
باشگاه خبرنگاران جوان - سری زدم به توییتر؛ کل پهلویها به همایون شجریان، خواننده سرشناس کشورمان، حمله کرده بودند و به او گفته بودند: «شرمت باد!» خیلی برایم جالب بود؛ پهلویها که طرفدار و مدافع جنگ در ایران بودند، در دو سال گذشته در کنار اسرائیلیها رسماً از نسلکشی حمایت کردند؛ در جنگ با ایران هم در کنار اسرائیلیها بودند و اصلاً برایشان مهم نبود که در این جنگ، هزار هموطن و چندین کودک به شهادت رسیدند، سخن از شرم کردن میگویند. چگونه آنهایی از شرم میگویند که موافق خروج آمریکا از برجام بودند و حتی اخیراً هم برای فشار بیشتر به مردم، طرفدار مکانیسم ماشه شدند، خودشان را در جایگاهی میبینند که فردی را به شرم کردن متهم کنند؟
در واقع ما با پدیدهای طرف هستیم که مثلاً فرد قاتلی در دادگاه از لزوم مهربانی به قاضی بگوید یا مثلاً فردی مثل هیتلر نامهای به مردم فرانسه بنویسد که هدف از بمباران شما، دوست داشتن شما بود! یا صدام خطاب به ایرانیان بگوید جنگ با شما برای وحدت اسلامی بود؛ در واقع این واکنش پهلویها در مقابل فردی مثل شجریان اینگونه است. به نوعی افرادی که مدافع بمباران ایرانیان بودند، حالا دیگران را متهم به «علیه وطن بودن» میکنند! در حقیقت این صحنه خیلی واضح است و شاید اصلاً لازم نباشد درباره آن متنی را نوشت، اما از دو جهت همین صحنه هم دارای تلنگری جدی است.
۱. بعد تاریخی: خاندان پهلوی را هرچند سعی کردند در بافت توسعه و اهل توسعه معرفی کنند، اما شکل به قدرت رسیدن این خاندان همیشه با دخالت غربیها همراه بوده است؛ از پدربزرگ که در کودتای ۱۲۹۹ به قدرت رسید تا پسر که با کودتای ۱۳۳۲ خودش را حفظ کرد و ایضاً در پیوند با ساواک و خشونت. اکنون طبیعی است که نوه هم بخواهد به کمک اسرائیلیها تخیل به قدرت رسیدن را تمرین کند! اما در واقع این شرایط به ما نشان میدهد که پهلویها هیچگاه برای به قدرت رسیدن شرمی نداشتند و دست به هر کاری میزدند. باید به این موضوع خوب دقت کرد؛ هرچند پهلوی پایگاهی در کشور ندارد؛ اما به مثابه مغولها و حملات آنها به ایران، او نیز خطرناک است، چراکه برای به قدرت رسیدن حاضر است دست به هر کاری بزند. در طرح پیشرو آنها قصد دارند هر آنچه را چهره فرهنگی و میانجی اجتماعی است، نابود کنند. به همین خاطر از شجریان تا لاریجانی و حتی محسن چاوشی را بهشدت تخریب میکنند، چون هر فردی که ایران را از کلنگی شدن دور کند، برای ایده مغولهای پهلوی خطرناک است و باید همچون مغولها به شدیدترین شکل به این افراد حمله شود.
۲. تئوریزه کردن افکار فاشیستی: پهلویها به هرکسی که به آنها توجه نکرد، حملات وسیعی میکنند. حتی شهرام شبپره که ظاهراً خواننده درباری خودشان بود را به قتل و ایضاً انتقام تهدید میکنند. پهلویها، چون شکست وسیعی خوردهاند، تلاش دارند خشونت و جنایت را عادیسازی کنند و از همین رو برای فاشیستی شدن فضا بیشترین تلاش را میکنند. آنها خوب میدانند هنگامی دیده میشوند که فضا غیرطبیعی و خشن شود. آنها که نماینده مغولها در وضعیت امروز هستند و حتی حاضرند در کنار صهیونیستها از نسلکشی دفاع کنند، به خوبی میدانند تنها زمانی موفق خواهند شد که اتمسفر حاکم، جنایت را یک فضیلت معرفی کند. در این لحظه است که پهلویها در وضعیت خشن و خشونت بالا ظاهر میشوند. حتماً فراموش نکردید وقتی در ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ خشونت افزایش یافت، پرویز ثابتی، رئیس ساواک، بعد از ۴۳ سال از خود رونمایی و تلاش کرد ساواک و ساواکیها را میهنپرست معرفی کند. این یک تصمیم آنی نبود؛ او میدانست که فقط در فضای رادیکال و خشن میتواند حرف بزند. پهلویها مثل مغولها باید در فضای خشونت گام بردارند. از این رو هر امر عادی را خشن میکنند تا بتوانند دیده شوند. مشخص است ایدههایی مثل کنسرت که باعث میشود وضع طبیعی شود، باعث خشم آنها میشود؛ آنها نمیتوانند تحمل کنند، چرا که پهلویها را از ایده فاشیسم کاملاً دور میکند.
منبع: فرهیختگان