
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - ماجرای خلع سلاح حزبالله، داستانی است که از دو دهه پیش، پس از شکست سنگین رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، آغاز شد. قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل، که خواستار خلع سلاح این گروه مقاومتی بود، هرگز به نتیجه نرسید و به جای آن، به ابزاری برای مشروعیتبخشی به نقضهای مکرر اسرائیل تبدیل شد.
رژیم اسرائیل، به جای پایبندی به این قطعنامه، پایگاههای نظامی خود را در جنوب لبنان تقویت کرد و تلاش کرد تا با فشارهای سیاسی، حزبالله را تضعیف کند. این سابقه، بیش از آنکه نشانهای از موفقیت باشد، نمایانگر ناکامیهای پیاپی صهیونیستها در برابر مقاومتی است که از یک گروه محلی به یک نیروی منطقهای با زرادخانهای عظیم تبدیل شده است. حزبالله بیش از ۱۵۰ هزار موشک و راکت در اختیار دارد که این رقم دو برابر تخمینهای پیشین و نشانهای از پیشرفتهای چشمگیر در بومیسازی تسلیحات است. این قدرت، نهتنها دست برتر مقاومت را در جبهه شمالی تضمین کرده، بلکه به کابوسی برای رژیم صهیونیستی بدل شده که به اعتراف نتانیاهو، تا پیش از ترور شهید سیدحسن نصرالله، موازنه قوا به نفع حزبالله بود.
تلاشهای خلع سلاح، بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای حذف تهدیدهای وجودی علیه رژیم صهیونیستی است که با حمایت مستقیم آمریکا پیش میرود. اما تجربه دو دهه گذشته ثابت کرده که هر فشار خارجی، به جای تضعیف، به تقویت عزم مقاومت و حمایت مردمی از آن منجر شده است. تحمیل خلع سلاح، نهتنها لبنان را به یک دولت ضعیف و وابسته تبدیل میکند، بلکه میتواند به بیثباتی داخلی و حتی جنگ داخلی منجر شود؛ سناریویی که به نفع پروژههای توسعهطلبانه صهیونیستی خواهد بود.
هفتم اکتبر ۲۰۲۳ نقطه عطفی در تاریخ مقاومت بود؛ یک روز پس از آغاز جنگ غزه، شهید نصرالله اعلام کرد که حزبالله برای حمایت از مردم فلسطین وارد نبرد با صهیونیستها شده است. عملیاتهای روزانه حزبالله که با موشکهای نقطهزن و پهپادهای پیشرفته اجرا میشد، شمال سرزمینهای اشغالی را به منطقهای خالی از سکنه تبدیل کرد. بیش از ۶۰ هزار اسرائیلی از شمال آواره شدند و این رقم تا پایان درگیریها به ۱۰۰ هزار نفر رسید؛ ضربهای اقتصادی و روانی که رژیم صهیونیستی را به زانو درآورد.
این عملیاتها که تصاویرشان در رسانههای اجتماعی منتشر میشد، نهتنها روحیه اشغالگران را درهم شکست، بلکه همبستگی محور مقاومت را به نمایش گذاشت. ترور شهید نصرالله، که نتانیاهو آن را تلاشی برای تغییر موازنه قوا توصیف کرد، نتوانست این ماشین مقاومت را متوقف کند. این ترور تنها ۲۰ درصد از قابلیتهای عملیاتی حزبالله را مختل کرد و این گروه با جایگزینی سریع رهبران، عملیاتهای خود را تشدید کرد، بهطوریکه در یک روز بیش از ۳۰ عملیات انجام داد. این واکنش، نشاندهنده عمق سازمانیافتگی و حمایت مردمی حزبالله است که ریشه در باور به مقاومت دارد. حزبالله، با تکیه بر تجربه و انعطافپذیری، نهتنها از ضربات جان سالم به در برده، بلکه قویتر شده است. این پایداری، هرگونه طرح خلع سلاح را به چالش خواهد کشید، بهویژه زمانی که رژیم صهیونیستی به نقض آتشبس ادامه میدهد و از تعهدات خود سر باز میزند.
آتشبس نوامبر ۲۰۲۴، که قرار بود به عقبنشینی رژیم صهیونیستی از پنج نقطه جنوب لبنان منجر شود، به یک نمایش توخالی تبدیل شد. رژیم اسرائیل که سابقهای طولانی در نقض توافقات دارد، نهتنها از این مناطق عقبنشینی نکرد، بلکه حملات هوایی خود را ادامه داد. در این میان، طرح خلع سلاح حزبالله، با فشار مستقیم آمریکا و از طریق دولت لبنان، به صحنه آمد. این طرح، خواستار حذف تدریجی حضور مسلحانه حزبالله، استقرار ارتش لبنان در مناطق مرزی، و عقبنشینی رژیم صهیونیستی از مواضع اشغالی بود. اما ترک جلسه توسط وزرای شیعه و اعتراضات خیابانی با حضور بیش از ۱۰ هزار نفر، نشاندهنده مقاومت داخلی در برابر این مداخله آشکار بود.
ارتش لبنان، به دلیل کمبود منابع لجستیکی و مالی، قادر به اجرای این طرح نیست، و فرمانده ارتش صراحتاً اعلام کرد که اولویت حفظ صلح داخلی است، نه درگیری با حزبالله. تحلیل این وضعیت، طرح آمریکایی را به عنوان یک مداخله مستقیم در حاکمیت لبنان میبیند که با تهدیدهای صریح، از جمله بمباران گسترده لبنان توسط رژیم صهیونیستی، پیش میرود. این فشارها، به جای خلع سلاح، به تشدید تنشهای داخلی منجر خواهد شد و لبنان را به آستانه جنگ داخلی میکشاند، مگر اینکه مقاومت با دیپلماسی هوشمندانه، این توطئه را خنثی کند.
حسن عزالدین، نماینده حزبالله در پارلمان لبنان، در سخنرانی خود در شهر الدویر، سلاح مقاومت را «امانت مردم لبنان» خواند و هشدار داد که خلع سلاح، راه را برای تهاجم زمینی صهیونیستها باز میکند، همانند آنچه در سوریه رخ داد. او با اشاره به همکاری ارتش لبنان و حزبالله در سال ۲۰۱۷ علیه گروههای تکفیری، تأکید کرد که این سلاح، تضمینکننده امنیت ملی است. شیخ نعیم قاسم نیز تصمیم دولت لبنان را «خطرناک» و نقض میثاق ملی توصیف کرد و آمریکا را به مداخله وقیحانه متهم نمود. حمایت گسترده مردمی از حزبالله، پیام روشنی به دولت و حامیان خارجیاش ارسال کرد؛ مردم لبنان، این گروه را بهعنوان صدای وحدت ملی میبیند که در برابر فشارهای خارجی ایستادگی میکند. این حمایت مردمی، همراه با محدودیتهای ارتش لبنان، طرح خلع سلاح را به بنبست خواهد کشاند، اما خطر جنگ داخلی همچنان وجود دارد اگر دولت به مسیر کنونی ادامه دهد. مقاومت، با تکیه بر این پشتوانه، میتواند نهتنها امنیت لبنان را حفظ کند، بلکه الگویی برای سایر ملتهای منطقه باشد.
اگر حزبالله خلع سلاح شود، لبنان به یک دولت شکننده تبدیل خواهد شد که در برابر تهاجمات صهیونیستی بیدفاع میماند، سناریویی که تجربه سوریه آن را تأیید میکند. اما با توجه به سابقه مقاومت، حمایت مردمی، و محدودیتهای ارتش لبنان، احتمال موفقیت این طرح اندک است.
حزبالله، با ترکیب دیپلماسی هوشمندانه و قدرت نظامی، میتواند این توطئه را خنثی کند و تعادل منطقهای را به نفع محور مقاومت حفظ نماید. آینده لبنان، نه در تسلیم به فشارهای خارجی، بلکه در ایستادگی در برابر اشغالگری نهفته است، و این ایستادگی، کلید ثبات منطقه خواهد بود.
ازیمن که الان فخرعرب است درس بگیرید وازسوریه وقطرعبرت
فریب آمریکا نخورید وازدولتمردان خودفروخته وغرب گرافاصله بگیریدتاقدرتمند وعزیزباشید
حاکمان بی عرضه لبنان دودستی لبنان را به اسرائیل تقدیم خواهند کرد.