
باشگاه خبرنگاران جوان - پانترکیسم، بهعنوان ایدئولوژی وحدتگرای ملتهای ترکزبان، از دل تحولات اواخر عثمانی زاده شد و در دهههای اخیر ابعاد تازهای یافته است. این گفتمان که امروز توسط ترکیه و متحدانش در قالب پروژههای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی دنبال میشود، به یکی از ابزارهای تأثیرگذار در معادلات قفقاز جنوبی و فشار بر ایران تبدیل شده است. فهم ریشهها و اهداف آن، برای تحلیل روندهای ژئوپلیتیکی منطقه ضروری به نظر میرسد.
در همین راستا، موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن نشستی تخصصی با حضور دکتر داوود دشتبانی، پژوهشگر تاریخ و مسائل قفقاز، دکتر رسول نوروزی فیروز، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دکتر سیامک کاکایی، پژوهشگر ارشد مسائل ترکیه، برگزار کرد تا ابعاد تاریخی، سیاسی و ژئوپلیتیکی این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
«پانترکیسم؛ بازوی ایدئولوژیک غرب علیه ایران»
در آغاز نشست، دکتر داوود دشتبانی، پژوهشگر تاریخ و مسائل قفقاز، با تشریح دیدگاههای خود درباره ایدئولوژیهای پانترکیسم و پانآذریسم، این دو جریان فکری را دارای ریشههای تاریخی و سیاسی متفاوت دانست که در ترکیه و جمهوری آذربایجان معاصر بازتعریف شدهاند. وی یادآور شد که پانترکیسم، بهعنوان ایدئولوژی وحدت اقوام ترک در سطح جهانی، ریشه در قرن نوزدهم و در ایدههای شخصیتهایی، چون آرتور لاملی دیویدز، لئون کاهن و آرمیوس وامبری دارد. به گفته او، وامبری که یک جاسوس بریتانیایی بود، این اندیشه را تئوریزه کرد.
وی در ادامه با اشاره به پانآذریسم، آن را ایدئولوژیای بر پایه وحدت دو آذربایجان (جمهوری آذربایجان و استان آذربایجان ایران) دانست که در دوره شوروی و با تکیه بر نظریههای کمونیستی و مارکسیستی شکل گرفت. به باور دشتبانی، این جریان که بر هویت «آذری» تأکید داشت، پس از فروپاشی شوروی کمرنگ شد و جای خود را به پانترکیسم داد.
در ادامه دشتبانی با بررسی تحولات اخیر جمهوری آذربایجان تأکید کرد که پانآذریسم در دوران شوروی با برجستهسازی هویت آذربایجانی و جدایی از هویت ترکی دنبال میشد، اما در سالهای اخیر الهام علیاف با طرح گفتمان «یک ملت، دو دولت» و تأکید بر هویت ترکی، به سمت پانترکیسم گرایش یافته است. این تغییر رویکرد به گفته او با ترک موازنه سنتی در سیاست خارجی باکو و تمرکز بر همکاری با مثلث ترکیه، آمریکا و اسرائیل همراه بوده است.
وی افزود که پانترکیسم سیاستی طراحیشده توسط باکو یا آنکارا نیست، بلکه مأموریتی است که ناتو به ترکیه، بهعنوان تنها عضو مسلمان خود، سپرده است. در این چارچوب، «سازمان کشورهای ترک» نیز نقش بازوی نیابتی ناتو را ایفا میکند و بریتانیا بهعنوان حامی، از این پروژه پشتیبانی میکند. دشتبانی توضیح داد که اهداف این سیاست عملاً تا حد زیادی محقق شده و امروز با پروژههایی مانند «دالان زنگزور» فشارهایی علیه ایران، روسیه اعمال میشود.
این پژوهشگر تاریخ و مسائل قفقاز، با تأکید بر بُعد استعماری ماجرا خاطرنشان کرد که پانترکیسم چیزی فراتر از طرحهای مقطعی باکو یا آنکارا است و باید آن را بخشی از سیاست دیرینه بریتانیا دانست که اکنون در قالبی ایدئولوژیک دنبال میشود. به گفته وی، این موضوع بخشی از پازل بزرگتر رویارویی غرب با ایران بوده که با هدف فروپاشی و تجزیه کشور از سوی ناتو، اسرائیل و بریتانیا پیگیری میشود. او یادآور شد که هیچ قوم ایرانی بهتنهایی ظرفیت تهدید تمامیت ارضی کشور را ندارد و مشکلات قومی پس از انقلاب عمدتاً محدود به چند منطقه و قابل مدیریت بوده است.
وی با اشاره به تحولات اخیر و فشارها بر شمالغرب ایران، بهویژه در جنگ ۱۲ روزه اخیر، بیان کرد که هدف اصلی، تضعیف توان دفاعی ایران در این منطقه و قرار دادن کشور در معرض فشار از مسیر ایدئولوژی پانترکیسم بوده است. دشتبانی افزود که غرب و اسرائیل با تحریک جمهوری آذربایجان علیه ایران، الهام علیاف را به رفتارهای غیرمنطقی همچون ماجرای سفارت ایران یا بستن مرزها در دوران کرونا کشاندهاند که هدف آن ایجاد بحران داخلی و تحریک آذریهای ایران است. به گفته او، غرب، آذربایجان را بهعنوان «اوکراین ایران» تعریف کرده تا ایران را وارد جنگی فرسایشی کند.
در پایان، این پژوهشگر، پانترکیسم و پانآذریسم را با وجود تفاوتهایشان، ابزارهایی برای پیشبرد پازل غرب علیه ایران دانست؛ پازلی که با بهرهگیری از پیوندهای فرهنگی و زبانی موجود، فشار بر شمالغرب ایران را دنبال میکند. او تأکید کرد که شناخت تاریخی و دقیق این جریانها برای درک تهدید و مقابله با آن امری ضروری است.
«پانترکیسم؛ از ریشههای عثمانی تا پیامدهای معاصر»
دکتر رسول نوروزی فیروز، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در ابتدای سخنان خود با واکاوی خاستگاه تاریخی پانترکیسم، آن را جنبشی قومی و ناسیونالیستی با ریشه در دوران امپراتوری عثمانی توصیف کرد. وی توضیح داد که این امپراتوری، که بیش از شش قرن بر گسترهای از شمال آفریقا تا شبهجزیره عربستان حکمرانی کرد، در اوج قدرت خود، بهویژه پس از فتح قسطنطنیه، ترکها را قومی برگزیده با مأموریت گسترش اسلام میدید؛ امری که موجب تقویت هویت قومی ترکها شد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد که از اواخر قرن هفدهم، بهویژه پس از مواجهه با غرب مدرن در سالهای ۱۶۹۷ و ۱۶۹۸ و شکستهای نظامی پیاپی، امپراتوری عثمانی وارد روند افولی شد که با امضای قراردادهایی مانند کارلوفچا (۱۶۹۹)، پاسالوفچا و یاسی، بخشهای مهمی از قلمرو خود را از دست داد. این روند به گفته نوروزی به شکلگیری بحران هویت در این امپراتوری انجامید؛ بحرانی که با سقوط کامل عثمانی در سال ۱۹۱۹ و معاهده سور به اوج رسید و زمینهساز ظهور پانترکیسم و ناسیونالیسم ترکی، بهویژه در دوره آتاتورک، برای بازسازی هویت ملی و مقابله با تجزیهطلبی شد.
در ادامه نوروزی به شاخه افراطیتر این جریان با عنوان تورانیسم اشاره کرد و گفت که این اندیشه به دنبال تشکیل جهانی متحد از ترکها در پهنهای از آسیای میانه تا قفقاز بود. او افزود که شخصیتهایی، چون ضیاگوک آلپ و نورالدین توپچو این ایدهها را توسعه دادند، اما به علت فقدان بنیانهای فلسفی و علمی محکم، حرکت پانترکیسم عمدتاً در حوزه فرهنگی ماند و پاسخگوی کامل مشکلات سیاسی و اقتصادی نشد.
وی افزود که این جنبش در عین ایفای نقشی مهم در ملتسازی ترکیه، به چالش گسست از میراث فرهنگی عثمانی نیز دامن زد. تغییر الفبا و سیاستهای ناسیونالیستی آتاتورک، ارتباط ترکیه با متون ادبی و تاریخی به زبانهای فارسی و عربی را قطع و از تنوع زبانی و فرهنگی امپراتوری عثمانی کاست. به گفته نوروزی، این سیاستها حتی به تحریف آثاری، چون اشعار مولوی انجامید و فاصله فرهنگی میان ترکیه و میراث مشترک جهان اسلام را بیشتر کرد.
این پژوهشگر با یادآوری دوران شکوفایی عثمانی گفت که در آن زمان، تنوع قومی و زبانی موجب بالندگی فرهنگی شده بود؛ زبانهای ترکی، فارسی و عربی در علم، ادبیات و محاوره رواج داشتند و شاعرانی، چون مولوی و نظامی گنجوی به فارسی میسرودند و آثارشان در سراسر قلمرو عثمانی، صفویه و گورکانیها قابل فهم بود. او تأکید کرد که پانترکیسم با تحمیل هویت تکبعدی ترکی، این سرمایه فرهنگی را تضعیف کرد.
نوروزی در ادامه به تأثیرات پانترکیسم بر سیاست خارجی ترکیه پرداخت و تصریح کرد که ایده اتحادیه ترکها، بهرغم جذابیت، به سبب فقدان زیرساختها به برنامهای پایدار تبدیل نشد و بیشتر به شعاری هویتی محدود ماند. وی یادآور شد که تأکید بر هویت ترکی در داخل، به سرکوب اقلیتهایی مانند کردها انجامید و تنشهای قومی، از قیام شیخ سعید پیران تا بحرانهای مرتبط با عبدالله اوجالان را تشدید کرد. به گفته او، این رویکرد حتی شکاف میان ترکهای آناتولی و آذریهای ساکن ترکیه را افزایش داد.
وی در جمع بندی سخنان خود، با اشاره به وضعیت ایران گفت که پانترکیسم یا پانآذری در شرایط فعلی تهدیدی جدی برای ثبات داخلی محسوب نمیشود، مگر آنکه سیاستهای نادرست موجب تحریک و تشدید حساسیتهای قومی شود. به باور نوروزی، ایران با برخورداری از اقوام متنوعی، چون آذریها، کردها و دیگر گروهها، ظرفیت بالایی برای مدیریت این تنوع دارد و در مقایسه با کشورهایی، چون ترکیه یا عراق که فرآیند ملتسازیشان چالشهای جدی داشته، میتواند از این تنوع بهعنوان فرصتی برای تقویت روابط منطقهای، بهویژه با جمهوری آذربایجان، بهره گیرد.
«پانترکیسم؛ از عثمانی تا هویتگرایی ترک در عصر اردوغان»
پژوهشگر ارشد مسائل ترکیه، در ابتدا، با اشاره به پیشینه پانترکیسم، آن را ایدهای برای اتحاد ملتهای ترکزبان دانست که ریشه در اواخر دوره عثمانی دارد و با مفاهیمی، چون تورانیسم و عثمانگرایی پیوند خورده است. وی گفت این گفتمان، که ابتدا با هدف اتحاد جوامع ترک منطقه، بهویژه آسیای مرکزی، شکل گرفت، در تضاد با محور وحدت اسلامی امپراتوری عثمانی بود که بر دین استوار بود و قومیت را در اولویت قرار نمیداد.
وی در ادامه توضیح داد با ظهور «ترکان جوان» و کمیته اتحاد و ترقی در اوایل قرن بیستم، پانترکیسم بهعنوان اندیشهای در برابر عثمانگرایی شکل گرفت و توسط افرادی، چون یوسف آقچورا ترویج شد. این ایده بر هویت ترکی تأکید داشت، اما پس از تأسیس جمهوری ترکیه تحت رهبری آتاتورک، که با تورانیسم مخالفت داشت، تمرکز به ایجاد هویت ملی ترک در داخل کشور معطوف شد و از مسائل مناطق ترکزبان مانند قفقاز و آسیای مرکزی فاصله گرفت.
در ادامه کاکایی یادآور شد که در دهه ۱۹۶۰، با ظهور گروههای ملیگرای افراطی مانند آلپ ارسلان و حزب حرکت ملی، پانترکیسم بار دیگر احیا شد و ایدۀ تورانیسم تقویت گردید. او اضافه کرد که پس از فروپاشی شوروی در دهۀ ۱۹۹۰، این گفتمان با طرح ایدههایی مانند «اتحادیه ترکزبانها» و شعار «یک ملت، دو دولت» در رابطه با آذربایجان قوت گرفت. با این حال، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، و حتی خود ترکیه، فاقد زبان واحد بودند و تفاوتهای فرهنگی، مانع تحقق کامل این ایده شد. در این دوره، ترکیه روابط خود با قفقاز و آسیای مرکزی را تقویت کرد، اما موانع زبانی و فرهنگی همچنان محدودیتهایی ایجاد نمود.
وی افزود با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۳، گفتمان اسلامگرایی در ترکیه تقویت شد و نوعی عثمانگرایی جدید شکل گرفت که تمرکز آن بر روابط با خاورمیانه و کشورهای اسلامی بود. این روند تا سال ۲۰۱۸ ادامه یافت، اما با کاهش نفوذ این حزب، اردوغان به ملیگرایی ترک گرایش پیدا کرد. کاکایی گفت: از آن زمان تاکنون، ترکیه همزمان بر ترکیب اسلامگرایی و ملیگرایی ترک در سیاست داخلی تأکید کرده است. این تغییر، بهویژه پس از بحران قرهباغ در ۲۰۲۰ و حمایت کامل ترکیه از آذربایجان، ایدۀ پانترکیسم را در حوزههای نظامی و اقتصادی تقویت کرده و هویتگرایی ترکی را به سطحی جدید رسانده است. کاکایی آن را عاملی تهدیدآمیز برای کشورهای منطقه، از جمله ایران، دانست.
این پژوهشگر با اشاره به نقش رسانهها افزود که صنعت سینما و سریالهای ترکیهای در ایران و منطقه مخاطبان زیادی دارند و گاه با تحریف تاریخ ایران، مانند دورۀ صفوی، موجب تغییر ذهنیت مخاطبان ایرانی شدهاند. او همچنین تأکید کرد موسیقی و دیگر تولیدات فرهنگی ترکیه و آذربایجان در مناطق آذرینشین ایران تأثیرگذار بوده و میتواند هویتگرایی قومی را تحریک کند.
در نهایت، کاکایی با تأکید بر ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی ایران گفت: تاریخ ایران، از شاهنامه تا متون دیگر، نشاندهندۀ همزیستی اقوام مختلف در چارچوب هویت ملی است و حس تعلق به ایران مانع موفقیت تلاشهای تجزیهطلبانه شده است. او افزود این نقاط قوت ایران را قادر میسازد در برابر چالشهای هویتگرایی ترک مقاومت کند، اما این امر نیازمند رصد دقیق تحولات ترکیه و آذربایجان و تقویت تولیدات فرهنگی داخلی است. وی خاطرنشان ساخت که برای مقابله با این روند، ایران باید بر ظرفیتهای رسانهای و فرهنگی خود تمرکز نماید، زیرا غفلت از این حوزهها میتواند به تشدید چالشها منجر شود. او نتیجه گرفت که با تکیه بر هویت ملی و تاریخ غنی، ایران میتواند در برابر تهدیدات هویتگرایی ترک ایستادگی کند، مشروط بر اینکه به راهبردهای دقیق فرهنگی و ژئوپولیتیکی عمل شود.
بهرهسخن
بهطور کلی، پانترکیسم با بهرهگیری از پیوندهای قومی و زبانی، به ابزاری برای نفوذ و فشار ژئوپلیتیکی بر ایران بدل شده است. مقابله مؤثر با این روند نیازمند تقویت تولیدات فرهنگی ملی، حضور فعال در رسانههای منطقهای، و گسترش دیپلماسی هدفمند در قفقاز جنوبی است. علاوه بر آن، مدیریت هوشمند تنوع قومی در داخل و تقویت همگرایی ملی میتواند سپری پایدار در برابر تهدیدات هویتگرایانه ایجاد کند.