به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس؛

یک فنجان چای با نویسنده کتاب تشنگان قله های برفگیر

گفت و گویی با حاج بخشعلی ثابتی؛ فرمانده دیروز، راوی امروز را از اینجا بخوانید.

یک فنجان چای با نویسنده کتاب  تشنگان قله های برفگیر

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یاسوج ، حرف از دوران ۸ سال دفاع مقدس که می‌شود، همه خاطراتی را که شنیده اند، به یاد می‌آورند، اما هستند افرادی که در این سال‌های جنگ در میان توپ و خمپاره‌های دشمن زندگی کرده اند و وقتی از آن‌ها پرسیده شود، این سال‌ها چگونه بر شما گذشت، صفحاتی زیبا از کتاب خاطرات خود که سرشار از رشادت‌ها و قهرمانی‌ها است، را با لحنی زیبا روایت می‌کنند.

سرهنگ بخشعلی ثابتی از جمله نویسندگانی است که خاطرات تلخ و شیرین دوران دفاع مقدس را در کتابی با عنوان "تشنگان قله‌های برفگیر" به رشته تحریر درآورده است

این فرمانده دوران دفاع مقدس امروز چهارشنبه در چهارمین روز از هفته دفاع مقدس میهمان باشگاه خبرنگاران جوان کهگیلویه وبویراحمد بود و به سوالات ما پاسخ داد.

جناب سرهنگ کی و کجا متولد شدین؟

بنده در ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ در روستای برآفتاب دشمن زیاری متولد شدم.

چه مدت در جبهه حضور داشتید و کدام عملیات‌ها شرکت کرده اید؟

حدود ۷۵ ماه همراه دیگر عزیزان در جبهه حضور داشتم و در عملیات‌های مختلف از جمله؛ خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلا‌های یک، چهار، پنج و ۱۰ و همچنین در مناطق مختلف و خطوط پدافندی جزایر مجنون، کردستان، مهران، و عملیات‌های برون مرزی استان سلیمانیه عراق حضور داشتم و چندین بار مجروح شدم.

چه شد که به نویسندگی روی آوردید و تا به حال چند تالیف داشتید؟

بنده بعد از پذیرش قطعنامه هنوز در جبهه و در خط مقدم بودم و فراغتم نسبت به قبل بیش‌تر شد که تصمیم گرفتم خاطراتم را یاداشت و آن‌ها را ثبت کنم و تا حدودی هم نوشتم، اما یادداشت‌های اصلی من از دوران دفاع مقدس، پس از پایان جنگ رخ داد.

شاید یکی از دلایل اصلی که به نوشتن کتاب روی آوردم، برمی گردد به زمانی که من به عنوان راوی دفاع مقدس داشتم حماسه علم الهدی و یارانش را در هویزه برای دانشجویان بازگو می‌کردم که دانشجویی از من پرسید؛ جناب سرهنگ شما خاطرات خود را نوشته ای؟ گفتم نه. چرا؟ آن دانشجو به من گفت: شنیدی آقا (مقام معظم رهبری) فرمودند آخرین رزم یک رزمنده تحویل سلاح به تسلیحات نیست، یک رزمنده تا زمانیکه خاطراتش را ثبت نکرده، هنوز چیز‌هایی به تاریخ، مردم و آینده بدهکار است؟

از آن لحظه تصمیم گرفتم و شروع به نوشتن و جمع آوری خاطرات کردم که حاصل آن کتاب تشنگان قله‌های برفگیر است و خدا را شکر این کتاب در اکثر استان‌های کشور رونمایی شده و استقبال خوبی از این کتاب شد و چندین بار در صدا و سیما معرفی گردید.

میشه راجع به کتاب تشنگان قله‌های برفگیر بیشتر توضیح بدید؟

کتاب "تشنگان قله‌های برفگیر" مطالبی است که خودم بصورت عینی مشاهده کردم، مدتی در یگان‌های استان فارس، مازندران و اصفهان بودیم که از آن شهدا یاد شد، ولی اکثر خاطراتم از نحوه جنگیدن، شهادت و اسارت رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد است، چون بیش‌تر در خدمت هم استانی ها، گردان ها، گروهان‌ها و دسته‌هایی بودم که شب و روز‌های عملیات در کنار هم می‌جنگیدیم و خیلی‌ها در کنارم شهید شدند، بعضی قطع عضو و بعضی دیگر اسیر و... شدند، به همین علت بیش‌تر از خاطرات شهدا و رزمندگان هم استانی که در عملیات‌ها و در خط مقدم با هم بودیم و از شهدایی که در کنارم تکه تکه شدند و از جانبازانی که در کنارم دست و پاهایشان قطع شد، شکمشان پاره شده و در کنارم در رودخانه اروند شهید و غرق شدند و. یاد شده است.

همچنین یاد و خاطره شهیدانی است که سال‌ها در گرمای ۵۰ درجه تابستان در خوزستان و ارتفاعات برفی و یخ زده چند درجه زیر صفر کردستان جنگیدند و مقاومت کردند و از تمامیت خاک مقدس ایران محافظت کردند و نگذاشتند حتی یک وجب از این خاک مقدسمان در دست دشمن قرار گیرد.

جناب آقای ثابتی، تلخ‌ترین خاطره ایی که در کتاب تشنگان قله‌های برف گیر نوشتید کدام است؟

در عملیات والفجر ۸ در گردان روح الله بودم که ۳۵۰ نفر رزمنده حضور داشت، که ۱۳ شبانه روز رزمندگان جنگیدند و در آخر فقط ۱۸ نفر ماندند.

در آخرین شب در حالیکه ۱۸ نفری که زنده مانده بودیم، برای خواب آماده می‌شدیم، وضع حال و سلامتی آن‌ها را می‌پرسیدیم که در همان لحظه صدای انفجاری بلند شد، چیزی به دستم خورد که تکه‌ای گوشت بود.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم، دیدم آثاری از بسیجی و رزمنده "عیوض محسنی نیک" رزمنده کهگیلویه و بویراحمد باقی نمانده است و تنها ۷ الی ۸ کیلو گوشت از بدن او به زادگاهش بازگشت.

جنا ب سرهنگ اثر دیگری از دوران دفاع مقدس در دست تالیف دارید؟

بله، با توجه به استقبال خوبی که از کتاب تشنگان قله‌های برفگیر شد و انگیزه و تجربه‌ای که پیدا کردم هم اکنون به مناسبت چهلمین سالگرد حماسه دفاع مقدس، کتابی با عنوان چهل خاطره از چهل شهید استان را در دست تالیف دارم.

حرف پایانی شما؟

اول ظهور حضرت صاحب الزمان (ع) و بعد سلامتی مقام معظم رهبری (مدظله العالی).

از جوانان می‌خواهم بر اسلام و انقلاب پایبند باشند تا این انقلاب را به دست صاحب امر و زمان بسپاریم و همیشه شاهد موفقیت و سربلندی ایران باشیم و هم اکنون که دفاع مقدس در جنگ اقتصادی خلاصه می‌شود، با تمام توان و قدرت استوار باشیم.

شایسته است که به پاسداشت خون با ارزش شهدای ۸ سال دفاع مقدس که جان شیرین خود را برای حفظ میهن اسلامی فدا کردند تا امروز در آرامش و آسایش باشیم، قدرتمند و استوار در مقابل زورگویی‌های دشمنان این خاک گوهرخیز بایستیم و با تمام توان و قدرت ایستادگی کنیم

گفت و گو از یاسرسجادپور/کورش پسند 

انتهای پیام/ط

حاج بخشعلی ثابتی؛ فرمانده دیروز، راوی امروز

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.