
باشگاه خبرنگاران جوان - گروه جهادی باجناقها نمونهای کوچک از مدیریت بحران و حل مسئله اند و اعضای آن با همدلی، استاد باز کردن کورترین گرهها هستند. روایت گروه جهادی باجناقها از حضور در خانه یکی از روستاییان اهل سنت آغاز میشود و به خاطراتی جذاب میرسد.
باجناقها و دارودسته شان، هیاتی ریختند خانه پیرمرد اهلسنت در آق قلا. خانهاش آسیب زیادی دیده بود. اخمهای پیرمرد هیچ رقمه باز نمیشد. جوانترها از واکنش پیرمرد کمینگران بودند. اما باجناقها خیالشان تخت بود و بیوقفه کار میکردند. این عادت اعضای گروه جهادی باجناقها بود که همدیگر را با نسبتهایشان صدا میزدند. عمو، خاندایی، پسر عمو، پسر عمه. در میان جمع فامیلی که به خانه پیرمرد آمده بودند دوقلوهای ۷۰ سالهای هم بودند که بقیه آنها را باعنوان پسرعمه صدا میزدند.
صاحبخانه چشم از این دوقلوها برنمیداشت. با همان ابروهای گره خورده، جلو آمد و به یکی از پیرمردها گفت شما واقعاً با هم فامیل هستید؟ همین سوال و شنیدن قصه گروه جهادی باجناقها یخ پیرمرد را باز کرد و خنده مهمان صورتش شد. طوری که انگار فراموش کرده بود چه بر سرخانه و زندگیاش آمده. پاچههای شلوارش را بالا زد و شروع کرد به کمککردن. دوستی روستاییان اهلسنت آق قلا با گروه جهادی باجناقها از همان سال شکل گرفت. نشان به آن نشان که به همت گروه جهادی باجناقهای یزدی و تلاش شبانهروزی شان چراغ ۲۶ خانه در آققلا روشن و از گلولای پاک شد. انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته.
جهادگران از دوقلوهای همسان ۷۰ ساله تا دوقلوهای ۲۸ ساله
همزمان با روز ملی اردوهای جهادی و امدادی و آغاز هفته وحدت، ماجرای گروه جهادی باجناقها از شهر یزد با این خاطره و دوستی و مودت ایرانیان اهلسنت و تشیع آغاز میشود. گروه جهادی باجناقها تا دلتان بخواهد از این روایتها و خاطرات ناب دارند. اصلا عنوان همین گروه کافی است تا خنده را روی لب هر شنوندهای بنشاند. از «محمود دهقانپور» یکی از بانیان گروه جهادی قصه نامگذاری گروه را میپرسیم؛ حالا واقعاً در این گروه، باجناقها عضو هستند؟
این سوال، کافی است تا ماجرا را روی دایره بریزند و با خنده خاصی بگوید: «ما، حسنختام یک جدال تاریخی شدیم!» و بعد هم خاطراتش او را به ۱۰ سال قبل ببرد؛ «گروه ما در نگاه اول، شبیه هیچ گروه دیگری نبود. پنجاه نفر آدم، از پدربزرگ هشتادساله که چینوچروک صورتش نقشه راه زندگی بود، تا نتیجه هشتسالهاش. از دوقلوهای هفتادساله که به دوقلوهای افسانهای معروف بودند و با همهی تجربهشان، هنوز شیطنت جوانی داشتند، تا دوقلوهای بیست و هشتساله که شور و هیجانشان واگیردار بود. همهوهمه از یک فامیل»
«باجناق مگه فامیل میشه؟!»
میدانید گروه جهادی ما، آب پاکی ریخت روی دست تمام ضربالمثلها! همانهایی که میگفتند: ژیان ماشین نمیشه، باجناق هم فامیل نمیشه!» در این گروه، چندین باجناق شانهبهشانه هم کار میکنند و همین شد که نام «گروه باجناقها» برایشان ماندگار شد.»
همه چیز از سال ۹۳ شروع شد؛ در روستای اسلامیه شهرستان تفت یزد. پیشنهاد از محمد شعبانی بود. کارمند راهآهن بود، اما شیفته فعالیتهای جهادی و همیشه دنبال بهانهای برای خدمت میگشت. او پیشنهاد را مطرح کرد و عضوگیری از همانجا آغاز شد، و جالب اینکه اولین اعضا، دو باجناق بودند که به سرعت، به فعالترین نیروهای گروه تبدیل شدند. انگار که رقابتی شیرین در خدمترسانی بینشان درگرفته بود.
تب جهاد، مانند آتشی زیر خاکستر، در تمام فامیل زبانه کشید. عموها و داییها، فرزندانشان، و حتی نوهها، یکی یکی به این کاروان پیوستند. این شور و شوق تا جایی پیش رفت که پای سالمندان بازنشسته یزدی هم به اردوهای جهادی باز شد. دوقلوهای گروه، با آن روحیه شاد و پر انرژیشان، بامزهترین خاطرات را در سفرها برایمان رقم میزنند، و خستگی را از تن همه بیرون میکنند و اینطور شد که دید و بازدیدهای عید، برای این فامیل رنگ و بویی دیگر گرفت. دیگر خبری از نشستن و گفتن و خندیدن صرف نبود. چاشنی دید و بازدیدهای عیدشان، بیل و کلنگ شد!
اولین خانه با سرعت باور نکردنی ساخته شد
اولین اردوی گروه جهادی باجناقها، در یکی از روستاهای تفت برگزار شد. خانهای برای فرزندان بیسرپرست ساختند. آن هم با سرعتی باورنکردنی، انگار که دستانی نامرئی هم یاریشان میکرد. وقتی با ذکر صلوات، چراغ خانه روشن شد، دستهایشان را به نشانه یاعلی به هم دادند و عهد بستند که گروه جهادی باجناقها، پا به پای بزرگ شدن بچههای فامیل، بزرگتر شود و هر سال فعالتر از سال قبل باشد.
این دورهمیها، دیگر فقط یک جمع فامیلی نبود؛ تبدیل به محفلی شاد و پر انرژی شد که هر کسی را به وجد میآورد. شور و حال فامیل برای اردوی بعدی دوچندان شد و طولی نکشید که سر از روستای کوهبنان، در منطقه زلزلهزده کرمانشاه درآوردند.
خاطرات محمود دهقانپور ما را به کوهبنان میبرد و آن روزها را روایت میکند؛ در اردوی کوهبنان، در عرض فقط یک هفته، دو خانه ساختیم! حسن گروه جهادی باجناقها، سرعت بینظیر ماست؛ و راز این سرعت شناخت کاملی هست که از یکدیگر داریم. ما حرف هم را خوب میفهمیم، و به محض رسیدن به محل کار، با سرعتی باورنکردنی کار را پیش میبریم.
باجناقها دامادها را خانه دار میکنند
«گروه جهادی باجناقها نمونه تمام عیار مدیریت مسئله است. در این گروه نه فقط اردوهای جهادی برون شهری و درون شهری بلکه اردوهای جهادی درون فامیلی هم برگزار میشود. این گروه فامیلی جوانان در آستانه ازدواج را هم خانه دار میکنند. چطور و چرایش را دهقانپور توضیح میدهد: «هر جوانی که در یزد ازدواج میکند، اعضای فامیل به واسطه موج. وید صندوق قرض الحسنه فامیلی، جمع آوری کمک فامیل و پس انداز داماد و خانواده اش، زمینی را خریداری میکنندد و بعد هم اعضای گروه، جمعه به جمعه، با دستان پرتوان خود، خانهای برای داماد فامیل میسازند. در این جمع فامیلی هم مهندس عمران و بنا و جوشکار هست، هم نقاش و معلم و استاد دانشگاه و به قول معروف هر کسی از ظن خود میشود یار من و برای پیشبرد کار دست به دست هم میدهند.»
هیئت باجناقها
هیات سیار باجناقها در یزد معروف است. سالگرد شهدای یزد در شهر و روستاهای اطراف که میشود، باجناقها و اعضای گروه با حضور در خانواده شهدا یادشان میاندازند که هنوز فراموش شان نکردهاند. اگر خانه پدران و مادران شهدا نیاز به مرمت و بازسازی داشته باشد پای کار میآیند و خانه را نونوار میکنند. هر نوزادی که در این خانواده به دنیا میآید یک عضو بالقوه گروه جهادی باجناقها است. باجناقها نمونه کوچکی از یک جمع همدل برای باز کردن گرههای کور است.
منبع: فارس
بدهی یک میلیارد و ۹۶۷ میلیون یورویی بابک زنجانی هنوز پرداخت نشده است. بانک مرکزی بر عدم تسویه بدهی یک میلیارد و ۹۶۷ میلیون یورویی بابک زنجانی محکوم قضایی تاکید کرد.