فراموشی در باغ امیراحمد خان/ بهشت زمینی دیروز، جهنم سبز امروز

اولین باغ موزه مینیاتوری ایران در زمینی به وسعت یک هکتار عمارت قاجاری را در خود جای داده است.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ باغ عدن مجموعه ای است یک هکتاری که عمارت قاجاری را در دل خود دارد، این باغ و عمارت اولین باغ موزه مینیاتوری ایران است که بعد از بازسازی در سال 85 با تلاش شهرداری تهران بازگشایی شد. این بوستان که در محله الهیه تهران واقع شده است در همان سال های ابتدایی به باغ هنر ایرانی تغییر نام پیدا کرد.

بعد از بازگشایی عمارت قاجاری موجود به گالری کوچکی تبدیل شده است که وظیفه بزرگی را بر گردن خود احساس می کند. این بنا توانایی آن را دارد که به محلی برای تجمع و محلی برای بحث و گفتو گو تبدیل شود، اما آنچه در این چند سال از این بنا دیده شده است فعالیتی بی رمق و بی توان است که اثر گذاری خاصی را نشان نمی دهد و این اتفاق را باید در کنار چادرهای نامناسبی که در جنوب باغ برپا شده است دید، مجموعه ای بی فرهنگ برای عرضه محصولات فرهنگی!

مجموعه ای که ظرفیت پتانسیل بسیاری برای معرفی ایران به جهانگردان داراست درحالی که مدیران مجموعه و مسئولان شهرداری از این مهم غافل شده اند!

باید اشاره کرد که یکی از مسیر های استفاده از ظرفیت های گردشگری، ساخت پارک های مینیاتوری است، این موقعیت در سال 84 ایجاد شد و شهرداری تهران عزم خود را برای ساخت یکی از این پارک ها در تهران جذب کرد، قرعه به نام باغی افتاد معروف به باغ سپهبد امیر احمدخان که در مقابل منزل دکتر حسابی بود و عمری بیش از 80 داشت.

باز زنده سازی این باغ باعث شد تا ماکت هایی که ساله ها پیش در ایتالیا ساخته شده بودند و در سال 85 تعدادی از آنها به ایران بازگشت داده شده بودند در این باغ مستقر شوند و به سرو سامانی برسند غافل از آن که سرنوشت خواب دیگر که برای آنها دیده بود!

آنچه از خود این بازگشایی مهمتر است نحوه ی نگهداری آثار است که به آنها تحمیل شده است. چیزی که حتی برای این شمایل در ناز و نعمت بزرگ شده در خواب هم ممکن نبود. تمام این آثار که عمری بیش از چند دهه دارند در حالی در بدترین شرایط ممکن نگهداری می شوند که حتی از تخریب باد و باران نیز در امان نیستند.

این ماکت ها در دهه 50 توسط هنرمندان ایتالیایی در همان کشور ساخته شد و تا بازگشایی این باغ موزه به رسم امانت در ایتالیا نگهداری شدند، شمایل سالم و تمیز آنها خبر از امانت داری با جان و دل ایتالیایی ها دارد، در حالی که این ده سال حظور این آثار در ایران چندین دهه آنها را پیرتر کرده  است و قصه به آنجایی رسیده است که چندی بیشتر به نابودی آنها نمانده است.

این حال و احوال، وضعیت اسفناکی را گزارش می کند که لزوم رسیدگی هرچه سریعتر به آنها را اعلام می کند، رسیدگی به چنین آثاری از هدر  رفت سرمایه ها و موقعیت های فرهنگی شناخت این سرزمین جلوگیری می کند و نباید در گیر و دار بین سازمان ها گم شود، به همین منظور نیاز همکاری شهرداری تهران با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای نجات این آثار بیشتر از هر زمان دیگری احساس می شود.

فلسفه ایجاد پارک های مینیاتوری به نمایش در آوردن آثار ثبت شده جهانی است، آثاری که در عین اهمیت داشتن رو به فراموشی می روند و محتاج به، به نمایش گذاشتنند.

نیاز است در کنار نمایش این شمایل برنامه هایی برای معرفی آنها نیز ارائه شود، برنامه های عرضه محصولات فرهنگی شهرهای مختلف ایران و ماکت های موجود به همراه سخنرانی هایی برای شناخت بهتر آثار به مخطبان باشد تا علاوه بر دیدن شمایل، بنا را نیز در تاریخ زنده نگه داریم.

علاوه بر چنیین فعالیت هایی، گروه های هدف نیز باید به درستی شناسایی شوند، اهدافی همانند جهان گردان و کودک و نوجوانانی که بیشتر پذیرنده ی این اتفاق ها هستند.

این باغ که خود با شعار اشاعه فرهنگی بازگشایی شد، درگیر کم کاری هایی است که نبود فرهنگ نگهداری از آثار و ارائه خدمات را نشان می دهد.

خلاء ای که می توان آن را به علت نبود و یا کمبود این گونه موزه ها در ایران دانست چرا که تعمیر و نگهداری این زیرساخت های فرهنگی تفاوت های چشمگیری با رسیدگی به یک بوستان و فضای سبز دارد،  ظرافتی که برای ساخت این آثار به کار گرفته شده است، این بنا ها را از یک شمایل ساده خارج کرده و باید آنها را به چشم اثری کاملا هنری دید و نگهداری کرد، در کنار این رویداد باید به لزوم وجود یک سناریو در طراحی این "موزه های باز" اشاره کرد، و این چیزی است که با یک نگاه ساده به جانمایی آثار موجود در باغ هنر ایرانی می توان فهمید که این باغ موزه ی ما غافل از آن است در حالی که نحوه ی گردش مسیر و ترتیب دیدن آثار در این گونه پارک ها اهمیت بسیار بسیار بالایی دارد.

ساخت این چنین موزه ها و پارک ها  علاوه بر مزایای گردشگری، بازخورد های تکنلوژیک خاص خود را دارد که مهمترین آنها ورود تکنیک ساخت ماکت های OUT DOOR  (فضای باز) است که با استفاده از نقشه برداری های سه بعدی برداشت  و تولید می شود، نکته ای که ایران را در زمینه ی گردش گری بیش از پیش قدرتمند تر می کند به شرط آن که از این فن آوری برای توسعه و ساخت پارک های مشابه دیگر در سراسر کشور عزیزمان استفاده کنیم.

نکته ی آخر این است که ساخت این پارک ها دارای استاندارد های جهانی است که شکوفا کردن و توسعه یافتن محل ساخت پارک می انجامد و در صورت ساخت چنین موزه هایی لازم به اجرا هستند تا به بازگشت سرمایه برسند اما آنچه قابل تغیر است این موضوع ست که موزه ی طراحی شده به سمت "شهر مینیاتوری" حرکت کند یا آن که فقط مجموعه ای از چند بنای شاخص باشد، ولی بایدگفت که شهرهای مینیاتوری جذابیت های بیشتری را برای گردشگران ایجاد می کند چرا که بیشتر خود را در اتمسفر ایجاد شده می بینند و لذت بیش تری می برند. این در حالی است که متولیان ساخت این پارک ها در ایران، بازگشت چند برابری سرمایه خود را  بعد از این سختی را نمی بینند و به سمت ساخت چنین پارک هایی حرکت نمی کنند.

غیر از ماکت ها، مجسمه های دیگری هم در سراسر باغ هنر ایرانی پراکنده شده است که اثر دست هنرمندان  معاصر ایرانی و خارجی است. این آثار برگزیده های اولین دوره سمپوزیوم مجسمه سازی در چیتگر تهران در سال 85 هستند و ارزش هنری قابل توجهی دارند. 
 
و در کنار آنها چند اثر منحصر به فرد وجود دارد که برای جلوگیری از تخریب طبیعت و به وجود نیامدن حس بد ناشی از قطع کردن درخت ها در این باغ موزه درخت های خشکیده را قطع نمی کنند و از ریشه درنمی آورند بلکه آنها را همانطور با کنده کاری هایی که رویشان انجام می دهند به آثار هنری تبدیل می کنند. موضوع این مجسمه ها برگرفته از المان های اسطوره ای بوده است و سبکشان هم انتزاعی. 

آدرس باغ موزه هنر ایرانی: تهران، باغ فردوس، خیابان ولیعصر، خیابان فرشته، خیابان بوسنی هرزگوین، دکترحسابی.





انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار