
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - درگیریهای اخیر که از پاییز سال گذشته به اوج خود رسیدهاند، چیزی فراتر از یک دور دیگر از کشمکشهای فلسطین و رژیم صهیونیستی هستند. اینجا، در این سرزمین محصور، خطوط آیندهی منطقه و شاید جهان در حال ترسیم است؛ نه فقط بهخاطر شدت بمبارانها یا پاسخهای مقاومت، بلکه بهدلیل نشانههایی که از یک گسست عمیق در قواعد بازی حکایت دارند.
رژیم صهیونیستی از درون شکنندهتر از همیشه است. دولت نتانیاهو که با اعتراضات گسترده و شکافهای سیاسی دستبهگریبان است، نیاز به یک پیروزی بزرگ دارد تا مشروعیت خود را بازیابد. اما این پیروزی، برخلاف جنگهای قبلی، محال است. مقاومت فلسطین، بهویژه حماس و جهاد اسلامی، با وجود محاصره و ویرانی، نهتنها فرو نپاشیده، بلکه به تاکتیکهای پیچیدهتری روی آورده است؛ دیگر مهار غزه هدف آسانی نیست.
پایبند نبودن رژیم صهیونیستی به آتشبسهای گذشته یک عامل کلیدی است. تاریخ غزه پر است از توافقهایی که روی کاغذ امضا شدهاند، اما در عمل شکسته شدهاند. از آتشبس ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱، رژیم اسرائیل بارها با ادامهی محاصره، حملات پراکنده یا ممانعت از بازسازی، تعهداتش را نقض کرده است. این نقض اعتماد، مقاومت را به این باور رسانده که هر توافقی بدون فشارهای سنگین منطقهای و جهانی، پوچ است. این بیاعتمادی، هرگونه تلاش برای آتشبس در آینده را پیچیدهتر میکند.
جهان در حال بازنویسی قواعد خود است و غزه در مرکز این تحول قرار دارد. اولین روند، تغییر در افکار عمومی جهانی است. موجی که از ۲۰۲۳ با اعتراضات جهانی به سیاستهای رژیم صهیونیستی آغاز شد، حالا به یک جریان قدرتمند تبدیل شده است. دادههای مؤسسهی پیو نشان میدهد که حمایت از فلسطین در میان نسل جوان در اروپا و آمریکا بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. این موج، که در شبکههای اجتماعی نیز بهوضوح دیده میشود، فشار بیسابقهای بر دولتهای غربی وارد کرده است. حتی در آمریکا، جایی که لابی صهیونیستی همیشه حرف آخر را میزد، نشانههایی از تردید در کنگره و محافل سیاسی دیده میشود. این تغییر میتواند در بلندمدت به کاهش حمایت نظامی و اقتصادی از رژیم اسرائیل منجر شود.
دومین روند، تقویت محور مقاومت است. ایران، با وجود تحریمها، توانسته شبکهای از متحدان را حفظ کند که حالا به یک بلوک منسجمتر تبدیل شده است. گزارشهای جروزالمپست از نگرانی رژیم صهیونیستی دربارهی «جنگ چندجبههای» با حزبالله، انصارالله و گروههای عراقی حکایت دارند. این بلوک، با حمایت ضمنی چین و روسیه، میتواند توازن قدرت را به نفع خود تغییر دهد. مثلاً، همکاریهای اخیر ایران و چین در حوزهی انرژی و نظامی، که در بلومبرگ گزارش شده، نشاندهندهی عمق این پیوند است.
سومین روند نیز، شکنندگی اقتصاد رژیم صهیونیستی است. دادههای بانک جهانی نشان میدهد که اقتصاد این رژیم از ۲۰۲۴ با تورم و کاهش سرمایهگذاری خارجی روبهرو بوده است. تشدید درگیریها و تحریمهای غیررسمی برخی کشورها میتواند این وضعیت را بدتر کند. اگر غزه به یک باتلاق برای رژیم صهیونیستی تبدیل شود، هزینههای نظامی و سیاسی آن ممکن است تلآویو را به تجدیدنظر وادار کند.
با این روندها، بیایید به آینده نگاه کنیم. غزه در کوتاهمدت (تا پایان ۲۰۲۵) احتمالاً شاهد ادامهی تنشهای خونین خواهد بود. رزیم صهیونیستی که به طرحهای رادیکال خود مانند جابهجایی جمعیت یا تسلط کامل بر غزه ادامه میدهد، با مقاومت سرسختانهای روبهرو خواهد شد. نقض مکرر آتشبسهای احتمالی، مانند گذشته، هرگونه امید به آرامش را تضعیف میکند. اما این تشدید نمیتواند بیپایان ادامه یابد. فشارهای جهانی، از اعتراضات عمومی تا تحریمهای اقتصادی، ممکن است تلآویو را به یک عقبنشینی تاکتیکی وادار کند؛ نه از سر خیرخواهی، بلکه بهدلیل هزینههای فزاینده. این عقبنشینی، هرچند موقت، میتواند فضایی برای بازسازی غزه و تثبیت جایگاه سیاسی مقاومت فراهم کند. اما سیالیت لحظهای غزه یادآوری میکند که یک عملیات بزرگ مقاومت یا یک حمله جدید رژیم صهیونیستی میتواند این مسیر را در یک چشم به هم زدن تغییر دهد.
اگر محور مقاومت، با حمایت چین و روسیه، به یک بلوک قدرتمندتر تبدیل شود، و اگر افکار عمومی جهانی فشار بر غرب را افزایش دهد، رژیم اسرائیل ممکن است مجبور به پذیرش یک آتشبس بلندمدت شود. اما تجربه آتشبسهای گذشته نشان میدهد که بدون تضمینهای قوی، این توافقها شکننده خواهند بود. در این فضا، غزه میتواند به یک وضعیت «نه جنگ، نه صلح» برسد، جایی که محاصره تا حدی کاهش یابد، اما تنشها زیر پوست منطقه باقی بمانند.
غزه امروز یک آزمایشگاه است؛ جایی که ارادهی مقاومت، قدرت فناوری نظامی، و روایتهای جهانی در برابر هم قرار میگیرند. اگر مقاومت تاب بیاورد، میتواند به یک کاتالیزور برای تقویت محور مقاومت و تضعیف و نابودی رژیم اسرائیل تبدیل شود. اما سیالیت لحظهای غزه یادآوری میکند که هیچ پیشبینیای قطعی نیست. این خاک سوخته که حالا جهان را میلرزاند، شاید کلیدی باشد برای گشودن درهای یک خاورمیانهی جدید. فقط زمان نشان خواهد داد که این در به فروپاشی باز میشود یا به نظمی نو.