
باشگاه خبرنگاران جوان ؛ سارا بابایی-ساعت هنوز هفت صبح نشده اما میدانهای کار خرمآباد و بروجرد پر از مردانی است که با لباسهای خاکی و دستهای پینهبسته، منتظر توقف یک وانت یا خودرویی هستند. امیدشان به یک کار چند ساعته است، کاری که میتواند نان شب خانواده را تأمین کند یا در نبود آن، شرمندگی را به خانه ببرد. اینجا میدان کار، نقطهی تلاقی امید و اضطراب است.
در این میدانها خبری از قرارداد، بیمه یا امنیت شغلی نیست. هر روزشان در بلاتکلیفی میگذرد و تنها دلخوشیشان این است که کارفرمایی سر برسد و دست اشارهای برای بردن چند نفر بلند کند.
روایت یک انتظار طولانی
میدان کار خرمآباد حوالی ساعت شش صبح پر میشود. مردانی که از روستاهای اطراف یا محلههای حاشیهای آمدهاند، به امید کاری ساعتی، روی جدولها یا کنار دیوارها نشستهاند. با بالا آمدن آفتاب، اضطراب هم بیشتر میشود.
یکی از کارگران میگوید:بیشتر وقتها تا ساعت ۱۰ میایستیم، اگر کار پیدا نشد برمیگردیم خانه. ولی برگشتن دست خالی یعنی شرمندگی جلوی زن و بچه.
محسن، ۴۲ ساله – پدر سه فرزند میگوید: بعضی روزها دستمزدی که میدهند حتی خرج رفتوآمدم هم نمیشود. کارفرماها هم هر طور بخواهند حساب میکنند. اعتراضی هم بکنی میگویند نمیخواهی نیا، اما ما مجبوریم
اکبر، ۲۸ ساله – مجرد گفت: چهار سال پیش دیپلم گرفتم، دنبال کار ثابت بودم ولی نشد. حالا هر روز میآیم میدان. این شغل آینده ندارد، ولی چاره چیست؟ کار نیست.
فرشاد ، ۵۵ ساله – از روستاهای اطراف خرمآباد گفت: زمانی با کشاورزی زندگی میچرخید، اما حالا زمین آب ندارد. مجبورم بیایم شهر دنبال کارگری. روزهایی هست که حتی یک لقمه نان هم نمیتوانم ببرم خانه.
نبود امنیت شغلی؛ زخم پنهان کارگران
کارگران روزمزد بیمه ندارند، حمایت قانونی مشخصی هم ندارند. اگر در حین کار دچار حادثه شوند، بیشتر مواقع خودشان باید هزینه درمان را بدهند. بسیاری از آنها سالهاست بدون دفترچه بیمه زندگی میکنند.
یکی از کارگران میگوید:کارگر وقتی آسیب ببیند، هیچکس مسئولیت قبول نمیکند. میگویند قراردادی نبوده. ما همیشه بازندهایم.
اقتصاد لرستان و میدانهای کار
استان لرستان سالهاست در صدر جدول بیکاری کشور قرار دارد. نبود صنایع پایدار، بحران کشاورزی و کمبود سرمایهگذاری باعث شده بسیاری از جوانان به ناچار به کارگری روزمزد روی بیاورند.
میدانهای کار خرمآباد و بروجرد تصویر کوچکی از این بحران گسترده است.
با وجود تمام مشکلات، کارگران هنوز هر صبح به میدان میآیند؛ چون امید به پیدا شدن یک کار کوتاه تنها چیزی است که دارند.
یکی از آنها با نگاهی به جمعیت میگوید:زندگی سخت است، اما اگر کار پیدا شود، حتی برای چند ساعت، انگار نفسی تازه میکنیم. امید همین است.
میدانهای کار لرستان فقط محل تجمع کارگران نیستند، بلکه آینهای از واقعیت تلخ بیکاری و بیثباتی اقتصادیاند.
مردانی که هر روز چشم به دست کارفرما دارند، نماد نسلی هستند که سهمشان از اقتصاد، تنها «انتظار» شده است.
شاید وقت آن رسیده که این نگاهها، جز چشمانتظار بودن، در چشم سیاستگذاران و مسئولان نیز بنشیند.