از کشتار صبرا و شتیلا تا نسل‌کشی جاری در غزه، خاورمیانه همچنان قربانی چرخه‌ای بی‌پایان از خشونت که توسط قدرت‌های غربی با مصونیت کامل حمایت می‌شود.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مینا عظیمی - قتل عام صبرا و شتیلا تنها یک لحظه خونین زودگذر نبود، بلکه زمانی بود که تضمین‌های مشروعیت بین‌المللی، کلاه آبی‌ها (نیروهای سازمان ملل) و حمایت نیرو‌های بین‌المللی دود شد و به هوا رفت. این یک هشدار بود که شر در زمان ما یک استثنا نیست، بلکه بخشی از خودِ سیستم (غرب) است.

در کوچه‌های اردوگاه‌های بیروت در سال ۱۹۸۲ طی۱۶ تا ۱۸ سپتامبر، بیش از سه هزار فلسطینی و لبنانی با خونسردی نسل‌کشی شدند، پس از آنکه خلع سلاح شدند و به آنها وعده حمایت بین‌المللی داده شد، حمایتی که تنها چند ساعت دوام آورد. عاملان این جنایت با نام و نشان شناخته شده بودند، اما آزاد شدند و حتی برخی از آنها به بالاترین مناصب حکومتی رسیدند.

قربانی خاموش و قاتل مصون

از آن لحظه به بعد، روشن شد که قربانی در نظام جهانی مدرن نه تنها با خطر مرگ روبروست، بلکه به سکوت نیز محکوم است، در حالی که قاتل از مصونیت برخوردار می‌شود. این یک حادثه نبود، بلکه بخشی از یک مهندسی بین‌المللی برای کشتار بود، که در آن چراغ سبز آمریکا به شارون (سیاستمدار صهیونیست)، مجوزی آشکار برای این کشتار بود؛ همان‌طور که بعد‌ها در غزه برای نتانیاهو (نخست وزیر فعلی رژیم تروریستی اسرائیل) تکرار شد.

آنچه در صبرا و شتیلا رخ داد با قربانیان دفن نشد، بلکه به اشکال جدیدی تجدید شد: از تفنگ و چاقو و تبر تا پهپاد‌ها و هواپیما‌های هوشمند. شایلوک، تاجر خون، تنها نبود؛ از همدستی محلی تا حمایت بین‌المللی، این جنایت را شکل دادند. آنچه امروز در غزه می‌بینیم یک استثنا نیست، بلکه امتداد همان تفکری است که نسل‌کشی را مدیریت می‌کند، اما با هوشمندی تکنولوژیک جدید.

در این دوره، سیاست‌های نظامی با ابزار‌های دیجیتال در هم تنیده شده و توحش مدرن را شکل می‌دهد. در اینجا، کشتار دیگر یک عمل خونین سنتی نیست، بلکه یک عملیات محاسباتی سرد است که توسط سربازی از راه دور یا یک الگوریتم برای طبقه‌بندی اهداف مدیریت می‌شود و انسان به یک عدد در پایگاه داده تبدیل می‌شود.

از سیاست شوک تا نابودی کامل

فلسطینیان فجایع متعددی را تجربه کرده‌اند: آوارگی و تبعید در سال ۱۹۴۸، نسل‌کشی تدریجی و پاکسازی برنامه‌ریزی‌شده در دیریاسین و کفر قاسم، غزه، شتیلا، الزعتر، القلیه، النبطیه، قانا و دوباره قانا، و سپس کل غزه و غزه و غزه.

هر کشتار وجدان جمعی را تکان داد و اثری در حافظه بر جای گذاشت. اما نسل‌کشی بی‌وقفه غزه، نقطه عطف دیگری است. این تنها یک شوک نیست، بلکه یک نسل‌کشی کامل و علنی در برابر چشمان جهان است. این گذار از سیاست شوک به سیاست محو کامل، منعکس‌کننده تبدیل بازدارندگی به نابودی کامل وجود فلسطینی است. در این زمینه، انجمن بین‌المللی محققان نسل‌کشی اعلام کرد که آنچه در غزه رخ می‌دهد، بر اساس معیار‌های سازمان ملل، نسل‌کشی است.

شایلوک عصر مدرن و تفاوت شر

رابطه بین شایلوک (تاجر یهودی) و دیگران در طول دهه‌ها برای درک ساختار کشتار اساسی است. شایلوک در صبرا و شتیلا دست راستی داشت؛ آنها به تنهایی عمل نکردند، بلکه در چارچوب یک شبکه چندملیتی که رابطه همزیستی بین مجری، مشروعیت‌بخش و حامی را نشان می‌دهد، فعالیت کردند.

شایلوک امروز به چاقو و گلوله بسنده نمی‌کند، بلکه روبات‌های بمب‌گذاری‌شده و هواپیما‌های شبح‌گون را برنامه‌ریزی می‌کند، در حالی که حامی آن نظارت و تایید می‌کند، تا قربانی تنها یک هدف شود که هوش مصنوعی آن را از غزه تا کرانه باختری، از بیروت تا دوحه شکار می‌کند.

در اینجا، شایلوک از نمایشنامه تاجر ونیزی (نمایشنامه شکسپیر) نه به عنوان یک شخصیت تئاتری، بلکه به عنوان نمادی از تفکری ظاهر می‌شود که همیشه یک پوند گوشت را مطالبه می‌کند. شایلوک دیگر آن رباخوار رویایی در آرزوی انتقام نیست، بلکه به تاجر تفنگ عصر ما تبدیل شده است: قرارداد‌های بین‌المللی را به عنوان اسناد رهن برای جسم فلسطینی می‌خواند و قربانیان را با خونسردی یک حسابدار می‌شمارد.

 شایلوک معاصر در داده‌های امنیت ملی و پروژه‌های عادی‌سازی پنهان می‌شود و سهم خود از گوشت را تحت پوشش قانون و دیپلماسی مطالبه می‌کند و به نسل‌کشی‌ای که در دفتر‌های رسمی ثبت شده است، مشروعیت می‌بخشد. او روی دیگر توحش مدرن است: سود در برابر خون و عدالت، فاکتوری است که از بدن قربانی پرداخت می‌شود.

بوروکراسی شر و توحش مدرن

اینجا به شدت سخن هانا آرنت (فیلسوف سیاسی و تاریخ‌نگار آلمانی-آمریکایی) درباره ابتذال شر برجسته می‌شود. شر به عنوان یک هیولای افسانه‌ای ظاهر نمی‌شود، بلکه به عنوان یک بوروکراسی گنگ که کشتار را به صورت روزمره اجرا می‌کند، خود را نشان می‌دهد. درست مانند آیشمن (مسئول اداره امور مربوط به یهودیان در آلمان نازی) که خود را مجرم نمی‌دید، بلکه یک کارمند مطیع می‌دانست.

 آیشمن به نمادی از قاتلی تبدیل شد که در پشت اطاعت کورکورانه پنهان می‌شود. امروز، ما نسخه دیجیتالی آیشمن را می‌بینیم: سربازی که پشت صفحه نمایش می‌نشیند، دکمه‌ای را فشار می‌دهد و کل یک خانواده را می‌کشد، با این باور که یک ماموریت قانونی را انجام می‌دهد. شر دیگر فقط از نفرت ناشی نمی‌شود، بلکه از اجرای دستورالعمل‌ها بدون تفکر. بدین ترتیب، نسل‌کشی به یک کار اداری تبدیل می‌شود: جداول، دستورات، گزارش‌ها و الگوریتم‌ها که در آن کشتار از وجدان قاتل جدا شده و به یک سیستم منطقی کامل تبدیل می‌شود.

مقاومت به جای تسلیم

توحش مدرن، یک هرج و مرج زودگذر نیست، بلکه عقلانیت مرگ است، زمانی که قدرت کور با نظام رسمی هم‌پیمان می‌شود، یک پروژه دقیق برای مدیریت نابودی، از اتاق‌های گاز نازی‌ها تا الگوریتم‌های مرگ در غزه.

ویکتور فرانکل، بازمانده اردوگاه‌های کار اجباری، نوشت که کسی که معنا را از دست می‌دهد، سریع‌تر از گرسنگی و سرما می‌میرد و آن را بیماری تسلیم نامید. در صبرا و شتیلا، به مردم اردوگاه فرصتی برای جستجوی معنا داده نشد: خلع سلاح شدند، جنگجویانشان بیرون کشیده شدند، به آنها وعده حفاظت داده شد و سپس در برابر چاقو‌ها و گلوله‌ها رها شدند. مرگ در اینجا اتفاقی نبود، بلکه اقدامی عمدی برای از بین بردن معنای وجود فلسطینی بود.

اما نسل‌کشی به فلسطین محدود نمی‌شود. منطقه شاهد به اصطلاح بهار عربی بود که شعار‌های آزادی سر داد، اما به سرعت به صحنه‌ای از هرج و مرج خونین تبدیل شد: تصاویر سر بریدن در لیبی و سوریه، عملیات کشیدن بر زمین در ساحل و سویداء، زندان‌های فرقه‌ای و درگیری‌های بیهوده.

این تصاویر استثنا نبودند، بلکه تاکیدی بر این بودند که خاورمیانه‌ای که به آن وعده داده شده بود، جدید نبود، بلکه زشت بود، جایی که وحشیگری پنهان با ابزار‌های رسانه‌ای و سیاسی جدید بازیافت شد. در اینجا نیز ابتذال شر آشکار شد: مردم عادی، جنایات وحشتناکی را انجام می‌دادند، انگار که یک وظیفه یا یک مراسم جمعی است، بدون اینکه حقیقت کار خود را درک کنند.

صلح دروغین و شریک در جنایت

توافقات ابراهیم (عادی سازی کشورهای عربی با اسرائیل) نیز راه نجات نبودند، بلکه بخشی از این منظره زشت بودند. آنها پوشش سیاسی و امنیتی برای اسرائیل فراهم کردند، اشغال را به جای پایان دادن، مشروعیت بخشیدند و همکاری را به ابزاری برای مدیریت نسل‌کشی با ابزار‌های دیپلماتیک تبدیل کردند. این صلح نیست، بلکه شراکت در مدیریت صحنه جرم است، جایی که عادی‌سازی با توحش تلاقی می‌کند تا نشان دهد که خاورمیانه جدید چیزی جز بازتولید یک نظام سرکوبگر شدیدتر نیست. 

زیگمونت باومن (جامعه‌شناس و فیلسوف لهستانی) نوشت که نسل‌کشی انحراف در مدرنیته نیست، بلکه بخشی از عقلانیت آن است. و صبرا و شتیلا یک مثال بارز است: یک نسل‌کشی حساب‌شده که از قبل با آن همدستی شده بود و غزه امروز امتداد طبیعی این ساختار است: میراث کشتار و مرگ علنی، که در برابر صفحه‌نمایش‌ها اجرا می‌شود، در حالی که شعار «هرگز» دوباره با صدای بلندی سقوط می‌کند.

هولوکاست نازی به یک پیمان اخلاقی جهانی تبدیل شد، اما آنچه در فلسطین رخ داد، از بحر البقر تا قانا و صبرا و شتیلا، و در نهایت غزه، نشان داد که این شعار برای فلسطینیان یا اعراب صدق نمی‌کند. «هرگز» دوباره به یک رمز مشروط تبدیل شده است و فقط برای برخی از مردم اعمال می‌شود و نه برای دیگران.

مقاومت، نشانه ضد تسلیم

خاورمیانه نه جدید است و نه به توسعه وعده داده شده، بلکه به یک خاورمیانه زشت تبدیل شده است: صحنه نسل‌کشی‌ای که با عقلانیت مدیریت می‌شود، از سوی جامعه جهانی محافظت می‌شود، با سخنرانی‌های دموکراسی توجیه می‌شود، با توافقات پوشانده می‌شود و با روبات‌ها برنامه‌ریزی می‌شود.

این فضایی است که در آن جهان مرز‌های فرار از مجازات را آزمایش می‌کند و آنچه امروز رخ می‌دهد، از حمله به غزه تا تهدیدات در دوحه، یک حادثه جداگانه نیست، بلکه یک پیام خونین به کل منطقه است: جنایتکار زنجیره‌ای هنوز آزاد است، خارج از قفس، تهدید‌ها را توزیع می‌کند و ابزار‌های جدیدی برای مرگ آزمایش می‌کند.

با این حال، مقاومت فلسطینی، نشانه ضد بیماری تسلیم است. قربانی‌ای که ذلت را نمی‌پذیرد و مرگ خود را به معنا تبدیل می‌کند، به یک حافظه زنده و نمادی از مقاومت تبدیل می‌شود. غزه تنها یک منطقه جغرافیایی محاصره‌شده نیست، بلکه محله‌ای برای کرامت، کمربندی برای شهر‌ها و صدایی خاموش‌نشدنی است. کشتار به خاطره، و مرگ به مقاومت تبدیل می‌شود، تا انسانیت با وجود تمام ابزار‌های کشتار دیجیتالی، زنده بماند.

در نهایت، شایلوک دوباره ظاهر می‌شود، این بار نه از نمایشنامه شکسپیر، بلکه از قلب خونین خاورمیانه، دست خود را به سمت بدن قربانی دراز می‌کند تا یک پوند گوشت وعده داده شده را ببرد. اما غزه، با معنایی که از مقاومت در خود دارد، به او پاسخ می‌دهد: بدن کالا نیست، خون یک بند در قرارداد نیست و معنا به یک فاکتور خلاصه نمی‌شود.

 بدین ترتیب، تراژدی به یک چالش تبدیل می‌شود و شایلوک عصر مدرن در برابر قربانی‌ای که می‌داند چگونه مرگ خود را به زندگی و معنای خود را به مقاومت تبدیل کند، شکست می‌خورد.

منبع: الاخبار

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۴
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۳ ۲۵ شهريور ۱۴۰۴
اگر همان زمان شارون لعنت الله و مابقی تروریست های صهیونیستی محاکمه میشدند
الان جرات نمیکردند که کودک کشی در غزه .بمباران لبنان .سوریه و ایران عزیز ما و هزاران ترور در تمام کشورها انجام دهند و ترور را دستاورد پندارند و بهش ببالند
انقدر از اخلاق و شعور سقوط کردند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۶ ۲۵ شهريور ۱۴۰۴
این حرف ها واسه ما نون ۲۵ هزارتومانی نمیشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۴ ۲۵ شهريور ۱۴۰۴
کمی فارسی خواندنت را تقویت کن..راجع به نان نیست
راجع به قحطی و نسل کشی و جنایت جنگی در غزه توسط رژیم جعلی و ددمنشانه و تروریستی صهیونیستی است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۰ ۲۵ شهريور ۱۴۰۴
یه فکری به حال گرونی بکنین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۰ ۲۵ شهريور ۱۴۰۴
جطور فارسی نمیفهمی
چه ربطی بین نسل کشی و جنایت جنگی در غزه است
کمی تحقیق کن .گرانی و تورم در جهان اول و دوم بدون تحریم کمرشکن است .چه برسد به وطن ما
آخرین اخبار