم آن‌ها را هم به اندازه «الیزابت» بپذیرند. برایم اذیت‌کننده نیست، چون ما هرکاری انجام می‌دهیم برای مردم است.

پس با این اوصاف حضور در «پایتخت»، تاثیر عجیب و غریبی در ادامه مسیر شما داشته.

بله تجربه بسیار جالبی بود. روز اول فیلم برداری وقتی در اتوبوسی که ما را به شهرک دفاع مقدس می‌برد نشسته بودیم، هوا بی‌نهایت گرم بود، چند لایه لباس به تن داشتم و ظل آفتاب بود. داشتند سکانس دیگری را می‌گرفتند که من پیاده شدم تا ببینم و تمرین کنم، چون یکی دو روز اصلا از من فیلم برداری نکردند و فقط می‌رفتم سر صحنه و با گروه و کار آشنا می‌شدم. اولین سکانسی که از من گرفتند، همان فریاد اول با اسلحه بود. من آن قدر گرمم بود که نه می‌فهمیدم کجا هستم، نه می‌دانستم باید چه کنم، چون اصلا نمی‌توانم گرما را تحمل کنم. وقتی آمدیم دوباره در اتوبوس نشستیم تا در گرما نباشیم، آقای تنابنده گفتند نیلوفر متوجه هستی که کجایی دیگر؟ می‌دانی که قرار بود این نقش را به یک بازیگر چهره بدهیم، اما، چون دوست داشتیم که شناخته نشود و مردم فکر کنند خارجی است و تسلط تو را هم دیدیم، تصمیم گرفتیم با تو همکاری کنیم، وگرنه قرار نبود با غیرچهره کار کنیم. گفتم چطور؟ گفتند، چون انگار اصلا برایت مهم نیست کجایی و چه می‌کنی! من کلا زیاد اتفاقات را در ذهنم بزرگ نمی‌کنم، وارد جریان یک اتفاق می‌شوم، با آن همراه می‌شوم، کیف می‌کنم و لذت می‌برم، به همین دلیل در جریان «پایتخت» هم که بودم فکر نمی‌کردم چیز عجیب و غریبی برایم پیش بیاید. وقتی پخش شد و بازخورد‌ها را دیدم، واقعا تا چند شب خوابم نمی‌برد. انرژی مردم و تعداد دنبال‌کنندگان اینستاگرامم که در سه روز از ۵۰۰ نفر به ۱۰۰ هزار نفر رسید، این قدر عجیب بود و تاثیرش زیاد بود که اصلا نمی‌توانستم بخوابم! ۲۴ ساعته دلم می‌خواست حرف مردم را بخوانم، انگار یک گروه دوست جدید پیدا کرده بودم که از ذوق داشتم برایشان می‌مُردم.

چرا بعد از «پایتخت»، تا پیش از «موج اول» و «خوشنام» در سریال تلویزیونی دیگری بازی نکردید؟

در مدیوم‌های دیگر فعالیت کردم. در سریال نمایش خانگی «ممنوعه»، «هشتگ خاله سوسکه» و یک فیلم سینمایی که هنوز اکران نشده، بازی کردم. دوست داشتم مدیوم‌های دیگر را تجربه کنم، شاید برای این تصمیم کمی زود بود، چون الان که دوباره به تلویزیون برگشتم، می‌بینم چقدر انرژی‌اش را دوست دارم.

بعد از این ۵-۴ سال، فرصت این که هنر را راحت در دسترس مردم قرار بدهم، برایم خیلی جذاب شده. پیشنهاد‌هایی وجود داشت و بعضی پیشنهاد‌ها خوب و سریال‌های بنام بودند. می‌توانم بگویم تمام سریال‌های بنامی که مانند «پایتخت» خوش درخشیدند، برای نقش‌های کوچک و بزرگ با من تماس گرفتند، ولی یا تکراری بودند یا خیلی راضی‌کننده نبودند. طول نقش برایم مهم نیست، اما عرضش زیاد نبود و جای کار نداشت.

منبع: خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۸
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۴ ۰۵ دی ۱۴۰۰
عالی بود نیلوفرجان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۱ ۰۵ دی ۱۴۰۰
موفق باشید نیلوفر خانم خیلی خوب بازی کردی در سریال پایتخت . اینکه به هموطنان خودت در امور فرهنگی خدمت می‌کنی عالیه ، زنده باد ایران و ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۰ ۰۴ دی ۱۴۰۰
بعضی هنرمندها میرن بچه هاشون رو کشورهای خارجی به دنیا میارن، بعضی ها هم مثل ایشون با افتخار به کشور خودشون برمیگردن با اینکه شرایط زندگی توی خارج رو دارن، ولی سرزمین خودشون رو رها نمی کنن...
امثال خانم رجایی فر باعث افتخار و بسیار قابل احترام هستن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۴۸ ۰۴ دی ۱۴۰۰
اگر ایران نباشه تن منم مباده
Canada
ناشناس
۱۹:۴۸ ۰۴ دی ۱۴۰۰
ایکاش دولت مردمی
هر کس که مینالد را سری اینور اب بفرستد
تا وطن پرست شوند و برگردند
چونکه بخاطر کانالهای سعودی - لندنی
واقعیت دینا را وارونه جلوه داد و
واقعیت ها گفته نشده
تمام کشورها دو روی سکه است
شیر و خط
تحقیق کنید .چرندیات هیچکس را قبول نکنید
ملت با داشتن کار .قدرت کرایه یک اتاق را ندارند
در ماشین زندگی میکنند یا کارتن خواب
Iran (Islamic Republic of)
رونیکا کردبچه
۱۴:۴۱ ۰۵ دی ۱۴۰۰
سلام من خودم بازیگر هستم و بار دارم 6ماه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۴۶ ۰۴ دی ۱۴۰۰
سلام از مجلس شورای اسلامی،دولت،بیت رهبری میخواهیم فکری به حال اشتغال حدود یک میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار لیسانس و فوق لیسانس،سربازی رفته،عضو خانواده ایثارگر،بسیجی و شورای پایگاه می‌کرد که هر چه دارند از امنیتی هست که این عزیزان فی سبیل الله براشون درست کردند،اینها نه کاری دارند،نه خانه ای،نه خودرویی،حداقل دولت دومیلیارد تومن وام بانکی بدون سود و بدون ضامن به این عزیزان بدند،چون هیشکی ضامن یک بیکار نمیشود.علم بهتر است یا ثروت،عدالت برای همه مردم ایران.نصیروندگرمی.با تشکر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۳ ۰۴ دی ۱۴۰۰
هر کجای دنیا باشی، ایرانی هستی و باید دلت برای این ملت و این آب و خاک بطپد.

ممکنه در خارج زندگی بکنی ولی عاشق مملکت باشی و برای این مردم و این کشور هرکاری بتوانی بکنی؛ از طرف دیگه ممکنه در این مملکت زندگی کنی ولی جز خیانت به این مردم و پراکندن تخم نفاق و تفرقه، کاری دیگری نکنی.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۰۳ ۰۴ دی ۱۴۰۰
نه خانوم خوشی زده زیر دلت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۴۸ ۰۴ دی ۱۴۰۰
خیلی هم خوشیم ،ولی باور نداریم ،چون از لحاظ ذهنی وروانی سیرمونی نداریم
ایرانی جماعت یاد گرفته نق بزنه وبناله فقط همین ،،،،
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۲ ۰۴ دی ۱۴۰۰
محاکمه ستاد شبه علمی کرونا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۴۷ ۰۴ دی ۱۴۰۰
چی خبره هی اینه می‌نویسد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۳۹ ۰۵ دی ۱۴۰۰
همه چی فقط پول و مادیات نیست کسانی بودند تومادیات تو اروپا غرق بودند اما آرامش نداشتن و برگشتن وطنشون .درسته شرایط سخت شده ولی ماها هم دیگه زیاد ناله و ناشکری می کنیم و البته کم کاری و تنبلی رو هم بهش اضافه کن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۵ ۰۴ دی ۱۴۰۰
حالا تازه اوله راه تو ایرانی صب کن چن وقت بگذره دیدی ک با ۱میلیارد پرایدم نمیتونی بخری دست از پا دراز تر بر میگردی ب همونحای ک بودی
Iran (Islamic Republic of)
رحیم
۱۵:۳۰ ۰۴ دی ۱۴۰۰
داداش ناشناس، سلام، پراید 2 ساله دیگه تولید نمیشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۹ ۰۴ دی ۱۴۰۰
رحیم جان پراید دسته دوم رو گفته
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۵۸ ۰۴ دی ۱۴۰۰
متاسفم که چیزی از علاقه به وطن و میهن پرستی درک نمی کنید... هرجای دنیا هم بره آدم دنبال اصالتشه. دنبال جاییه که بهش تعلق داره... آخرش اصل و ریشه اش از اینجاست
Iran (Islamic Republic of)
فراهانی
۰۰:۴۳ ۰۵ دی ۱۴۰۰
کلا یه سری ها عقده حقارت دارن
مرغ همسایه غازه
کل زندگی بعضیهامون شده اقتصاد،همه چیزمون با دلار بالاپایین میشه،دینمون،شرفمون،عزتمون،غیرتمون...
آخرین اخبار