تحليل صحنه انتخابات رياست جمهوري 92

آیت الله رفسنجانی؛ بايدها و نبايدها

نگارنده بر صحت برداشت ها تاکيدي نداشته و فقط آن چه را بيان مي دارد که در اذهان رقبا يا موافقان مي گذرد.ضمنا نقاط ضعف همانا موانع هاشمي در جلب آراء و نقاط قوت او همان عوامل تسهيل کننده پيروزي احتمالي است؛که اجمالا به آن ها اشاره مي شود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،دکتر امیر محبیان در سرمقاله روز یکشنبه روزنامه رسالت با عنوان "هاشمی؛بایدها و نبایدها" در تحلیل صحنه انتخابات ریاست جمهوری 92 نوشت:

اشاره: تحليل رابطه بازيگران اصلي انتخابات با افکار عمومي اهميت زيادي داشته و مي تواند سرنوشت آنها را از خود متاثر گرداند.در علم و فن"مديريت برداشت1"که نگارنده مبتني برآن تحليل ذهنيت هاي توده هاي راي دهنده مي پردازدفراتر از واقعيت، آن‌چيزي از اهميت ويژه برخوردار است که در ذهن مردم مي گذرد؛از اين رو گاه ممکن است که توده ها آنچه را که مي پذيرند يا رد مي کنند بر حسب برداشت هايي باشد که بعضا حتي تطابقي با واقعيت نداشته باشد؛

ازاين‌رو تاکيد مي کنم براي راي دهندگان آنچه که نام روي برگه رايشان را تعيين مي کند، برداشت خودشان است نه اصرار کانديداها مبني بر غلط بودن آن برداشت ها. لذا يک سياستمدار هوشمند تلاش خواهد کرد به‌جاي اصرار بر سخنان و ادعاهاي خود به مديريت برداشت مردم بپردازد.

هاشمي رفسنجاني؛ سياستمداري حرفه اي با تجربه فراز و نشيب هاي جدي در زندگي و تصدي بالاترين مسئوليت ها در نظام سياسي کشور، اکنون در سن 79 سالگي مجددا به عرصه رقابت انتخابات رياست جمهوري بازگشته است.

هاشمي به عنوان يک سياستمدار کلاسيک در سال 84در برابر احمدي نژاد پرتحرک که نبردي غيرکلاسيک را سامان داده بود و از نقاط ضعف هاشمي به خوبي بهره مي گرفت؛ شکستي سنگين خورد. دررقابت هاي انتخاباتي سال 88 ؛ هاشمي تمام توان و ظرفيت اصلاح طلبان در جذب و جلب راي دهنده را در ميدان رقابت ديد؛آن حد از توانايي که نتوانست کانديداي خود را بر سرير قدرت بنشاند.

پس هاشمي اين بار مي داند که اتکا محض به ظرفيت هاي اصلاح طلبان در حد کمالش فراتر از راي موسوي نخواهد بود؛از اينرو،به نظر مي رسد او نگاهي به ظرفيت اصولگرايان نيز دارد. اما ابتدا بايد تصويري واقع بينانه از نقاط ضعف و قوت هاشمي ارائه نمود.

با اين توضيح که نگارنده بر صحت برداشت ها تاکيدي نداشته و فقط آن چه را بيان مي دارد که در اذهان رقبا يا موافقان مي گذرد.ضمنا نقاط ضعف همانا موانع هاشمي در جلب آراء و نقاط قوت او همان عوامل تسهيل کننده پيروزي احتمالي است؛که اجمالا به آن ها اشاره مي شود:

نقاط ضعف هاشمي از منظر افکار عمومي:

1.تصوير باقي مانده در ذهن منتقدان ومخالفانش بويژه در محورهاي:
الف:تخلفات فرزندان و اطرافيان
ب: رانت خواري هاي حزب کارگزاران و طبقه جديد شکل گرفته
ج: اسراف در مديريت کارگزاراني
د:دفاع از جريان موسوم به فتنه يا عدم مقابله و صف بندي با آنها

2. وجود مخالفان فعال وکاملا ايدئولوژيکي مثل نيروهاي موسسه امام خميني(ره) ،جبهه پايداري و هواداران احمدي نژاد؛ جمعيت هاي ايثارگران و رهپويان و تهاجم کانديداهايي از رقبا يا رفقاي پيشين براي قرار دادن خود در قطب مقابل هاشمي

3.نگراني اصولگرايان از بازگشت اصلاح طلبان راديکال از طريق هاشمي و ساماندهي مجدد تشکيلات محذوف

4.کهولت سن  و اتکاء به نيروي معاون اول ودوچندان شدن خطر بازگشت يا فعال مايشاء شدن کارگزاران يا اصلاح طلبان
الف: ضرورت هاي رياست جمهوري و نيازبه تحرک در منصب رياست دولت در پي انتظارات پديد آمده در دوران احمدي نژاد
ب:دغدغه پيرشدگي مسئولان و دوري از خواست هاي جوانان

5.بزرگي مشکلات فرارو و نيز فاصله گيري شرايط از وضع و مدل مطلوب هاشمي(سازندگي)

نقاط قوت هاشمي درافکار عمومي:

1.احساس نياز به نيرويي باتجربه و مسلط به مسائل داخلي و بين المللي در واکنش به عملکرد احمدي نژاد

2.امکان جذب طرفين اصلاح طلب و اصولگرا و کسب محوريت (در صورت ارسال سيگنال هاي مناسب به اصولگرايان)

3.دغدغه ها و وجهه اقتصادي هاشمي :
الف:سابقه مديريت بحران پس از جنگ
 ب: برداشت  ذهني دال برکاهش قيمت ها و ارز در صورت پيروزي هاشمي

4.ورود نسل جديد به صحنه انتخابات با مشخصه هاي زير:
الف: فقدان تصوري عيني از دوران هاشمي در نسل جديد و تصور برخورد بازتر فضاي اجتماعي توسط هاشمي
ب:مقايسه قيمت هاي دوران هاشمي با دوران حاضر و نه مقايسه با دوره پيش از آن

5: پيدايش اين احساس(درست يا غلط )مبني بر تاثير هاشمي در بهبود روابط با غرب و اعراب

6.رابطه نسبتاخوب با طيفي از روحانيان سنتي و ارشد

ارزيابي:

بررسي ها نشان مي دهد که هاشمي همچنان گرفتار تصويري است که از او در ذهن منتقدان ومخالفانش وجود دارد و هر چند شرايط پس از احمدي نژاد تا حدودي از غلظت آنها در نزد افکار عمومي کاسته و حملات به او ديگر اثرات پيشين را در افکار عمومي ندارد ولي به نظر نمي رسد که از حدّت مخالفت مخالفانش کاسته شده باشد؛ مخالفتي که حتي اصولگرايان متمايل را در پيوستن به او دچار ترديد مي کند.

هاشمي اگر اين واقعيت را بپذيرد که با راي اصلاح طلبان حداکثر مي تواند راي موسوي را احياء کند؛رايي که براي پيروزي کافي نيست؛پس منطقا بايد فراتر از اصلاح طلبان که به‌ناچار در پي او راه خواهند افتاد(چون گزينه ديگري فرا رو ندارند) در پي طيفي از اصولگرايان باشد.

اما هاشمي براي جلب نظر اصولگرايان و پوشش دادن به نقاط ضعف خود از منظر افکار عمومي بايد تکليف خود با سه گروه را مشخص نمايد.

 نبايد هاي هاشمي عبارتند از:

1.خانواده:  مواجهه هاشمي با پديده "خانواده" همواره احساسي بوده و به جاي اصلاح تصوير ذهني توده ها و مخالفانش از موضع سياستمدار بيشتر به اصرار بر "خوبي" آنهااز موضع پدر پرداخته است.رفتاري که از سياستمداري عقل گرا و با تجربه و آگاه به تاريخ نظير هاشمي بعيد بود.هر گونه حضور اين فرزندان در عرصه تبليغات  براي پدرشان شديدا ضد تبليغ بوده و هر کدام آنها، بويژه آنان که پرونده هاي حقوقي دارند؛ در حکم چراغ قرمزي فراروي اصولگرايان خواهند بود.

2.حزب کارگزاران: حزب کارگزاران خواسته يا ناخواسته به سمبل طبقه جديدي تبديل شده اند که  شکاف طبقاتي در کشور را مشروعيت بخشيدند؛ مخالفان هاشمي و منتقدان او برآنند که کارگزاران ،تفکردنياگرايي را به قيمت تضعيف آرمان هاي انقلاب و بويژه آرمان عدالت حاکم کردند.اگر هاشمي اين بازوان را مجددا به صحنه آورد و بر سرنوشت مردم حاکم گرداند؛بويژه آنکه ترس آنان پس از رخدادهاي اخير هم فروريخته ديگر نمي توان فرقي ميان جامعه عدالتخواه انقلابي و نظام هاي دست چندم سرمايه داري مشاهده کرد و اين يعني فناي انقلاب. اين ديدگاه مخالفان کارگزاران و تفکر کارگزاراني است و چنانچه هاشمي آنان را در ستاد و پيشاني تشکيلات انتخاباتي خود به‌کار گيرد گويي بر سر در آن نوشته است"اصولگرايان وارد نشوند؛همه به ستاد رقيب برويد" .

3.جريان موسوم به فتنه: نمي توان انتظار داشت که هاشمي اصلاح طلبان را کنار نهد؛معقول هم نيست، ولي اصولگرايان نمي توانندهمکاري با جريان موسوم به فتنه را نيز تحمل کنند.آنچه که روشن است رصد شديد ستاد هاشمي براي کشف عناصر مرتبط با جريان فتنه و يا مظنون با اين ارتباط از سوي ستادهاي رقيب است.طبعا به‌دليل حساسيت شديدافکار عمومي اصولگرايان و تلاش مجِدّانه رقباي هاشمي،اولين اشتباه در اين انتصابات،آخرين اشتباه تلقي خواهد شد.

4.جلوگيري از پيدايش اشتباهات خلاف اخلاق و شاذ در ستاد و ميان هواداران، مشابه وضعيت 84 و نيز تکرار وضعيت سال 88

بايدهاي هاشمي عبارتند از:

براي مديريت برداشت عمومي بويژه اصولگرايان به نظر مي رسد ارسال علائمي به شرح زير در دستور کار هاشمي باشد:

1.ارسال پيام هاي ارزشي با وزن ديني و شرعي بويژه براي متدينين و مراجع و روحانيت در تقابل با برداشت پديد آمده از عملکرد احمدي نژاد و قرار دادن اين طيف سنتي ولي پرقدرت در مقابل طيف روحانيون طيف رقيب.

2. تلاش براي جلب چهره هاي شناخته شده و مهم اصولگرا و ترجيح آنها براي رفع شبهه غلبه کارگزاران و اصلاح طلبان

3.تعيين چارچوب عملکرد دولت آينده خود منطبق با چشم انداز و ديدگاه و اولويت هاي مورد نظر مقام معظم رهبري براي جلوگيري از شبهه اختلاف ديدگاه بويژه در چارچوب گفتمان پيشرفت و ايجاد حداکثر تقارب

4.معرفي واتکا به معاون اولي از جنس اصولگرايان داراي توان اجرايي بالا براي تضعيف استدلال کهولت و عدم تحرک و رفع دغدغه مديريت کابينه توسط کارگزاران يا اصلاح طلبان

5.مذاکره جدي با ساير کانديداها و تلاش براي جذب آنها به کابينه خود جهت کاستن از انرژي مخالفت آنان و نيز اثبات حرکت در جهت کابينه وحدت ملي ميان گرايش ها ونيروهاي فعال در عرصه قانون و نظام.

1-perception Management
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار