
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مینا عظیمی - وب سایت تحلیلی الخنادق در گزارشی درباره تحولات لبنان نوشت: موضوع سلاح مقاومت در لبنان یک مسئله پیچیده است که در آن، محاسبات داخلی با توازنهای منطقهای و بینالمللی تلاقی مییابد. عربستان سعودی و آمریکا تلاش کردند تا از نتایج جنگ اخیر و واقعیتهای در حال تغییر در سوریه و غزه استفاده کنند تا نقش حزبالله را کاهش داده و مشروعیت آن را تضعیف کنند.
آنها بر این ارزیابی تکیه داشتند که حزبالله قدرت نظامی و بازدارندگی خود را از دست داده و محیط حامی آن تمایل به دوری از گزینه رویارویی دارد. با این حال، وقایع میدانی به سرعت نشان داد که این ارزیابیها دقیق نبودند و حتی نتایج آنها برعکس آنچه برنامهریزی شده بود، رقم خورد.
شیعیان لبنان بیشتر به گزینه مقاومت متوسل میشوند، نیروهای سیاسی سنتی دوباره موضوع سلاح را به توقف تجاوزات اسرائیل گره زدند و تجربه ثابت کرد که فشارهای خارجی تنها به تقویت جایگاه حزبالله در معادلات لبنان و منطقه منجر شد.
این گزارش در ادامه تحلیلی از تصمیم دولت لبنان در مورد سلاح مقاومت را با بررسی مواضع عربستان سعودی و آمریکا و اشتباه آنها در ارزیابی واقعیتهای لبنان و منطقه ارائه میدهد.
اولا، شرطبندی بر ضعف حزبالله پس از جنگ اخیر با رژیم تروریستی اسرائیل اشتباه بود. واشنگتن و ریاض معتقد بودند که حزبالله بخش زیادی از قدرت نظامی، بازدارندگی و اکثر فرماندهان خود را از دست داده است. با این حال، سخنرانی شیخ نعیم قاسم و اظهارات رهبری حزب، پایبندی آشکار به گزینه مقاومت و آمادگی برای هرگونه رویارویی را نشان داد، که این امر دلالت بر سطحی بودن ارزیابی از خسارات حزب داشت.
همچنین، آمریکاییها و سعودیها انتظار داشتند که حامیان حزبالله تحت فشار تلفات انسانی و اقتصادی عقبنشینی کنند، اما جامعه شیعه پس از مشاهده اینکه هدفگیری خارجی مستقیما آنها را هدف قرار داده است، بیش از پیش به سلاح چسبید.
ثانیا، دو طرف بر وجود شکاف بین نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان، و حزبالله شرطبندی کردند. با این حال، موضعگیری بری پس از تصمیم دولت درباره انحصار سلاح و تصمیم وزرای جنبش امل برای کنارهگیری از جلسات، پایبندی او به گزینه مقاومت را آشکار کرد. این امر برای واشنگتن و ریاض که تصور میکردند بری برای مصالحهای تلاش خواهد کرد که حزبالله را تضعیف کند، شوکهکننده بود.
ثالثا، مردم شیعه در قلب این سوءارزیابی قرار داشتند. محاسبات بر این اساس بود که مردم، که از جنگ و بازسازی خسته شدهاند، بر حزبالله فشار خواهند آورد تا عقبنشینی کند. اما نتیجه برعکس بود: تشدید اقدامات خارجی، همبستگی داخلی را تقویت کرد و شرطبندی بر روی شخصیتهای شیعه وابسته به سفارتها برای تاثیرگذاری بر پایگاه مردمی شکست خورد.
رابعا، تحولات منطقهای این سوءارزیابی را تشدید کرد. سقوط بشار اسد و روی کار آمدن الجولانی در سوریه به سعودیها و آمریکاییها این تصور را داد که حزبالله متحد اصلی خود را از دست داده و لبنان بیدفاع شده است. اما این تحولات نه تنها حزبالله را تضعیف نکرد، بلکه پایبندی آن به گزینههای خود را افزایش داد. همچنین، تجربه اخیر غزه، با وجود دستاوردهای تاکتیکی رژیم تروریستی اسرائیل، خطر رها کردن سلاح بازدارنده را برای مقاومت ثابت کرد.
خامسا، انگیزه تهاجمی رژیم تروریستی اسرائیل پس از جنگ، ریاض و واشنگتن را به پیشبرد پروژه خلع سلاح تشویق کرد. اما تجاوزات این رژیم تروریستی موضع حزبالله را تضعیف نکرد، بلکه ترس از بازگشت اشغالگران به جنوب لبنان، سطح پایبندی مردمی به مقاومت را بالا برد.
سادسا، وقایع «السویداء» یک اهرم فشار دیگر بود. واشنگتن، تلآویو و ریاض میخواستند این تصور را القا کنند که این سناریو ممکن است در لبنان تکرار شود و تقسیم یا جنگ داخلی محتمل است. اما به جای آن، این تجربه، اقشار مختلف لبنانی از جمله شخصیتهای مسیحی و دروزی را به پایبندی به گزینه مقاومت وادار کرد، زیرا آن را ضامن در برابر تجاوز یا تروریسم میدانستند.
سابعا، در سطح سایر طوائف نیز شرطبندیهای واشنگتن و ریاض به نتیجه نرسید. برخی از نیروهای مسیحی مواضع خود را تغییر دادند و موضوع سلاح را به توقف تجاوز رژیم تروریستی اسرائیل گره زدند. جامعه سنی در پشت تلاشهای تحریکآمیز قرار نگرفت و تحت تاثیر سخنان حریری در مورد صلح داخلی باقی ماند. در مورد دروزیها نیز، تجربه «السویداء» اعتقاد آنها به لزوم وجود یک ضامن داخلی برای محافظت از خود را تقویت کرد، که باعث افزایش پایبندی آنها به مقاومت شد.
در نهایت، این گزارش الخنادق نشان داد که نقص اصلی در محاسبات آمریکا و عربستان سعودی به دلیل فقدان شناخت دقیق از واقعیت جامعه لبنان و شتابزدگی عربستان بود که واشنگتن از آن به عنوان ابزار آزمایشی استفاده کرد. به جای اینکه این سیاستها به تضعیف حزبالله منجر شود، نتایج معکوس بود: مقاومت بیشتر به سلاح خود چسبید، محیط حامی آن گرد هم آمد و گزینهها برای واشنگتن و ریاض محدود شد. بنابراین، این تجربه به شکستی فاجعهبار در دستیابی به اهداف خود پایان یافت.
منبع: الخنادق
مهم ترین مشکل و بحران کشورهای عربی و اسلامی است
نه خلع سلاح حزب الله که در راستای اهداف امریکا .صهیونیست ها و فرانسه و انگلیس و المان است
باید همه متحد شوند و هر چه زودتر جلوی
فتل عام و قحطی را بگیرند