آتش سوزی و آفت‌های بی‌ رحم جنگل‌‌ های بلوط زاگرس را به کام نابودی می‌کشند و آینده ای تاریک برای این میراث طبیعی رقم می زنند.

باشگاه خبرنگاران جوان ؛ سارا بابایی - ریه های غرب ایران در آتش می‌سوزند و آفت‌ها آخرین رمق حیات را از درختان بلوط می‌گیرند.

زاگرس، بحران خاموش یک تمدن

زاگرس، زخمی و تنها، در برابر طوفانی از آتش‌ سوزی، آفات و خشکسالی ایستاده است؛ سکوتی پرهزینه که با تخریب منابع طبیعی، ناهماهنگی مدیریتی و تغییر اقلیم گره خورده. بلوط‌هایی که قرن‌ها ستون های سبز این سرزمین بوده‌اند، یکی‌ یکی خم می‌شوند، پوسیده می‌ شوند، می‌سوزند و می‌ میرند. این بحران، صرفاً زیست محیطی نیست؛ تهدیدی است علیه سلامت عمومی، امنیت غذایی و آینده اکولوژیکی ایران.

مرگ تدریجی زاگرس در سایه بی‌تدبیری

شیرزاد نجفی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان، اظهار داشت :اکوسیستم زاگرس درگیر ضعف شدید شده است. خشکسالی‌ های پیاپی، آتش‌سوزی های مکرر و آسیب‌های ساختاری موجب شده‌اند جنگل‌ها توان ترمیم و مقاومت خود را از دست بدهند. درختان از درون خورده شده‌اند، و دیگر توان بازسازی ندارند.

او با اشاره به طرح کاشت درخت، تأکید می‌کند که اقدامات باید فراتر از نمادگرایی بروند:نهال‌کاری بدون بازسازی منابع آبی و مدیریت علمی آفات، صرفاً مُسکنی موقتی است. باید به بازسازی چرخه طبیعی اکوسیستم فکر کرد.

نجفی بر این باور است که مسیر فعلی، به جای احیای جنگل‌ها، به تعمیق بحران منجر خواهد شد.

رویکرد علمی، حلقه مفقوده مدیریت منابع طبیعی

کامران فرمان‌پور، مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان، بر ضرورت نگاهی علمی، فراگیر و بلندمدت برای مدیریت بحران تأکید دارد:نمی‌توان با راه‌حل‌های کوتاه مدت و مقابله‌های سطحی، انتظار احیای زاگرس را داشت.

او افزود: برای مقابله مؤثر با آفات و آتش‌سوزی‌ها، نیازمند تدوین یک برنامه جامع علمی با مشارکت همه‌جانبه نهادهای پژوهشی، محیط زیستی و بومی هستیم.

او از شکل‌گیری کارگروه‌های تخصصی برای طراحی اقدامات پایلوت در مناطق بحرانی خبر می‌ دهد:کار باید از سطح شعاری عبور کند و به طراحی عملیاتی و اجرایی مبتنی بر داده‌های میدانی برسد. مبارزه مکانیکی و پاشش شیمیایی در شرایط فعلی دیگر پاسخگو نیست.

فرمان‌پور معتقد است راه نجات زاگرس، در بازمهندسی حکمرانی منابع طبیعی نهفته است: اگر نتوانیم یکپارچگی علمی، مدیریتی و مردمی را در مقابله با این بحران‌ها ایجاد کنیم، گسست زیستی در زاگرس به یک فروپاشی غیرقابل بازگشت بدل خواهد شد.

زاگرس و زوال اجتماعی

اگرچه موضوع بر سر درخت و خاک است، اما در واقع، زاگرس امروز آینه تمام نمای آینده‌ای است که در آن تخریب منابع طبیعی به فروپاشی اجتماعی منتهی خواهد شد. نابودی جنگل‌ها به معنای افت شدید منابع آب، افزایش ریزگردها، تخریب معیشت محلی و مهاجرت اجباری است.

در چنین چرخه‌ ای، فرسایش خاک، مرگ تالاب‌ها، تغییرات اقلیمی محلی و فروپاشی اقتصادی در مناطق غربی کشور، پیامدهایی اجتناب ناپذیر خواهند بود. این بحران نه فقط یک تهدید زیست‌ محیطی، بلکه یک هشدار ملی است.

 زاگرس منتظر تصمیم‌های بزرگ است

امروز زاگرس بیش از هر زمان دیگر، نیازمند جسارت تصمیم‌گیری، هم افزایی نهادها، و عبور از سیاست های مقطعی است.

این بحران، نه با نشست و شعار، که با بازآرایی ساختار حکمرانی طبیعت و بهره‌گیری از علم و دانش بومی قابل کنترل است.

اگر زاگرس فروبپاشد، چیزی از پایداری زیستی ایران باقی نمی‌ماند. بلوط‌ها به ما هشدار می‌دهند؛ این ما هستیم که باید گوش کنیم... پیش از آن‌که خیلی دیر شود.

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.