«هزار تو» نمادی از جهان مدرن

دورنمات «هزار تو» را مسیر جهان می‌داند و از نظر او هستی یک هزار توی فهم‌ ناشدنی است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر روز سه‌َشنبه 17 شهریور تازه‌ترین کتاب فریدریش دورنمات با ترجمه محمود حدادی به همراه حضور علاقمندان در مرکز فرهنگی شهر کتاب نقد و بررسی شد. در این نشست بلقیس سلیمانی، محمود حدادی، سعید‌ فیروزآبادی کتاب «هزار تو» را نقد کردند.

در ابتدای جلسه پس از کمی داستان‌خوانی بلقیس سلیمانی به نقد داستان پرداخت و در خصوص فریدریش دورنمات گفت: دورنمات در سال 1921 در یک خانواده روحانی که پدرش کشیش معتقد و متدینی بود به دنیا آمد.

نخستین اثر دورنمات در سال 1947 با عنوان «این نوشته شد» با بیان جنگ‌های قرن 16 میلادی را در اروپا عرضه شد.

اکثریت دورنمات را بر اساس نمایشنامه‌های او می‌شناسد. وی به نقاشی هم می‌پرداخت که پس از مرگش آثار او توسط خانواده‌اش در نمایشگاه به نمایش درآمد.

منتقدین و مترجمین معتقدند دورنمات تحت تاثیر افکار و قلم کافکا قرار گرفته و البته با فرهنگ ایران نیز آشنا بود.

بلقیس سلیمانی درباره کتاب «هزار تو» گفت: شیوه روایی و تحلیل کتاب یک نوع سرمشق برای کسانی است که به صورت روایی و تحلیلی خاطره‌نگاری می‌کنند.

محمود حدادی مترجم کتاب «هزار تو» در ادامه گفت: دورنمات در درجه اول نمایشنامه نویس است و نقش بسزایی در ادبیات،‌ فلسفه، الهیات، و ... در جامعه خود دارد. دورنمات مبتکر و نویسنده رمان جنایی و فلسفی از جمله کتاب «قول» است.

وی افزود: باید از برخی جنبه‌ها دورنمات را صاحب اندیشه در نقد و فلسفه ادبی بدانیم ضمن اینکه تاکنون کتابی از او در ایران ترجمه نشده بود دورنمات از اواخر عمر خود شروع به نوشتن خاطرات زندگی‌اش کرد. خاطراتی که سبک نوشتاری انها بسیار شبیه سبک گوته یعنی تلفیقی از تخیل و حقیقت است. وی تجربه‌های زندگی خود را با تخیل و تعلیم به حوزه فلسفه و هنر با بیان برخی داستان‌های خود در خاطراتش قلم زده است.

حدادی دلیل ترجمه نکردن تمام بخش‌های کتاب را در ادامه عنوان کرد: من تمام کتاب را ترجمه نکردم به دلیل اینکه برخی از داستان‌ها مانند تونل، ماه‌گرفتگی پیش از این توسط دیگر مترجمان، ترجمه شده بود.

اما قسمتی که از ترجمه نکردن آن حسرت خوردم داستان «جنگ‌ زمستانی ثبت» بود که این قسمت را برای نوبت‌های بعدی گذاشتم زیرا تصورم این است که برخی افکار دورنمات و فلسفه او آن طور که باید و شاید در ایران کار شده است.

این مترجم با اشاره به خلاصه‌ای از داستان اظهار داشت: لابی رنت؟؟؟ نام زندانی است که توسط یک مهندس برای زندانی کردن موجودی که ذات او ناقص است و بدنش بدن انسان و سرش سر گاو نر است او نوه خدای خورشید است که در نهایت توسط یک انسان خاکی در زندانی پیچ در پیچ که دلیل انتخاب نام هزار تو نیز همین پیچیدگی لابی رنت است کشته می‌شود.

سعید فیروزآبادی نویسنده و منتقد در ادامه افزود: در روزگاری که کتاب دورنمات به فارسی ترجمه شده جریان روشنفکری بیشتر گرایش به اندیشه‌های برشت دارد که نمونه آن را می‌توان در دهه 50 و 60 دید این که در مسیر ترجمه در کشور چه اتفاقی می‌افتد بستگی به نوع ترجمه‌ها دارد.

وی خاطرنشان کرد: بخش عمده ماجرا این است که به ابعاد مختلف زندگی دورنمات اشاره دارد. 

دورنمات از آن دسته نویسندگانی است که هنوز حرف‌هایی برای گفتن دارد حرف‌هایی که بوی دغدغه‌های جهانی امروز می‌دهد شاید در جهان غرب شاید زمان برخی گفته‌های دورنمات گذشته باشد ولی به نظر می‌رسد این گفته‌‌ها هنوز می‌توانند جذابیت خود را داشته باشد.

کتاب «هزار تو» دورنمات بیشتر مسائل شخصی نیست بلکه دغدغه‌های ذهنی او در دوران مدرسه و معلم و ... است.

وی به نوعی فیلسوفی است که در قالب ادبی پوشیده است و در پسی آن نگاه پنهانی است و نگاهش به جهان نگاه کندوکاوی است و «هزار تو» از این ماجرا جدا نیست.

«هزار تو» تمثیلی از دو جهان توجه به جهان پیرامون و تجربه از جهان خویشتن است که نمادی از جهان مدرن است.

وی در پایان گفت: از ویژگی دیگر دورنمات رمان‌های پلیسی او است که بسیار آگاهانه و مسلط نگاشته شده‌اند وی روشنفکری به معنای واقعی است منتقد بسیار کوبنده سوئیسی که به خیانت و قهرمان‌ها ظریفانه پرداخته است.

دورنمات «هزار تو» ار مسیر جهان می‌داند و از نظر او هستی یک هزار تو فهم ناشدنی است.

انتهای پیام/  
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار