دلقک قاتلی که جای «قهرمان» می‌نشیند/ «جوکر» و یک تناقض هالیوودی

جامعه‌ای که تادفیلیپس با اقتباس از گاتهام بتمن در فیلم «جوکر» ساخته است، شباهت زیادی به نیویورک دارد یا دیگر شهر‌های صنعتی غول‌آسای سرمایه‌داری؛ جامعه‌ای که از درون متلاشی است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به این دلیل که خواکین فونیکس یکی از بهترین بازی‌های تاریخ سینما را رقم می‌زند؛ به این دلیل که با شرایط سیاسی معاصر هم‌خوانی دارد؛ به این دلیل که پر است از ارجاعات مناسب به تاریخ، سینما، موسیقی و آثار هنری که همه‌اش در یک بافت متناسب در هم تنیده شده و هر کدام قابل شناخت و ترجمه است و شاید به همین دلیل که بهترین فیلم تادفیلیپس نیز هست؛ دعوت به تماشای «جوکر» دلایل متعدد دیگری هم دارد.

دلقک قاتلی که جای «قهرمان» می‌نشیند/ «جوکر» و یک تناقض هالیوودی

مثلاً اینکه بازنمایی و اقتباس از یک شخصیت معروف کمیک بوک است یا یادآور جوکر‌های نولان و تیم برتون برای فیلمبازان است. این دلایل کافی مجموعه‌ای است که جوکر و دیدن آن را برای علاقه‌مندان به سینما و هنر الزامی می‌کند؛ و این الزام تا حدی پیش رفته که از جنبش وال استریت تا اسلاوی ژیژک نسبت به این فیلم واکنش نشان می‌دهند.

چرا خوب - چرا بد؟

از نظر محتوایی، همه چیز روشن است. فیلم تاد فیلیپس قرار است تا سمپاتی شما را با یک آنارشیست برقرار و حفظ کند و به این سوال بپردازد که جامعه چرا یک آنارشیست می‌زاید. اگر بخواهیم این مسئله را بپذیریم، به‌زودی دچار این قضاوت خواهیم شد که «جوکر» از اساس یک پیام اخلاقی بد دارد و ضد اجتماعی است.

اما از نگاهی دیگر «جوکر» زاییده می‌شود تا سیستم را زیر سوال ببرد و طرف افرادی بایستد که جامعه آن‌ها را پس‌زده است، تحقیر کرده است و در گندآب نگه داشته است. این مسئله واضح «جوکر» آن را در برابر سرمایه‌داری قرار می‌دهد، اما مگر ساخت همین فیلم بوسیله دستگاه سرمایه‌داری صورت نپذیرفته است؟!

دلقک قاتلی که جای «قهرمان» می‌نشیند/ «جوکر» و یک تناقض هالیوودی

این یک تناقض همیشگی در هالیوود است. هالیوود همیشه دست به انتقاد از خود می‌زند، اما آیا باید این انتقاد را پذیرا هم باشد؟ اساساً آیا سرمایه‌داری انتقادپذیر است؟! برای رشد خود و فهم خود بله. این را تاریخ نشانمان داده است.

از فرامتن دور شویم. به درون متن برویم. جامعه‌ای که تادفیلیپس با اقتباس از گاتهام بتمن ساخته است، شباهت زیادی به نیویورک دارد یا دیگر شهر‌های صنعتی غول‌آسای سرمایه‌داری. اما جامعه‌ای است از درون متلاشی. جامعه‌ای که محبت و آرزو را نمی‌پذیرد و با آن دست به گریبان هم می‌شود، مانند سکانس اول فیلم.

تکلیف مشخص است. زمانی که چنین جامعه‌ای وجود داشته باشد از درون آن روان‌رنجورهایی، چون آرتور بیرون می‌آیند. وقتی آرتور به سرکوب خود دست می‌زند در طغیانی غیرقابل کنترل ممکن است دست به هر کاری بزند، قتل، آشوب و اغتشاش.

تاد فیلیپس با گزینش بسیاری از عناصر، به خوبی این روند را نمایش می‌دهد. مجموعه موسیقی که انتخاب کرده است، ارجاعاتی که به نقاشانی، چون هوپر و بیکن دارد و ارجاعاتی به فیلم‌هایی نظیر «سلطان کمدی» با حضور خود دنیرو، و نیز پایبند بودن به الگوی داستانی خود یعنی بتمن، بافت منسجمی را تشکیل داده که با اجرای خوبی نیز همراه است.

اما تاد فیلیپس به همین‌ها بسنده نمی‌کند بلکه با پارانویای شخصیت نخست خود، یعنی جوکر، به داستان بعد دیگری می‌دهد. اینکه شاید همه چیز خیال بوده، در ذهن آرتور گذشته است؛ به فصل آخر فیلم رجوع کنید، زمانی که آرتور در تیمارستان مشغول خیال‌بافی است و به پرستار می‌گوید تو درک نمی‌کنی! و با این فصل تردیدی در رخ دادن این روند در ذهن مخاطب می‌کارد. اینکه شاید تمامی آنچه در طول فیلم شاهد بوده‌ایم محصول تخیل یک ذهن بیمار باشد و بس!

دلقک قاتلی که جای «قهرمان» می‌نشیند/ «جوکر» و یک تناقض هالیوودی

بهترین سکانس؛ وقتی دلقک قاتل قهرمان می‌شود!

جوکر سکانس‌های خوب فراوانی دارد. سکانس رقصیدن جوکر در دستشویی عمومی پس از اولین قتل‌هایی که انجام داده یا حتی سکانسی که در بالای ماشین ایستاده و مسیح‌وار از خون خود لبخندی بر روی لب‌هایش می‌کشد.

اما می‌خواهم به سکانسی اشاره کنم که جوکر تصویر یک دلقک را روی روزنامه می‌بیند و آهنگ لبخند بزن که از روی تم چارلی چاپلین در «روشنایی‌های شهر» ساخته شده آغاز می‌شود. جایی که دوست او این مرد شرور قاتل، دلقکی که چند نفر را کشته است، یک مرد جسور و قهرمان می‌خواند. تداوم صحنه‌ها در این سکانس و دیدن مردی که در تاکسی یک ماسک دلقک دارد، همگی و همگی بافتی منسجم است برای دنیای درونی جوکر و تشویش روحی او.

اگر از این فیلم خوشتان آمد...

می‌توانید به مجموعه «بتمن» سری بزنید از بتمن تیم برتون که در آن جک نیکلسون نقش جوکر را بازی کرده است تا بتمن نولان که هیث لجر در آن نقش جوکر را ایفا کرده است.

نگرش‌های نقادانه‌ای که می‌توانید دنبالش کنید...

در برابر فیلم تاد فیلیپس سه نگرش اصلی نقادانه قابل تفسیر است؛ نگرش فلسفی، جامعه‌شناختی و روانشناختی. سه نگرشی که به ارتباط بین جامعه و شخصیت جوکر می‌تواند بپردازد و شهر جوکر، خود جوکر و فلسفه عمل او را شرح دهد. با توجه به این نگرش‌ها، می‌توانید نقد اسلاوی ژیژک بر روی فیلم جوکر را از نظر بگذرانید.

منبع: مهر

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار